معرفی و دانلود کتاب التهاب مغز
برای دانلود قانونی کتاب التهاب مغز و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب التهاب مغز
کتاب التهاب مغز یکی از آثار کمتر شناختهشده اما بسیار مهم میخائیل بولگاکف است؛ مجموعهای از داستانهای کوتاه که تصویری زنده و دقیق از ذهن انسان در شرایط آشفتگی اجتماعی و سیاسی ارائه میدهد. این کتاب متعلق به دورهی آغازین فعالیت ادبی بولگاکف است، زمانی که او هنوز پیش از شهرت جهانیاش، با نگاهی تیزبین و زبانی طنزآمیز، زندگی روزمره و فشارهای زمانهی خود را به کلمه بدل میساخت.
دربارهی کتاب التهاب مغز
داستانهای کتاب التهاب مغز (Воспаление мозгов) در فضای روسیهی پس از انقلاب شکل گرفتهاند؛ دورهای که ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در حال تغییرند و افراد ناچارند خود را با نظمی تازه وفق دهند. میخائیل بولگاکف (Mikhail Bulgakov) در این داستانها بهجای روایت مستقیم رویدادهای تاریخی، به سراغ تأثیر این دگرگونیها بر ذهن و روان انسان میرود. شخصیتهای او اغلب نویسنده، کارمند، روشنفکر یا انسانهایی عادیاند که درگیر تناقضهای زندگی روزمره، فشار معیشتی و سردرگمی فکری شدهاند.
داستانی که عنوان کتاب از آن گرفته شده، نمونهی روشنی از این رویکرد است؛ در داستان کوتاه «التهاب مغز»، نویسندهای را میبینیم که تلاش میکند در شرایطی دشوار بنویسد، کار کند و زنده بماند. نوشتن برای او هم پناه است و هم منبع اضطراب؛ ذهنش مدام میان خلاقیت، نیازهای مادی و توقعات بیرونی در نوسان است. این التهاب حالتی روانی و فکری است که در نتیجهی فشار مداوم زندگی و ناتوانی در رسیدن به تعادل به بار آمده است.
لحن و نگاه بولگاکف در التهاب مغز
طنز در این مجموعه نقش مهمی دارد؛ میخائیل بولگاکف از اغراقهای ظریف، موقعیتهای کمیک و گفتوگوهای کوتاه استفاده میکند تا شکاف میان آرمانها و واقعیت را نشان دهد. همین طنز انتقادی، لایهای انسانی به داستانها میبخشد و اجازه میدهد خواننده، در کنار خنده، نوعی همدلی عمیق با شخصیتها را نیز تجربه کند.

داستانهای کوتاه مجموعهی التهاب مغز ساده و فشردهاند. بولگاکف بهخوبی میداند چگونه با کمترین توصیفات و دیالوگها، فضایی ذهنی بسازد که پر از تنش و معناست. تمرکز اصلی روایتها بر ذهن شخصیتهاست؛ جایی که افکار، ترسها، امیدها و ناامیدیها در هم تنیده میشوند و همین تمرکز ذهنی باعث میشود هر داستان، فراتر از روایت یک موقعیت خاص، بازتاب حالوهوای یک دورهی تاریخی و یک وضعیت انسانی باشد.
این مجموعه را میتوان مقدمهای بر جهان ادبی میخائیل بولگاکف دانست؛ جهانی که بعدها در آثاری چون مرشد و مارگاریتا به شکلی گستردهتر و پیچیدهتر بروز پیدا کرد. در مجموعه داستان کوتاه التهاب مغز، رگههای اولیهی نگاه انتقادی، حساسیت نسبت به سرنوشت و علاقه به نمایش تضادهای درونی انسان بهوضوح دیده میشود. التهاب مغز اثری است دربارهی زیستن در زمانهی پرفشار، دربارهی ذهنی که مدام در حال واکنش به جهان اطراف است و دربارهی تلاش انسان برای حفظ هویت خود در میان آشوب.
این مجموعه داستان با ترجمهی عبدالمجید احمدی از انتشارات چام به انتشار رسیده است.
کتاب التهاب مغز برای شما مناسب است اگر
- به مجموعه داستان کوتاه علاقه دارید.
- ادبیات روسیه و آثار قرن بیستم برایتان جذاب است.
- به روایتهای انتقادی، سیاسی و اجتماعی با طنز تلخ علاقهمندید.
- میخواهید چند داستان کوتاه کمتر شناختهشده از میخائیل بولگاکف بخوانید.
در بخشی از کتاب التهاب مغز میخوانیم
«بیا اینطور تصور کنیم؛ آغاز داستان. هوا گرم است. من دارم توی خیابان راه میروم و این پسربچه را یکهویی میبینم. بالا و پایین میپرد. مشخص است که خیابانخواب است. و یکهو مدیر یتیمخانه جلوی پایم سبز میشود؛ انسانی وارسته؛ باید توصیفش کنم. خب، فرض را بر این بگیریم که اینطوری بوده: جوان و چشم آبی. ریشش اصلاح شده؟ خب، میشود گفت آره، ریشش را از ته زده. بااینکه تهریش کوتاهی دارد. صدای معمولی مردانه دارد.» و میگوید: «پسر! پسر!». بعدش چه؟ «پسر، پسر، آه، پسر، پسر...» اینجا بود که مغزم از زیرِ کلاه لبهدار پلیسی بهام گفت: «تازه پیشبند هم تنش بود.» من از این آقای مغز پرسیدم: «کی پیشبند تنش بود؟» گفت: «همین یارو، یتیمخانهای!»
به مغزم گفتم: «احمق!»
جواب داد: «احمق خودتی! بیشعورِ بیاستعداد! خیلی دلم میخواهد ببینم، اگر همین حالا داستانی سرهم نکنی و ننویسی، امروز ناهار چه میخواهی کوفت کنی. چِرتنویسِ دیوانه!»
«پیشبند تنش نیست، روپوش فُرم پوشیده...»
مغز پرسید: «چرا روپوش؟ جواب بده ببینم، عقبافتاده!»
«خب، بیا اینطور تصور کنیم که او همین الان مشغول کار بود، مثلاً پای یک دختر بچهی مریض را باندپیچی میکرد، و حالا آمده بود بیرون تا سیگار «ترِست» بکشد. اینجا میشود زنی را هم توصیف کرد که کارگر شرکت مُسسِلپروم است.» آقای مدیر یتیمخانه میگوید:
«پسر! پسر!...» (من بعداً دیالوگش را تکمیل میکنم)، دست پسر را میگیرد و با خودش میبرد به یتیمخانه. و پِتکا9 (اسم پسربچه را میگذاریم پِتکا، این پسربچههایی که حتی زیر نور داغ آفتاب هم یخ میزنند، همیشه اسمشان پِتکاست) آن پسر حالا دیگر توی یتیمخانه است، دیگر حرفی از کاماروف نمیزند، دارد الفبای روسی یاد میگیرد. لُپهایش گل انداختند و میشود اسم داستان را گذاشت: «پِتکا نجات پیدا کرد». این مجلهها عناوینی مانند آن را دوست دارند.
خندهی مغزم زیر کلاه لبهدار ترکید و طنینانداز شد: «داستان آآآآشغالی است. تازه، ما یک همچین چیزی را قبلاً جایی خوانده بودیم».
من به مغزم دستور دادم: «خفه شو! من دارم میمیرم!» و بعد چشمهایم را باز کردم. در مقابلم نه آن دریاسالار را دیدم و نه چرنامور را. تازه، ساعتم که توی جیب شلوارم بود هم غیب شده بود.
فهرست مطالب کتاب
یادداشت ناشر
یادداشت مترجم
التهاب مغز (1926)
گزارشهای طلاییِ فراپونت فراپونتویچ کاپورتسِف (1924)
نامهی اول: خانهی ضدِحریق آمریکایی
نامهی دوم: دمیتری لوناچارْسْکی کذّاب
نامهی سوم: وانْکینِ احمق
نامهی چهارم: آقای پاژارُف، رئیس ایستگاه آتشنشانی
هلندیِ پرنده (1925): یادداشتهای یک بیمار
نکبت (1925)
مایهی حیات (1925)
زندگی، آنطور که هست (1923): یادداشتهایی از آرشیو
1
تقاضانامه
2: داروی رفع خجالت
3: بدن انسان قابلیت تحمل چه میزان بروکهاوس را دارد؟
4: واژهی عاریتیِ «برهان آوردن»
5: کار در محیط زنانه
6: ادارهی کل امور رُمانوفها
7: کورسْکایا آنامالیا
8: اشتهای فزاینده
خانهای روی چرخ (1924): دفتر یادداشت روزانهی شهروندی نابغه به نام پالاسوخین
مومیایی مصری (1924): داستانی به نقل از عضو شورای صنفی
مشخصات کتاب الکترونیک
| نام کتاب | کتاب التهاب مغز |
| نویسنده | میخائیل بولگاکف |
| مترجم | عبدالمجید احمدی |
| ناشر چاپی | انتشارات چام |
| سال انتشار | ۱۴۰۳ |
| فرمت کتاب | EPUB |
| تعداد صفحات | 88 |
| زبان | فارسی |
| شابک | 978-622-90356-9-6 |
| موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه خارجی، کتابهای داستان و رمان سیاسی خارجی، کتابهای داستان و رمان طنز خارجی، کتابهای ادبیات کلاسیک |


























