معرفی و دانلود کتاب مغاک
برای دانلود قانونی کتاب مغاک و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب مغاک
کتاب مغاک رمانی روانشناسانه و تأثیرگذار به قلم پیلار کینتانا است. داستان این رمان از نگاه دختربچهای روایت میشود که شاهد رابطهی سرد پدر و مادرش است. این رمان که نامزد دریافت جایزهی ملی کتاب آمریکا شده است با به تصویر کشیدن خانوادهای فروپاشیده و تأثیرات آن بر کودکی که شاهد رویدادهایی هولناک است، از زخمهای کودکی، ناکامی، خیانت، افسردگی و ترسِ از دست دادن میگوید.
دربارهی کتاب مغاک
پیلار کینتانا (Pilar Quintana) روایت رمان مغاک (Abyss) را به دختربچهای هشتساله به اسم کلاودیا میسپارد. او با مادرش همنام است؛ مادری زیبا و جوان در کنار پدری کمحرف، سرد و تودار. پدر که اختلاف سنی بسیاری با مادر دارد بیشتر اوقات خود را در سوپرمارکتش میگذراند و مادر نیز خودش را با خواندن مجلات و پیگیری زندگی ستارگان سینما و افراد مشهور سرگرم میکند، بهخصوص زنانی که خودکشی کردهاند و یا مرگ مشکوکی داشتهاند. ازاینروست که کالودیا مدام نگران است مادرش دست به خودکشی بزند. پرورش گل و گیاه هم یکی دیگر از علایق این زن است، او خانه را با انبوهی از گیاهان پر میکند؛ خانهای که دخترک به آن جنگل میگوید.
زندگی سرد و تکراری این خانواده بر مدار روزمرگی میچرخد تا اینکه رابطهی پنهانی مادر با مردی دیگر، جریان زندگی را به تلاطم میاندازد. پس از این ماجرا رابطهی والدین بیش از گذشته سرد و بیروح میشود و مادر به شکل عمیقی در افسردگی فرو میرود. با اینکه جریان زندگی و برخی رویدادها باعث میشود، زندگی تا حدی روال عادی خود را بازیابد اما افسردگی مادر همچنان ادامه دارد. کلاودیا میانهی این زندگی تاریک با نگرانیهای بسیاری دست به گریبان است و ترسِ از دست دادن به بزرگترین رنج زندگی او بدل میشود.
مغاک؛ روایت زخمهای ادامهدار از نسلی به نسل دیگر
پیلار کینتانا، در رمان روانشناسانهی مغاک داستان شخصیتهایی را بازگو میکند که زخمی از گذشته آنها را همچنان آزار میدهد، رنجی برآمده از کودکی که در زندگی بزرگسالیشان تأثیر میگذارد و باعث زخم زدن به کودکشان نیز میشوند. کلاودیا باوجود سن کمی که دارد ناچار است فشارهای بسیاری را تحمل کند. سکوت سنگین پدر، رابطهی سرد والدین و ارتباط پرتناقض مادر با دخترک، همگی اضطرابها و ترسهای شدیدی را به او تحمیل میکنند. این نویسندهی برجستهی کلمبیایی با روایت روان و نثر سادهی خود به مرورِ روابط پیچیدهی خانوادگی میپردازد، پیامدهای خیانت را به تصویر میکشد و از والدین نابالغی میگوید که با به دوش کشیدن رنجهای گذشته، کودک خود را با دردها و مشکلاتشان شریک میکنند، بیآنکه بدانند او را به سوی مغاک هولناکی از ترس و نگرانی میرانند.
کتاب مغاک، این رمان روانشناسی خارجی تأثربرانگیز و سرشار از تأمل به همت فرهاد غبرایی به فارسی برگردانده شده و انتشارات دیدآور برای چاپ آن کوشیده است.

جوایز و افتخارات کتاب مغاک
- دریافت جایزهی Premio Alfaguara de Novela در سال 2021
- نامرد نهایی جایزهی ملی کتاب آمریکا در سال 2023
نکوداشتهای کتاب مغاک
- دختری هشتساله شاهد مجموعهای از رویدادهای نگرانکننده است. خوانندگان با این روایت درخشان و مسحورکننده از زندگی خانوادهای فروپاشیده، شگفتزده خواهند شد. (پابلیشرز ویکلی)
- رمانی دربارهی زنان محکوم به زندگیهای ناکام که از سادهسازی پرهیز میکند. پیلار کینتانا داستانش را از طریق ابهام شخصیت اصلی و لحن دوستداشتنی و سادهدلانه و در عین حال پردرد او روایت میکند. (Babelia)
- در رمان مغاک چیزی در حال فروپاشی است، ریسمانی که از یک طرف به دست هنجارهای تحمیلی اجتماعی کشیده میشوند و از سوی دیگر خواستههای درونی شخصیتها آن را به سمت خود میکشاند. خطرناک مثل یک جنگل. (InfoLibre)
- تصویری هولناک از آنچه که به ارث بردن ترسها و ناامیدیهای والدینمان معنا میشود. شاید بزرگترین دستاورد پیلار کینتانا این باشد که ما را بدون آنکه متوجه شویم، در جنگل فانتزی کلاودیا غرق میکند و سپس خیالات دختر را با واقعیت زندگی دردناک مادر عینیت میبخشد. به این شکل به ما یادآور میشود که شبحها وقتی واقعی باشند، ترسناکترند. (Times Literary Supplement)
کتاب مغاک برای شما مناسب است اگر
- به خواندن داستان و رمان روانشناسی خارجی علاقه دارید.
- میخواهید رمانی با مضامین خانوادگی و اثرات زخمهای روانی والدین بر کودکان بخوانید.
- از مطالعهی داستانها و رمانهایی که از نگاه کودک روایت میشوند، لذت میبرید.
- میخواهید در خلال مطالعهی یک روایت داستانی، نسبت به مفهوم و تأثیرات ترومای بین نسلی آگاهی پیدا کنید.
در بخشی از کتاب مغاک میخوانیم
تو رفتیم و از پل روی رودخانه گذشتیم. آسمان سفید بود، اما خورشید و داغی آن دمبهدم بیشتر میشد. نفس راحتی کشیدیم که در پناه باغ پرندگان قرار گرفتیم، محوطهی وسیعی با گنبد توری، دیوارهای سنگی و گلوگیاه سایهافکن فراوان.
خوشخوشک پیش رفتیم و طوطیها و پرندگان رنگارنگ را در میان قورباغهها و گیاهان، شبخروشهای تیرهپا و مرغابیها را در برکههای کوچک تماشا کردیم. بابا باز ساکت ماند. حتا به چیزی اشاره هم نکرد. فقط نگاه کرد. هر چه پیشتر میرفتیم، گرما خفقانآورتر میشد و سر آخر احساس میشد هوایی برای تنفس نمانده است.
وقتی در را وا کردیم که از آن محوطهی گنبدی دربیاییم، انگار که سر از آب درآورده بودیم.
بابا با دستمالی عرق صورت و گردنش را خشک کرد. درخت سیبای غولپیکری بود که در سایهاش کرکسها را تماشا کردیم. قفسشان بلند و تنگ بود و آنها در آن بالا نشسته بودند و عین سلاطین زشترو به دنیای پایین نگاه میکردند.
بعد در کنار رود به راه خود ادامه دادیم. حالا در آسمان لکههای آبی دیده میشد و خورشید بالای سرمان با تمام قوا ضربان داشت، اما سایهی درختها آسایشی فراهم میآورد و شرشر آب شنیده میشد؛ کمتر کسی دیده میشد و راه وسیع بود.
به قفس بوآی پیچنده رسیدیم. بیحرکت به کندهای چسبیده بود، بیشترِ تنش صاف بود، بعد قسمتی پیچوتاب خورده و دوباره قسمتی راست. انگار انتها نداشت. ناگهان مار جنب خورد و سر به سوی ما چرخاند و دیدیم دهانش سیاه و صاف عین نواری از هم وا شد. بابا واکنش نشان نداد. من ترسان به دستش چنگ زدم.
مشخصات کتاب الکترونیک
| نام کتاب | کتاب مغاک |
| نویسنده | پیلار کینتانا |
| مترجم | مهدی غبرایی |
| ناشر چاپی | انتشارات دیدآور |
| سال انتشار | ۱۴۰۴ |
| فرمت کتاب | EPUB |
| تعداد صفحات | 216 |
| زبان | فارسی |
| شابک | 978-600-104-265-2 |
| موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان روانشناسی خارجی |






















