معرفی و دانلود کتاب تاوان
برای دانلود قانونی کتاب تاوان و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب تاوان
جولیا نمیتواند باور کند هر چه ساخته و تمام دلبستگیهایش در یک آن نابود شدهاند. او بهتنهایی در خیابانی بلند و خالی از انسان ایستاده و به ظلمی که در حق آرمنت انجام داد و حالا درد تاوانش را میپردازد، فکر میکند. کتاب تاوان نوشتهی ادیت وارتون به ما اجازه میدهد تا به زندگی دو زن وارد شویم و داستان کوتاه زندگی آن دو را بخوانیم. شاید این همدلی تنها کاری است که برای زدودن غبارِ تنهایی از روح این زنان، از دست ما برمیآید.
دربارهی کتاب تاوان
خانم منستی حق دارد حیاط همسایهاش را آتش بزند. او در این دنیا کسی را ندارد. بهتنهایی در اتاق یک پانسیون زندگی میکند و هیچ دلخوشی و انگیزهای هم برایش باقی نمانده جز منظرهی حیاط پانسیون همسایه. برای او هیچ خبری بدتر از این نیست که صاحب پانسیون کناری، تصمیم گرفته یک ساختمان چندین طبقه را جلوی پنجرهی اتاق او بسازد. اگر هر روز نتواند درختان عرعر، گلهای ماگنولیا، بوتههای یاس و گنبد کلیسا را تماشا کند، پس به چه امیدی صبحها از خواب بیدار شود؟ او هنوز زنده است، به زیبایی، امید و شادی نیاز دارد اما انگار این موضوع برای هیچکس مهم نیست. خانم منستی با صاحب پانسیون کنار اتاقش صحبت کرده تا شاید از خیر ساختوساز بگذرد، اما فایدهای ندارد. ساختمان بلند و مزاحم قرار است ساخته شود و زندگی خانم منستی را در یک دیوار بتنی خلاصه کند.
این زنِ تنها که حالا زندگیاش را در خطر میبیند، باید خود از حقش دفاع کند و متأسفانه برای احقاق حق خود چیزی ندارد جز یک گالن نفت و کبریت. ادیت وارتون (Edith Wharton) در کتاب تاوان (The Reckoning) ما را با دو زن آشنا میکند؛ خانم منستی و جولیا. هیچکدام از این دو نفر زندگی خوب و شادی ندارند اما میکوشند تا حق خود را از دنیا بگیرند.
انسان در درون خود تنهاست
جولیا آدم بد قولی نیست. او بر سر حرفی که سالها پیش آن را به وستال گفت، مانده است. آن دو با یکدیگر قرار گذاشته بودند که هر کدامشان، هر زمان از زندگی متأهلی خسته شد و درخواست جدایی کرد، دیگری بپذیرد و مقاومت نکند. البته قول آنها فقط شامل این موضوع نمیشد. آن زوج با همدیگر به این نتیجه رسیده بودند که «آزادی در ازدواج» حق هر انسانی و ازدواج یک قرارداد موقت است که بالاخره باید فسخ شود.
جولیا حالا دیگر اینگونه فکر نمیکند. اگر راهی وجود داشت که زمان به عقب بر میگشت، محال بود جولیا آن قول را بدهد و چنین عقیدهای را ابراز کند، اما حالا دیگر وقت عمل کردن به قولش فرارسیده است. وستال میخواهد او را ترک کند و بهسراغ زن دیگری برود. طبق قرار قبلیشان، جولیا نباید وستال را برای ماندن در این زندگی تحتفشار بگذارد یا اینکه او را متوقف کند. داستان تاوان وضعیت رنجآوری را برای ما شرح میدهد؛ موقعیتی که میدانیم طرف مقابل رابطه، به اندازهای که ما دوستش داریم و به او وابسته هستیم، دوستمان ندارد و میخواهد ترکمان کند؛ اما چیزی که در این میان جولیا را بیشتر از تنهایی آزار میدهد، عذاب وجدان است.
او سالها پیش از همسر اولش، آرمنت، جدا شد زیرا او مردی وابسته و ناباور به «آزادی در ازدواج» بود. جولیا او را رها کرده بود تا با وستال که همچون خودش میاندیشید، ازدواج کند. حالا روزگار بهگونهای چرخیده که جولیا در موقعیتی مشابه موقعیت همسر سابقش قرار گرفته و تاوان انتخاب غلط خود را میپردازد. ادیت وارتون پایان داستان کوتاه تاوان را منطقی و واقعبینانه روایت کرده است. هر انسانی باید هزینهی خطاهای خود را بپذیرد و مطمئن باشد که در آن هنگام هیچ نیروی غیبی و دست نامرئی به کمکش نخواهد آمد.
کتاب تاوان با ترجمهی شهلا طهماسبی در نشر کتاب پارسه منتشر شده است.
کتاب تاوان برای شما مناسب است اگر
- به داستانهای کوتاه که دغدغههایی همچون طلاق و تنهایی را مطرح میکنند، علاقه دارید.
- بهدنبال داستانهایی با پایان دروغین و شادی غیرواقعی نیستید و میدانید که زندگی حقیقی مثل داستانهای کوتاه کتاب تاوان، تلخ است.
- از خواندن قصههایی که شما را وادار میکنند با بخشهای دردناک زندگی دیگران و انسانهای تنها آشنا شوید، لذت میبرید.
در بخشی از کتاب تاوان میخوانیم
طلاق با جار و جنجال همراه نبود: هیچکدام از طرفین، دیگری را متهم به آنچه که با خوشبینی «قابل مجازات» تعبیر میشود، نکرد. آنها درواقع در زندگی مشترکشان تغییری ایجاد کرده بودند که رها کردن، طلاق تعبیر شد و قضیه آنقدر بزرگوارانه برگزار شد که نشان دهد بذرهای ترک و جدایی در هر پیوندی وجود دارد. ازدواج دوم جولیا نیز اخلاقیات مرسوم را به تلاطم درنیاورد. همه میدانستند که او شوهر دومش را تا بعد از جدایی ندیده بود و علاوه بر این، یک شوهر فقیر جای شوهری ثروتمند را گرفته بود. با این که کلمنت وستال بهعنوان یک وکیل مبرز شهرت داشت، همه میدانستند که وضع مالیاش به سرعتِ شهرتش روبهرشد نبود. برای آنها زندگی آرامی پیشبینی میشد و احتمالاً هرشب برای صرف شام با درشکۀ تکاسبه بیرون میرفتند. آیا شاهدی بهتر از این برای بیغرضی خانم آرمنت وجود داشت؟
با این که استدلالهای دوستان جولیا تندتر و سادهتر از توضیحات خودش بود، هردو به یک جمعبندی منتهی میشد: جان آرمنت آدم غیرقابلتحملی بود. با این تفاوت که موضوع از نظر همسرش به مراتب عمیقتر از یک ناسازگاری اجتماعی عادی بود. او یکبار به طنز گفته بود که حداقل فایدۀ این وضع آن بود که او را از نشستن در کنار او در سر میز شام معاف کرده بود، اما آنموقع تشخیص نمیداد که معافیت برایاش به چه قیمتی تمام شده بود. البته جان آرمنت موجودی غیرقابلتحمل بود اما نکته در این بود که او خود را برای همهکس الا خودش غیرقابلتحمل ساخته بود. او با حذف ناآگاهانه، از همۀ چیزهایی که شخصاً بهشان نیاز نداشت صرفنظرکرده و فضایی ساخته بود که در آن فقط خواستههای خودش مطرح بود. شاید به نظر بیاید که معنی این خودخواهی حساب شده است، اما آرمنت خصوصیت سنجیده یا حسابشدهای نداشت. او مثل یک جانور یا کودک از روی غریزه عمل میکرد و همین عنصر کودکانۀ سرشت او بود که گاهی باعث میشد همسرش نتواند دربارهاش درست قضاوت کند.
آیا او عقبمانده بود و پروسۀ دشوار رشد در او بیشتر از حد معمول طول کشیده بود؟ اما گهگاه زیرکیهایش باعث میشد کندذهن و ابله بهحساب نیاید، و همین خصوصیت همسرش را آزار میداد.
فهرست مطالب کتاب
چشمانداز خانم مَنستی
تاوان
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب تاوان |
نویسنده | ادیت وارتون |
مترجم | شهلا طهماسبی |
ناشر چاپی | بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 72 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-253-353-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی خارجی، کتابهای ادبیات کلاسیک، کتابهای داستان کوتاه خارجی |