معرفی و دانلود کتاب ساعتها
برای دانلود قانونی کتاب ساعتها و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب ساعتها
جنازهی مردی میانسال وسط خانهی خانم پبمارش افتاده. آگاتا کریستی در کتاب ساعتها، هرکول پوآرو را به ماجرای قتلی مرموز دعوت کرده است. قاتل چهار ساعت را دور تا دور جنازه گذاشته که همه یک زمان یکسان را نشان میدهند: چهار و سیزده دقیقه. در این رمان جنایی، گذشتهی مرموز یک جاسوس او را تا محلهای آرام دنبال کرده است.
دربارهی کتاب ساعتها
دختری جیغ کشان، مثل فشنگ از خانهی پلاک 19 بیرون میآید. دستهایش خونی است و فریادهایش راه گلویش را مسدود کردهاند. بهنظر میرسد قتلی اتفاق افتاده است. آگاتا کریستی (Agatha Christie) در این قسمت از مجموعه داستانهای کارآگاهی هرکول پوآرو خوانندهاش را به هزارتویی مرموز دعوت میکند. ظاهرا خانهی پلاک 19 متعلق به خانم پبمارش، زنی مسن و نابینا تعلق دارد و نام آن دختر هم شیلا وب، تندنویس موسسهی کاوندیش است. آن دختر بعد از بیرون آمدن از خانه، کولین لم، یکی از دوستان سروان هاردکسل را میبیند. آنها به داخل خانه میروند. خانم پبمارش با خونسردی گوشهای نشسته و کولین لم را به سمت کاناپه، جایی که جنازهی مقتول افتاده، راهنمایی میکند.
مقتول مردی میانسال است و خونی سرد و لزج تمام صورتش را پوشانده. به نظر میرسد با چاقوی آشپزخانه به قتل رسیده است. اما یک مسئلهی مرموز وجود دارد که این قتل را با سایر سناریوهایی که دیدهایم متفاوت میکند. چهار ساعت دور تا دور او قرار داده شدهاند و همهی آنها ساعت 4:13 دقیقه را نشان میدهند. این تازه ابتدای ماجراهای رمان جنایی معمایی ساعتها (The Clocks) است.

محاصره شده با عقربههای مرگ
وقتی پلیس عملا وارد ماجرا میشود، همه چیز پیچیدهتر میگردد. ظاهرا شیلا وب به دعوت خانم پبمارش به خانه پا گذاشته اما خانم پبمارش این مسئله را انکار میکند. هنوز هویت مرد مرده هم مشخص نیست. سروان هاردکسل اینجا میخواهد از نبوغ هرکول پوآرو کمک بگیرد. پوآرو بدون آنکه در صحنهی جرم حضور پیدا کند، با کنار هم گذاشتن اتفاقات و سرنخها در ذهنی استثناییاش، لایهلایه ماجرا را میشکافد و در نهایت رابطهی نامرئی میان ساعتها، همسایهها و گذشتهی قربانی را پیدا میکند. آگاتا کریستی در این رمان جنایی بار دیگر نبوغ کارآگاه مشهورش را به رخ میکشد. داستانی که به یک پروندهی قدیمی و پنهان مربوط میشود اما خودش را در میان ظاهر آرام محلهای امن پنهان کرده است. این داستان جنایی با ترجمهی مجتبی عبدالله نژاد در انتشارات هرمس به چاپ رسیده است.
نکوداشتهای کتاب ساعتها
- هرکول پوآرو یکی از آن شخصیتهای نادری است که نگاه و شیوهی فکر کردنم را -در جایگاه وکالت و نویسندهی جنایی- شکل داده است. (جیمز گریپاندو، نویسندهی پرفروش نیویورک تایمز و برندهی جایزهی هارپر لی)
- در داستان کارآگاهی ساعتها با یک داستان کارآگاهی تمامعیار روبهرو هستیم؛ درست به همان شکل باشکوه و کلاسیک آن. (نقد نیویورک تایمز)
- طرفداران پروپاقرص آگاتا کریستی این رمان جنایی را واقعا دوست خواهند داشت. غرق شدن در آن کاملا تضمین شده است. (ساندی تایمز لندن)
اقتباسهای سینمایی و فرهنگی از کتاب ساعتها
داستان رازآلود ساعتها در فصل دوازدهم سریال هرکول پوآرو به بازیگری دیوید سوشِی در نقش پوآرو و با کارگردانی چارلز پالمر در سال 2011 در شبکهی ITV بریتانیا پخش شد. نسخهی اقتباس شده در شیوهی روایتهای فرعی و زمان و مکان با داستان کریستی تفاوتهایی دارد.
کتاب ساعتها برای شما مناسب است اگر
- از علاقهمندان داستانهای هرکول پوآرو و ژانر معمایی کارآگاهی کلاسیک هستید.
- پروندههای مبهم قتل با ابهام و تعلیق زیاد برایتان سرگرمکننده است.
- سریال پوآرو را دیدهاید و میخواهید تجربهی خواندن متن اصلی آن از آگاتا کریستی را داشته باشید.
در بخشی از کتاب ساعتها میخوانیم
خانم واترهاوس گفت: بستگى دارد که آدم بخواهد به کدام مغازه برود. البته قبول دارم که بازار از آن سمت نزدیکتر است و یک دفتر پست هم توى خیابان آلبانى داریم... ولى شاید خانم پبمارش این موقع معمولاً از جلو در خانه شما رد مىشوند. من نمىدانم خانم پبمارش چه ساعتى از خانه خارج مىشود و از کدام سمت مىرود. چون اصلاً کارى به این چیزها ندارم. خودم هزار تا گرفتارى دارم و باید به کارهاى خودم برسم. بعضیها از صبح تا شب جلو پنجره مىنشینند و نگاه مىکنند که ببینند کى جا مىرود و چه کار مىکند. این بیشتر کار آدمهاى علیل یا بیکار است که کار دیگرى ندارند غیر از اینکه بنشینند در مورد همسایهها ورّاجى کنند و شایعه پخش کنند.
لحن نیشدار و گزندهاى داشت و سروان مطمئن بود که منظورش فرد بخصوصى است. سریع گفت: بله، بله. همین طور است. حالا یک سؤال دیگر، خانم واترهاوس. چون خانم پبمارش از جلو در منزل شما رد شده، لابد مىرفته تلفن کند. به نظر شما ممکن است؟ چون اینجا یک باجه تلفن عمومى وجود دارد، نه؟ بله. دقیقاً جلو پلاک 15. مسئله مهم دیگرى که مىخواهم بپرسم ورود مقتول است که متأسفانه روزنامهها از او به اسم «مرد مرموز» نام بردهاند. شما وقتى این مرد وارد شد، او را ندیدید؟
خانم واترهاوس سر تکان داد. نخیر. من ندیدم کسى وارد شود. نه او و نه کس دیگرى. خود شما بین ساعت یک و نیم تا سه چه کار مىکردید؟ نیم ساعتى جدول روزنامه تایمز را حل کردم. البته تا جایى که بلد بودم. بعد رفتم آشپزخانه و ظرفهاى ناهار را شستم. بعدش... صبر کنید ببینم... دو تا نامه نوشتم، صورتحساب را بررسى کردم و بعد رفتم طبقه بالا و چیزهایى را که مىخواستم بدهم خشکشویى جمع و جور کردم. از پنجره اتاق خوابم بود که صداهایى از ساختمان کنارى شنیدم. یک نفر جیغ مىزد. رفتم جلو پنجره، دیدم مردى با دختر جوانى دم در ایستادهاند. مرد انگار دختره را بغل کرده بود.
مشخصات کتاب الکترونیک
| نام کتاب | کتاب ساعتها |
| نویسنده | آگاتا کریستی |
| مترجم | مجتبی عبدالله نژاد |
| ناشر چاپی | نشر کتاب هرمس |
| سال انتشار | ۱۴۰۳ |
| فرمت کتاب | EPUB |
| تعداد صفحات | 313 |
| زبان | فارسی |
| شابک | 978-964-363-729-3 |
| موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان جنایی و معمایی خارجی، کتابهای ادبیات کلاسیک |
























