معرفی و دانلود کتاب صوتی گربه بازی
برای دانلود قانونی کتاب صوتی گربه بازی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی گربه بازی
مکالمهی تلفنی دو خواهر سالخورده باید سوژهی داستانی بانمکی باشد، البته نه در کتاب صوتی گربه بازی، زیرا ایشتوان ارکنی نویسندهی این رمان کوتاه، از آمیختن اتفاقات ساده به طنز سیاه و کمدی پوچ لذت میبرد. «گیزا» زن کهنسال اول، شانزده سال است که به مونیخ رفته و تفریح مورد علاقهاش غذا دادن به قوهای دریاچهی کنار خانه است. زن کهنسال دوم و خواهر او یعنی «ارژی» همچنان در بوداپست مانده، وقت زیادی را در صف نانوایی میگذراند و البته رازهای عاشقانهی زیادی در دل دارد.
دربارهی کتاب صوتی گربه بازی
داستانی که پیش روی شما قرار گرفته یک نمای کلی دارد: در یک سوی این صحنه پیرزنی به نام «ارژی» نشسته و گوشی تلفن را به دهان خود نزدیک کرده و در آن سو، زن سالخوردهی دیگری به نام «گیزا» از راه دور به شکوه و شکایت و درددلهای خواهر خود گوش میکند. این یکی از نکاتی است که نشان میدهد چرا باید کتاب صوتی گربه بازی (Macskajatek)، را باید یکی از نمونههای ناب ادبیات داستانی شرق اروپا دانست. ایشتوان ارکنی (Istvan Orkeny) خالق این داستان بلند، بدون هیچ صحنهپردازی و تنها از راه مکالمات پشت سیمهای تلفن یا نامهنگاری، سرگذشت دو خواهر کهنسال را به تصویر درمیآورد.

ایشتوان ارکنی، خالق چین و چروکهای خاطرهساز!
دو چیز در دنیا پایانی ندارد، یکی کهکشان و دیگری مکالمات دو خواهر! حتی اگر این دو خواهر فرسنگها از یکدیگر دور باشند و از قضا آخرین باری که یکدیگر را دیدهاند به خوبی به یاد نیاورند. ارژی و گیزا سالهای زیادی را پشت سر گذاشتهاند، با تمام تلخی و شیرینی و شادی و غمها. هر دو خاطرهی بازگشت پدرشان از جنگ و پیادهروی کنار کارخانهی قند را به خوبی به یاد دارند. با وجود آن که به چهرهی هر دو چین و چروک افتاده اما همچنان با یادآوری روزهای مرگ پدر غمگین و آزرده میشوند و هنوز هم میتوانند ساعتها دربارهی خاطرات شوهرهای درگذشتهشان صحبت کنند.
خالق کتاب صوتی گربه بازی، استاد چینش جزئیات و اطلاعات ظریف میان دیالوگهای روزمره است. از دل همین گفتوگوهای ساده است که به محل زندگی دو خواهر پی میبریم، روحیات و خلقوخوی هر یک را میفهمیم و خط سرگذشت هرکدام را به طور جداگانه مرور میکنیم. برای همین نیز این کتاب را بیش از همه باید به علاقهمندان رمانهای نامهنگارانه پیشنهاد کرد.
شاید تمامی زنان سالخورده به چشم ما انسانهایی دوستداشتنی و بسیار شبیه به هم به نظر برسند. اما ایشتوان ارکنی، نویسندهی این شاهکار داستانی، اینطور فکر نمیکند. او با هنرمندی تمام چهرهی دو زن جوان دیروز را از بین خطوط داستانی خود به تصویر در میآورد، چهرههایی که از زمین تا آسمان با یکدیگر فرق میکنند. حتی رد پیری نیز نتوانسته روحیات آشکار و پنهان این دو خواهر را به یکدیگر نزدیکتر کند.
گیزا مثل سالهای جوانی، زندگی امن و اشرافی خود را دوست دارد. گرچه فلج جسمی و بیماری به او اجازهی گردش نمیدهد اما در کنار پسر، عروس و نوههایش روزگار آرامی را میگذراند و از مهاجرتش به مونیخ راضی است. ارژی، دیگر راوی رمان صوتی گربه بازی، بر خلاف خواهر خود گذشتهی پرفرازونشیبتری دارد. او هنوز هم به تماشای اپرا میرود، موهای خود را رنگ میکند و همچنان به عشق جوانیاش «ویکتور» تلفن میزند.
گربه بازی، تجربهای متفاوت از ادبیات مجارستان
ایشتوان ارکنی استاد به هم تنیدن تضاد و تناقضهاست، در حقیقت یکی از لازمههای رمان گروتسک نیز همین است؛ در جهانی که خالق داستان صوتی گربه بازی توصیف میکند، شوخی و کنایه، عشق و نفرت، تراژدی و کمدی و مرگ و زندگی کنار یکدیگر قرار میگیرند؛ ترکیبی که در نهایت هم مخاطب را میخنداند و هم حالوهوای تاریک و تلخ و حتی ترسناکی برای او تداعی میکند.
انتخاب دو راوی سالخورده، تفاوتهای شخصیتی و تلاش ارژی برای جوان ماندن آن هم در عین ابتلا به زوال و پیری، بخشی از فضاسازی در هم پیچیدهی داستان است که در ادامه به آشوب جدیتری در زندگی دو خواهر تبدیل میشود. پیشنهاد میکنیم شما نیز با این روایت شنیداری همراه باشید و از دنبال کردن زندگی گیزا و ارژی لذت ببرید.
این کتاب با تلاش نشر صوتی رادیو گوشه و همکاری انتشارات چشمه تهیه شده است. کمال ظاهری با ترجمهی خوب خود، حال و هوای داستان را به درستی حفظ کرده و گویندگی ناهید مسلمی، شمسی صادقی، مهیار ستاری، علی خسروی، محیا ساعدی و الهه احسانی تصویری زنده و ملموس به آن بخشیده است.
اقتباس سینمایی و فرهنگی از کتاب گربه بازی
- فیلم گربه بازی یکی از مهمترین اقتباسهای هنری از رمان ایشتوان ارکنی است که در ژانر درام و به کارگردانی کارولی ماک به پردهی سینما رفت و در سال 1975 نیز توانست نامزدی جایزهی اسکار در بخش فیلمهای غیرانگلیسی زبان را برای خود کند.
- ایشتوان ارکنی نویسندهی رمان گربه بازی، بعدها نسخهی نمایشنامهای از داستان خود ترتیب داد. نمایشنامهی گربه بازی تاکنون بارها و توسط هنرمندان مختلف به اجرا درآمده است.
کتاب صوتی گربه بازی برای شما مناسب است اگر
- به ژانر کمدیهای سیاه و داستانهای ابزورد با لایههای پنهان طنز علاقه دارید.
- داستانهای شخصیتمحور با فضاسازیهای عمیق و توصیفهای ظریف را دوست دارید.
- به مرور آثار برتر ادبیات شرق اروپا و به ویژه داستانهای مجارستانی علاقهمندید.
- به دنبال مرور رمانهای نامهنگارانه و داستانهایی با ساختار مکاتبهای هستید.
در بخشی از کتاب صوتی گربه بازی میشنویم
پانزده سال بود بوریس گودونف را ندیده بودم. زیاد هم دلم نمیخواست ببینم، شاید به این خاطر که آن وقتها یکی از نقشهای بزرگ ویکتور بود. الآن هم فقط تا پردهی دوم طاقت آوردم. بوریس را یک خوانندهی ایتالیایی میخواند، اما من به جای او ویکتور را میدیدم و ویکتور را میشنیدم، آن هم ویکتوری را که پائولا حرفش را میزد، نه ویکتور تُفتُفوی شکمچران ریهگشادی را که دیگر نفسش هم بهزور درمیآید؛ ویکتور جوان را با آن صدای زنگین و پُرصلابت… پردهی تنگ سینما مثل آسمان صافی در برابرم گشوده شد، نسیم خنکی توی تنم دوید، جانم تازه شد، جوان شدم، چشمهای خیسم را مثل دختر نورستهای که به تصویر دستنیافتنی رؤیاهایش خیره شده به خواننده دوختم. وسط دو پرده به تالار بزرگ رفتیم که متأسفانه همهجایش آینه است.
هر طرف که نگاه کردم پیرزنی را دیدم با زیرچشمهای پُفکرده و دماغ خمیده و گردن ورچروکیده. الکی به پائولا گفتم حالم خوش نیست و فرار کردم. هی رفتم، رفتم؛ خیابانهای تاریک اطراف را گشتم و سرآخر در یک گوشهی کمنور میدان آلماشی روی یک نیمکت نشستم و گوشهبهگوشهی آریاهای اصلی را با صدای بلند زمزمه کردم؛ بعد با قدمهای تند به خانه رفتم. از پلهها بالا دویدم و دیدم ویکتور جلو در ایستاده. هاجوواج ماندم. او هم همینطور. اولینبار بود که موهای قهوهای و کلاه نو و کت فندقیام را میدید. پرسید «چی شده؟» گفتم «تو اینجا چیکار میکنی؟» گفت «مگه پنجشنبه نیست؟» پرسیدم «نامهم به دستت نرسید؟» و این وسط همینطور به هم زُل زده بودیم و حواسمان هم نبود که چه میگوییم. پرسید چه نامهای؟ گفتم حالا دیگر فرقی نمیکند. گفت چرا، فرق میکند. گفتم فرقی نمیکند، فقط نمیدانم شام را چهکار کنیم، شاید بشود سوسیستخممرغ درست کرد. گفت «شام کی میخوره و باز بهم خیره شد اگه تو خیابون میدیدم نمیشناختمت عزیزم.»
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
| نام کتاب | کتاب صوتی گربه بازی |
| نویسنده | ایشتوان ارکنی |
| مترجم | کمال ظاهری |
| راوی | ناهید مسلمی، شمسی صادقی، مهیار ستاری، علی خسروی، محیا ساعدی، الهه احسانی |
| ناشر چاپی | نشر چشمه |
| ناشر صوتی | رادیو گوشه |
| سال انتشار | ۱۴۰۴ |
| فرمت کتاب | MP3 |
| مدت | ۳ ساعت و ۳۲ دقیقه |
| زبان | فارسی |
| موضوع کتاب | کتابهای صوتی داستان کوتاه خارجی، کتابهای صوتی داستان و رمان طنز خارجی |






























