معرفی و دانلود کتاب همیشه سوزان

معرفی کتاب همیشه سوزان

شخصیت‌های مهم همچون تمام آدم‌ها، زندگی شخصی و عادت‌های عجیب و گاه اشتباه دارند، اما آشنایی با تمام ابعاد گوناگون شخصیت این بزرگان می‌تواند به ما دیدگاه درستی درباره‌ی نظرات و افکار ایشان ببخشد. کتاب همیشه سوزان نوشته‌ی سیگرید نونز داستانی مستند است که جزئیات زندگی و ویژگی‌های مختلف سوزان سانتاگ، نظریه‌پرداز و فعال حقوق بشر، را برای ما نمایان می‌کند.

درباره‌ی کتاب همیشه سوزان

نام سوزان سانتاگ با اعتراض و شوریدن علیه ظلم و قوانین ناعادلانه همراه است. سوزان سانتاگ در جامعه‌ای کاملاً مردانه و ضدزن، سنت‌ها را در هم می‌شکند و برخلاف آنچه در جامعه رایج است، زندگی خود را سامان می‌دهد. در زمانی که پدر در خانواده‌ها نقش بسیاری دارد و برای تمام اعضا تصمیم می‌گیرد، او بدون حضور همسرش زندگی می‌کند و پسرش، دیوید، را به‌تنهایی بزرگ می‌کند. سوزان سانتاگ فعال حقوق بشر است و اعتقادات انسان‌دوستانه‌ی او در زندگی شخصی‌اش نیز نمود دارد. راوی کتاب «همیشه سوزان» (Sempre Susan: A Memoir of Susan Sontag)، سیگرید نونز (Sigrid Nunez)، ما را با سوزان سانتاگ که نویسنده، فعال حقوق بشر و نظریه‌پرداز ادبی است، آشنا می‌کند.

داستان «همیشه سوزان» از زمانی آغاز می‌شود که سیگرید نونز با این شخصیت مهم سیاسی و ادبی که به بیماری سرطان دچار شده، دیدار می‌کند. او حال جسمی و روحی سوزان سانتاگ را برای ما شرح می‌دهد؛ زنی که هیچ‌گاه با همسرش ارتباطی معمول نداشته، بعد از مرگ هانا آرنت و لایونل تریلینگ حس می‌کرده یتیم و تنها شده و به‌دلیل بیماری ناچار است سیگار را هم ترک کند. سیگرید نونز عادت‌ها و عقاید سوزان سانتاگ را که شاید از آن‌ها بی‌خبر باشیم، بازگو کرده است؛ مثلاً او هنگامی که می‌خواسته کتابی بنویسد و پژوهشی را به سرانجام برساند، در هتل اتاقی می‌گیرد و ارتباطش با جهان اطرافش را برای مدتی قطع می‌کند. او هیچ‌گاه با خود کیف دستی حمل نمی‌کند و وسایلش را در جیب لباس‌هایش قرار می‌دهد.

سیگرید نونز در رمان همیشه سوزان، به‌صورت «داستان مستند»، به ما نشان می‌دهد که سانتاگ چگونه می‌اندیشید، چطور زندگی می‌کرد و از چه طریقی توانست با سنت‌های پوسیده و محدودکننده‌ی جامعه‌ی خود مقابله کند. این رمان واقعی با ترجمه‌ی آزاده فانی در انتشارات خوانه چاپ شده است.

نکوداشت‌های کتاب همیشه سوزان

• سیگرید نونز مرثیه‌ای را ساخته و پرداخته که یکی از هراس‌انگیزترین چهره‌های فرهنگ معاصر را هم اسطوره‌وار می‌کند و هم انسانی. (آلیس گرگوری - نویسنده و روزنامه‌نگار)
• داستان همیشه سوزان ظریف، محترمانه، دردناک و صادقانه است. (Kirkus Reviews)

کتاب همیشه سوزان برای شما مناسب است اگر

• به داستان‌هایی که مانند یک مستند، یک ماجرای واقعی را در قالب رمان، بازگو می‌کنند، علاقه دارید.
• دوست دارید با زندگی شخصی، افکار و جایگاه مهم سوزان سانتاگ در ادبیات، اجتماع و سیاست آشنا شوید.
• از آشنا شدن با شخصیت‌های ساختارشکن و انقلابی که توانستند به‌گونه‌ای متفاوت و جدید زندگی کنند، لذت می‌برید.

در بخشی از کتاب همیشه سوزان می‌خوانیم

احساساتش جریحه‌دار می‌شد وقتی داستان‌نویسانی که او کارهاشان را می‌ستود و حمایتشان می‌کرد متقابلاً آثارش را تحسین نمی‌کردند. در واقع، به نظر می‌آمد در داستان‌نویسی هیچ حامیِ قدرتمندی ندارد، حتی در میانِ دوستانش. عادت داشت بشنود بهتر است بچسبد به همان کاری که آن‌قدر استادانه انجامش می‌دهد (در نظرِ بعضی، شاید بهتر از هرکسِ دیگری انجامش می‌دهد). در نتیجه، در وضعی قرار می‌گرفت (یا، به بیانِ دقیق‌تر، خودش خودش را در وضعی قرار می‌داد) که ناچار خود حامیِ خود باشد. همیشه از داستان‌هایش دفاع می‌کرد و می‌کوشید توجهِ دیگران را جلبِ داستان‌هایش کند و آدم‌هایی را که قدرِ آن‌ها را نمی‌دانستند به قدردانی وادارد. بد وضعی بود و ناخوش احوالی.

در محافلِ خصوصی و عمومی، دوباره و چندباره، اصرار می‌کرد، بی‌اعتنا به نظرِ دیگران، که او داستان‌نویسی است که از قضا جستار هم می‌نویسد و نه بالعکس. این‌که این حرفش خریدار نداشت یکی از بزرگ‌ترین سرخوردگی‌های زندگی‌اش بود. اما تسلیم نمی‌شد. همچنان باور داشت بخشِ بزرگی از چگونگیِ رفتارِ آدم‌ها با تو در اختیارِ خودِ توست. اگر باز هم جوری رفتار می‌کرد انگار اول از همه داستان‌نویس است، آدم‌ها هم او را همین‌طور می‌دیدند.

همین یک‌دندگی هم بود که باعث می‌شد بسیاری از جلساتِ متن‌خوانی‌اش بد پیش برود. حاضران حسِ سرخوردگی می‌کردند و آن را به رو می‌آوردند. در بعضی موارد، آدم‌ها به این علت آمده بودند که شنیده بودند سوزان قرار است جستارهایش را بخواند یا درباره‌ی موضوعی مشخص سخنرانی کند. بعد، بدونِ اطلاعِ قبلی و یک‌باره، داستانی سرهم می‌کرد. داستان‌هایش کش‌دار از کار درمی‌آمد. البته، ناخشنودیِ شنونده‌هایش را متوجه می‌شد - معلوم بود که می‌شود.