معرفی و دانلود کتاب سقوط
برای دانلود قانونی کتاب سقوط و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب سقوط
یک وکیل مدافع پاریسی، زندگی موفق و شادش را روی پل رویال پاریس از دست میدهد. کتاب سقوط اثر آلبر کامو، تکگویی فلسفی و درخشان مردی است که میخواهد نقاب از چهرهی ریاکار اخلاقی انسان مدرن بردارد. اثری کلاسیک که وجدان انسان مدرن را در پیشگاه عدالت احضار میکند.
دربارهی کتاب سقوط
شهر آمستردام در مهی غلیظ و مسیرنگ غرق شده و در هر کدام از کانالهایش، آبهای تیره رنگ جریان دارند. زیر سقف سربی و سنگین آسمان شهر، در یکی از کوچهها در محلهی دریانوردان سابق، کافهای به نام مکزیکوسیتی پنهان است. جایی که ملوانهای خسته در میان دیوارهای نمگرفتهاش تلاش میکنند با خوردن یک لیوان جین، لحظهای ملال بیپایانشان را فراموش کنند. اما اینجا تنها یک کافه نیست، بلکه محراب اعتراف به گناهان ناگفتهی انسان مدرن قرن بیستمی است.
رمان کلاسیک سقوط (The Fall) آخرین رمان کامل آلبر کامو (Albert Camus)، نویسندهی برندهی جایزهی نوبل است که ما را به شنیدن تکگویی درخشان و بیرحمانهی مردی به نام ژان باتیست کلمانس دعوت میکند؛ وکیل سابق پاریسی که حالا کافهای در آمستردام مهآلود را برای اعتراف خودش انتخاب کرده. او با زبانی تلخ و وجدانی هوشیار از گذشتهی اخلاقی درخشانش صحبت میکند. از اینکه خودش را وقف اجرای عدالت و دفاع از بیوهها و یتیمان کرده بود. از خطابههای پرشورش در دادگاه و تعلق خاطری که به خاطر ایستادن در سمت درست تاریخ در وجودش احساس میکرد. اما این وضعیت پایدار نبود.
داستان یک سقوط مداوم
بر پل رویال پاریس قدم بگذاریم. به همان شبی که سقوط آغاز شد. ژان با آرامش در حال بازگشتن به خانهاش است که ناگهان با زنی پیچیده در جامهای سیاهرنگ برخورد میکند. پنجاه قدم از او دورتر نشده که صدایی واضح و بلند تمام آسمان نیمهشب را پر میکند؛ صدای بدن زنی که خودش را به آب انداخته است. واکنش ژان چیست؟ هیچ. همین هیچکاری نکردن جرقهی سقوط او است. آلبر کامو در این تکگویی طولانی نقاب ریاکاری را از چهرهی انسان کنار میزند و ما را همراه خودش به دادگاه وجدان میکشاند. دادگاهی که قاضی، متهم و شاهدش خودمان هستیم.
تیغ فلسفه در آستین ادبیات
کامو در رمان فلسفی سقوط، به اوج پختگی در نثرش رسیده، جملهها کوتاه و بُرندهاند و تصویرهای مهآلود آن به رویایی در نیمهشب میماند. طنز سیاه و تلخ او، مثل اسید عمل میکند؛ پوستهی ظاهری تمدن را شکافته و زخمهای چرکین زیرش را عریان میسازد. داستان سقوط دربارهی آگاهی انسان است، آگاهی به پوچی و گناه بشر که حتی دیگر در جستوجوی نجات پیداکردن و رستگاری هم نیست. این رمان کلاسیک را میتوانید با ترجمهی الهام حیدرپوراسفاد در نشر یوشیتا بخوانید.
در نکوداشت کتاب سقوط
- تفحصی درخشان در باب وجدان انسان مدرن! (نیویورک تایمز)
کتاب سقوط برای شما مناسب است اگر
- از طرفدارن آثار کامو و سارتر هستید.
- میخواهید رمانی فلسفی با حال و هوای اگزیستانسیال بخوانید.
- دغدغهای اخلاقی دربارهی مسئلهی عدالت و خیر و شر ذهنتان را مشغول خودش کرده است.
در بخشی از کتاب سقوط میخوانیم
من این یافتهها را در طول زمان، همراه با چند حقیقت دیگر، پساز همان شبی کشف کردم که دربارۀ آن با شما صحبت کردم. این مسائل یکباره و بهکلی روی ندادند. نخست باید حافظهام را بازیابی میکردم. رفتهرفته همهچیز روشنتر شد و اندکی از آنچه را که پیشتر میدانستم، دوباره به یاد آوردم.
تا آن زمان، همیشه از توانایی شگفتانگیزی در فراموش کردن بهرهمند بودم. همهچیز را فراموش میکردم، ازجمله تصمیمها و عهدهایی را که با خودم بسته بودم. در اصل، هیچچیز برایم اهمیتی نداشت. جنگ، خودکشی، عشق و فقر. البته آنگاه که شرایط من را وامیداشت، توجهم جلب میشد؛ اما توجهی مؤدبانه و سطحی به این امور داشتم. گاهی تظاهر میکردم که برای مسئلهای که به زندگی روزمرهام بیارتباط بود، هیجانزدهام؛ اما در واقع، هیچگاه بهطورجدی در آنها دخیل نمیشدم، مگر زمانی که آزادیام به خطر میافتاد. چگونه بیان کنم؟ همهچیز از روی من سُر میخورد! بله، بهسادگی از من فرو میغلتید.
البته انصافاً باید گفت که گاهی فراموشیام ستودنی بود. حتماً دیدهاید کسانی را که بهراحتی همۀ توهینها را میبخشند. آنها در ظاهر چنین وانمود میکنند؛ اما در حقیقت هرگز فراموش نمیکنند. من آنقدر خوب نبودم که بتوانم توهینی را ببخشم؛ اما درنهایت، آن را فراموش میکردم. آن مردی که گمان میکرد از او بیزارم، وقتی میدید با لبخند به او سلام میکنم و کلاه از سر برمیدارم، از تعجب خشکش میزد. بسته به شخصیتش، یا بزرگواریام را تحسین میکرد یا بیادبیام را نکوهش مینمود، بیآنکه دریابد دلیل اصلی رفتارم بسیار سادهتر است؛ من حتی نامش را هم بهکلی فراموش کرده بودم. همان نقصی که باعث بیاعتنایی یا ناسپاسیام میشد، گاه به من بخششی بزرگمنشانه میبخشید. درنتیجه، زندگیام بیهیچ تداومی میگذشت و زندگی روزمرهام تحت فرمان «من، من، من» پیش میرفت.
مشخصات کتاب الکترونیک
| نام کتاب | کتاب سقوط |
| نویسنده | آلبر کامو |
| مترجم | الهام حیدرپوراسفاد |
| ناشر چاپی | انتشارات یوشیتا |
| سال انتشار | ۱۴۰۴ |
| فرمت کتاب | EPUB |
| تعداد صفحات | 96 |
| زبان | فارسی |
| شابک | 978-622-8643-04-5 |
| موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان فلسفی خارجی، کتابهای ادبیات کلاسیک |





















