معرفی و دانلود کتاب قول: فاتحهای بر رمان پلیسی
برای دانلود قانونی کتاب قول و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب قول: فاتحهای بر رمان پلیسی
فریدریش دورنمات در کتاب قول، داستان جنایی و رازآلودی را روایت میکند که در آن یک بازرس پلیس در اوج موفقیت، به مادری قول میدهد قاتل دخترش را دستگیر کند اما یک تصادف ورق را برمیگرداند. دورنمات در آخرین رمان معمایی خود که آن را فاتحهای بر رمان پلیسی معرفی میکند، در خلال روایت، با طرح پیچیده و هوشمندانهای، منطق داستانهای این ژانر را به نقد میکشد.
دربارهی کتاب قول
رمان قول (The Pledge) به قلم فریدریش دورنمات (Friedrich Dürrenmatt)، در ابتدا با روایت یک نویسندهی جنایی آغاز میشود. او از روزی میگوید که قرار بود در یک انجمن دربارهی هنر نگارش رمانهای پلیسی سخنرانی کند. تا اینکه بعد از سخنرانی با رئیس پلیس ایالت زوریخ همراه میشود. این پلیس کهنهکار انتقاداتی دربارهی رمانهای پلیسی مطرح میکند و معتقد است نویسندگان این ژانر مهرههای داستانی را مثل یک شطرنج میچینند و ماجرا را براساس قواعد از پیشتعیین شده به پایان میرسانند، بدون توجه به اینکه در دنیای واقعی، رخدادهای تصادفی قویتر از قواعد عمل میکنند.

او برای تأیید صحبتهایش، داستان افسری به اسم ماتئی را بازگو میکند که در آخرین سالهای خدمت خود، درگیر پروندهی یک قاتل زنجیرهای میشود که دختربچهها را به شکلی وحشیانه از بین میبُرد. این افسر پلیس که در کار خود بسیار خبره بود به مادر مقتول قول میدهد جنایتکار را دستگیر کند. ماتئی برای دستگیری قاتل طرح بزرگی میچیند تا او را به دام بیندازد اما یک تصادف، نقشهی او را نقش بر آب میکند و شهرت، مهارت و توانمندیهایش برای همیشه زیر سؤال میرود.
قول؛ روایت نقادانهی دورنمات بر ژانر جنایی
فریدریش دورنمات این رمان کوتاه جنایی را در سال 1958 به انتشار رساند. او این داستان را نوشت تا درونمایهای را که از آن برای نوشتن فیلمنامهی «در روز روشن اتفاق افتاد» بهره برده بود، بهبود بدهد، زیرا احساس میکرد پایان فیلمنامهاش از واقعگرایی به دور است. چراکه بازیگر فیلم اصرار داشته که پایانبندی فیلمنامه مطابق داستانهای جنایی رایج باشد. با وجود اینکه دورنمات رمانهای پلیسی متعددی را به نگارش درآورده اما همیشه از منتقدان این ژانر بود. بنابراین این پایانبندی تحمیلی، مزید بر علت شد تا قول را بنویسند و از طریق آن، نگاه منتقدانهی خود را نسبت به منطق داستانی و پایانبندیهای غیرواقعگرایانهی رمانهای پلیسی عیان کند؛ اثری که فاتحهای بر رمان پلیسی باشد.
با تمام اینها مهارت فریدریش دورنمات در پرداخت دیالوگها و شکل دادن تعلیقهای نفسگیر، رمان قول و پایان هولناک رمان را بسیار تأثیرگذار میسازد. رمانی که با وجود دید نقادانهی نویسندهاش، میتواند مخاطب خود را به طرفدار ژانر جنایی بدل کند. کتاب قول، این رمان کارآگاهی منحصربهفرد را نشر ماهی با ترجمهی سید محمود حسینیزاد به چاپ رسانده است.
نکوداشتهای کتاب قول
- رمان قول یک بیانیهی قدرتمند دربارهی جنایت و تعقیبوگریز است که در ساختار خود به اندازهی آثار ژرژ سیمنون موجز و اطمینانبخش است. (Spectator)
- رمانی متفاوت و جذاب دربارهی جنایت و مأموریت کارآگاهی. فریدریش دورنمات روایتگر ماهر و دراماتیکی است و در داستان خود پرسشهای اخلاقی وسوسهبرانگیزی گنجانده است. (Atlantic Monthly)
اقتباس سینمایی از کتاب قول
- لادیسلائو وایدا، کارگردانی اهل مجارستان در سال 1958، فیلمی تحت عنوان It Happened in Broad Daylight را از روی این رمان ساخت.
- در سال 1979 یک فیلم تلویزیونی ایتالیایی به نام قول (La promessa) با الهام از این رمان ساخته شد.
- یورگی فهر (György Fehér) کارگردان مجاری، فیلم گرگومیش (Szürkület) را در سال 1990 بر اساس رمان قول اثر فریدریش دورنمات ساخت.
- در سال 2001 شان پن (Sean Penn)، بازیگر و فیلمساز مشهور آمریکایی بر پایهی این رمان، فیلم قول را با بازی جک نیکلسون روی پرده برد.
کتاب قول برای شما مناسب است اگر
- به خواندن داستان و رمان جنایی و معمایی خارجی علاقه دارید.
- فریدریش دورنمات را بهعنوان نمایشنامهنویس میشناسید و دلتان میخواد اثر متفاوتی از او بخوانید.
- در پی یک داستان پلیسی و جنایی متفاوت میگردید.
در بخشی از کتاب قول: فاتحهای بر رمان پلیسی میخوانیم
اما معلوم شد دستور زیرنظرگرفتن دورهگرد اشتباهى بوده که بههیچوجه نمىشد پیشبینىاش کرد. مگندورف دهکدهى کوچکى بود. اکثرا زارع و کشاورز، چند نفرى هم شاغل در کارخانههایى در دره یا در یک آجرپزى در همان نزدیکىها. چند نفرى هم البته از شهر اینجا ساکن بودند؛ دو سه معمار، یک مجسمهساز، اما نقش چندانى در این دهکده نداشتند. همه همدیگر را مىشناختند، بیشترشان هم با هم فامیل بودند. بین دهکده و شهر مرافعه بود، گرچه غیررسمى، اما پنهانى. جنگلهایى که مگندورف را احاطه کرده بودند، متعلق به شهر بودند؛ واقعیتى که هیچکدام از مگندورفىها تا به حال درست و حسابى به آن اعتنا نکرده بودند و همین هم براى ادارهى جنگلبانى دردسر زیادى درست کرده بود. همین ادارهى جنگلبانى بود که چند سال پیش براى مگندورف درخواست تأسیس پاسگاه پلیس کرد و پاسگاه هم تأسیس شد. نتیجهاش هم وضعیت فعلى بود که روزهاى یکشنبه، شهرىها مثل سیل به این دهکده سرازیر مىشدند و هیرشن حتى شبها پر از مشترى بود. با توجه به این اوضاع و احوال مىبایست مأمور پلیسى که آنجا مستقر مىشد، کار خودش را بلد باشد، اما از طرف دیگر مىبایست با دهاتىها هم رفتارى مهربان و انسانى داشته باشد. استوار وگمولر که مأمور شد به آن ده برود، خیلى زود مسئله را فهمید. خودش از یک خانوادهى روستایى مىآمد، مشروب زیاد مىخورد و مگندورفىها را حسابى مهار کرده بود، البته امتیازهایى که به آنها مىداد آنقدر زیاد بود که من باید مداخله مىکردم، اما مىدیدم که البته با درنظرگرفتن کمبود پرسنل ضرر چندانى هم ندارد. براى من دردسرى درست نمىشد و من هم دردسرى براى وگمولر درست نمىکردم، اما وقتى او مرخصى مىرفت جانشینهایش آب خوش از گلویشان پایین نمىرفت.
مشخصات کتاب الکترونیک
| نام کتاب | کتاب قول: فاتحهای بر رمان پلیسی |
| نویسنده | فریدریش دورنمات |
| مترجم | سید محمود حسینی زاد |
| ناشر چاپی | نشر ماهی |
| سال انتشار | ۱۴۰۰ |
| فرمت کتاب | EPUB |
| تعداد صفحات | 192 |
| زبان | فارسی |
| شابک | 978-964-9971-51-3 |
| موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان جنایی و معمایی خارجی |




























