معرفی و دانلود کتاب چیزی پشت در

معرفی کتاب چیزی پشت در

کابوس‌های کودکی هرگز نمی‌میرند، آن‌ها در تاریکی پنهان می‌شوند و سالیان بعد، درست زمانی که گمان می‌کنیم از دستشان رها شده‌ایم، جایی دوباره برمی‌گردند. در کتاب چیزی پشت در اثر هنری اسلزار، همین سایه‌ی دیرینه به سراغ دختری می‌آید که شیرینی کودکی‌اش با مرگ دردناک مادرش درهم‌شکسته است و حالا پس از سال‌ها صداهای پشت در، اشباح تاریکی و نجواهای جنون‌آمیز دوباره بازگشته‌اند و لحظه‌ای رهایش نمی‌کنند.

درباره‌ی کتاب چیزی پشت در

مرگ تجربه‌ی حسی عمیقی‌ست که تا همیشه در حافظه‌ی وجودی‌مان ته‌نشین می‌ماند. کودکی هم که با مرگ روبه‌رو می‌شود، به‌جای درک لمس‌پذیر این فقدان، به نشانه‌های شهودی دست می‌آویزد و با آخرین تقلایش لحظه‌ها را به خاطر می‌سپارد: بوی دارو، صدای قفل، درخشندگی سطح صیقل‌خورده‌ی چوب... این نشانه‌ها سال‌ها بعد بدل به زخم‌هایی می‌شوند که با هر لمس دوباره، از نو سر باز می‌کنند و تا عمق جان را می‌سوزانند. هنری اسلزار (Henry Slesar) در کتاب چیزی پشت در (The Thing at the Door) از همین نقطه آغاز می‌کند: مرگ دلخراشی که در حافظه‌ی دخترک کوچک، گیل گانرسون، چنان حک شد که همه‌ی هستی‌اش را برای همیشه به تسخیر خود درآورد.

گیل در شش‌سالگی، در همان روزی که مادرش خودکشی کرد، به‌زور توسط پسرعمویش پیرس تا کنار تابوت کشانده شد. او با گریه و تقلا التماس کرد که نمی‌خواهد نگاه کند، اما نتوانست کاری کند و از حقیقتی که پیش چشمانش می‌بیند، بگریزد. همین نگاه کوتاه کافی بود تا صورت بی‌جان مادر برای همیشه در ذهن گیل بماند. از همان شب بود که کابوس‌های دنباله‌دارش جان گرفتند و آغاز شدند؛ صدای قفل در، سایه‌های مواجی که از اتاق بیرون می‌خزند و هیبتی خون‌آلود که پشت در ایستاده و بر دیوارها خنج می‌کشد... چیزی پشت در است که هر لحظه از این ترس بیشتر از قبل جان می‌گیرد.

بازگشت سایه‌ها

بیست و پنج سال بعد، گیل باید سلامت روانی‌اش را ثابت کند تا بتواند به ارثیه‌ی خانوادگی‌شان برسد. اما درست در همین زمان، سایه‌ها دوباره برمی‌گردند. صداهای مبهم در نیمه‌شب، حس حضور کسی که پشت در است و کابوس‌هایی که دیگر در بیداری هم رخ می‌دهند... همه و همه او را در آستانه‌ی جنونی دوباره قرار می‌دهند. و گیل دیگر جوابی برای اتفاقاتی که دوروبرش در حال رخ دادن است ندارد؛ آیا اهریمن پشت در، واقعیتی شوم است که از دل خاطرات گیل دوباره جان گرفته است؟

هر بار که صدایی از پشت در می‌آید، خواننده باید تصمیم بگیرد این صدا از جهان بیرون است یا از جایی در عمق روان گیل. تریلر روان‌شناختی هنری اسلزار ما را با پرسش‌هایی بنیادین روبه‌رو می‌کند: اینکه چگونه فقدان و مرگ، لایه‌های هویت ما را می‌تراشند و آینده‌مان را شکل می‌دهند؟ و از همه مهم‌تر، آیا امکان رهایی از گذشته وجود دارد، یا محکومیم همواره با سایه‌ای زندگی کنیم که پشت در ایستاده و در انتظار لحظه‌ای برای بازگشت است؟

کتاب چیزی پشت در هنری اسلزار، روایتی از ترسی است که هرگز نمی‌میرد؛ تنها در تاریکی پشت در می‌ایستد و با هر صدای قفل، دوباره زنده می‌شود. کتاب چیزی پشت در را با ترجمه‌ی ماندانا گرشاسبی از انتشارات قصه باران بخوانید.

کتاب چیزی پشت در برای شما مناسب است اگر

• به ژانر معمایی، وهم‌آلود و ترسناک علاقه دارید.
• به دنبال رمانی هستید که ترس روانی را از دل زندگی روزمره بیرون بکشد.
• می‌خواهید در کنار داستان، نگاهی هم به جنبه‌های روانی و فلسفی زندگی داشته باشید.

در بخشی از کتاب چیزی پشت در می‌خوانیم

وانر برای اولین بار از پشت میزش بلند شد. زبان بدن خودش از اسکواش و تنیس صحبت می‌کرد. به‌سمت کت چرمی که روی قلاب آویزان بود رفت و در جیبش دنبال چیزی گشت. وقتی دوباره صحبت کرد، صدایش عاری از شوخی بود. او گفت: «نه خانم گانرسون. من شک دارم که بانک بتونه جایگزین مادر باشه. شما نمی‌تونین بدویین طرف بانک وقتی که زانوتون زخم شده، یا احساس تنهایی می‌کنی، یا صدمه می‌بینی، یا گیج می‌شین...»

به‌سمت او برگشت، بستۀ سیگاری به دست داشت: «یا ترسیدین.»

گیل منتظر ماند.

_ شما بچۀ وحشت‌زده‌ای بودین، نه؟
_ بله.
_ و مشکل اینجاست که رفتی و خودت، خودت رو بزرگ کردی و وحشت‌زده موندی.

به پشت میز برگشت و بسته را باز کرد. «این چیز ناعادلانه‌ای در مورد بزرگ‌سالیه. شما باید ترس‌های دوران کودکی خودتون رو پشت سر بذارین. متأسفانه، همیشه به این راحتی نیست. به همین دلیله که افرادی مثل من مدرک دارن و ریش می‌ذارن.»