معرفی و دانلود کتاب مزاحم
برای دانلود قانونی کتاب مزاحم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب مزاحم
شعلهها آرامآرام رنگ میگیرند. جرقههای آتش به هوا میروند و دادگاه عدالت بر پا میشود. الا برای احقاق حق خود راه دیگری جز سوزاندن محل شکنجهاش نیافته و حالا مشغول تماشای خلاصی خود از بند و زندان است. کتاب مزاحم ما را با دو دختر آشنا میکند. مهم نیست که آنها همدیگر را نمیشناسند؛ دردی یکسان آن دو را در گرفتن انتقام، در یک مسیر قرار میدهد. فریدا مک فادن در داستان جنایی مزاحم، برخلاف بسیاری از داستانهایش که صرفاً جناییاند، پیامی مهم را به ما میرساند: اگر قانون در مقابل کودک بدسرپرست و تحت شکنجه احساس مسئولیت نمیکند، خودت عدالت را اجرا کن.
دربارهی کتاب مزاحم
کیسی به تازگی از مدرسه اخراج شده. هیچ کورسوی امیدی در برابرش وجود ندارد. تمام دنیای او پر از غم و ناامیدی است و باید برای تغییر حال و روزگار خود دست به کاری بزند. او میتواند خوشمزهترین غذاهای دنیا را سفارش بدهد. با دوستانش به سفری کوتاهمدت برود. با تمام پولهای باقیماندهاش هر چه دوست دارد بخرد و کارهایی امثال اینها؛ اما او تصمیم دیگری گرفته. ما نمیخواهیم او را قضاوت کنیم، اما قطعاً اجاره کردن کلبهای چوبی وسط جنگلهای کاملاً خالی از انسان در نیو همپشایر، بدترین تصمیم است و کیسی نیز همین کار را انجام میدهد. مشکلات یکی پس از دیگری، از همان نخستین لحظهی ورودش به کلبه نمایان شدند؛ مثلاً سقف در حال فروریختن است. صاحب کلبهای که باید برای تعمیر سقف بهسراغ کیسی میآید تا او را از این وضعیت نجات دهد، چنان رفتار بیشرمانه و نادرستی از خود نشان میدهد که کیسی ترجیح میدهد سقف پایین بیاید بهجای اینکه با این مرد در یک اتاق بماند. اوضاع بد است و با رفتن برق بدتر هم میشود. طوفان هم بهعنوان مصیبت آخر شروع به وزیدن میکند. اوضاع بهگونهای پیش میرود که انگار کسی در تلاش است تا کیسی را به مرز جنون بکشاند؛ کسی که اگر خوب به بیرون از کلبه بنگریم، نگاه خیره و خندهی شوم او را میبینیم.
کتاب مزاحم (The Intruder) به شما حق انتخاب نمیدهد. اگر به درون این رمان جنایی وارد شدهاید، بهتر است هر چه زودتر با این حقیقت مواجه شوید که راه گریز ندارید. فریدا مک فادن (Freida McFadden) شما را به تماشای وقایع هولناکی خواهد برد؛ وقایعی که باید از همین الان، خود را در انجام آنها شاهد و شریک جرم بهشمار آورید که البته چندان هم از این بابت شرمنده نخواهید شد، زیرا کار «قانونی» با کار «اخلاقی» یکسان نیست و شما در این داستان شاهد جنایتهایی اخلاقی خواهید بود.

این کمد برای همیشه قفل نمیماند
الا هیچ دوستی ندارد. نه تنها دوست، بلکه غذایی برای خوردن هم ندارد. لباسهایش مندرس و کهنهاند. البته او میتواند با همهی اینها کنار بیاید اما تهمت دزدی که مدیر دبیرستان به او میزند، الا را به موجودی منفور میان همکلاسیهایش تبدیل میکند. بریتنی پولدارترین دانشآموز کلاس است و الا را به عنوان انسان بهشمار نمیآورد. نقطهی مقابل او آنتون است. آنتون پسری است که هر نوع شرارت و کار خلاف قانون از او برمیآید. در این مدرسه هم بریتنی و هم آنتون که دو طیف کاملاً مخالفند، الا را مسخره میکنند و آزارش میدهند.
البته اوضاع به این منوال باقی نمیماند. الا به زودی جان آنتون را نجات میدهد و تصور این پسر دردسرساز را به خود عوض میکند. شاید تصور کنید حالا که آنتون با الا رفیق شده، این دختر آدم خوشحال و خوشبختی است و مشکلش برطرف شده، اما اینطور نیست. بزرگترین فلاکت دنیا همچنان او را رها نکرده است: مادرش. داستان معمایی مزاحم ما را با زنی آشنا میکند که هر قدر هم دربارهی او توصیف و تفسیر بخوانیم، باز هم چیزی از حیرت و وحشتمان نسبت به او کم نمیشود. این زن، زندگی دختر خود را به جهنم تبدیل کرده است.
او بهشدت کنترلگر و بیمار روانی است. هیچ زبالهای را دور نمیاندازد. خانهی آنها با زبالهدانی هیچ تفاوتی ندارد. این زن بابت هر بحث و چالش ناچیزی، الا را درون کمد زندانی میکند! زمانی که عصبانی میشود، دخترش را زیر باد کتک میگیرد و ته سیگارش را روی دست این دختر خاموش میکند! او هنوز به دخترش نگفته پدر واقعیاش چه کسی است! فریدا مک فادن به ما نشان میدهد که چگونه الا با آنتون صمیمیتر میشود و راههای دفاع شخصی و باز کردن قفل کمد و... را از او میآموزد. رمان معمایی مزاحم، خوانندگان خود را در موقعیتی قرار میدهد که نتوانند بهراحتی میان اخلاقیات و عدالت یکی را انتخاب کنند. الا تصمیم گرفته به هر قیمتی که شده، عدالت را اجرا کند. تنها چیزی که میخواهد، نجات یافتن از این کمد است که مادرش هر روز او را در آنجا زندانی میکند.
با او به زبان اسلحه گفتوگو کنید
نام آن دختر فعلاً معلوم نیست؛ در میان طوفان بهسراغ کیسی آمده، با لباسهای خونی، یک چاقو و یک اسلحه! کیسی از او میترسد، اما میداند که رها کردن یک کودک در جنگل، آن هم در شبی طوفانی، عین بیاخلاقی و بیمسئولیتی است. دخترک در انباری پنهان شده بود و اگر کیسی او را پیدا نمیکرد، معلوم نبود تا صبح چه بلایی به سرش میآید. البته بهتر است چند لحظه صبر کنیم و بعد دربارهی این دختر نظر دهیم. او بهشدت مشکوک است. انگار این کلبه را میشناسد. در دفترچهی یادداشتش پر از نقاشی شکنجه و قتل و مرگ است.
کیسی وقت زیادی ندارد، باید از هویت و نیت این دختر برای آمدن به کلبه باخبر شود؛ البته دیگر دیر شده است. اسلحه روی شقیقهی کیسی قرار گرفته و وقتی برای ترسیدن باقی نمانده. فریدا مک فادن در کتاب معمایی مزاحم به ما نشان میدهد بسیاری اوقات، کسی که آدم منفی و شروری بهنظر میرسد، خود قربانی و آسیبدیده است و فردی که ابتدا تصور میکنیم به کمک ما نیاز دارد، قاتل جانمان خواهد شد. اگر از این جملات به این نتیجه رسیدید که این کودک گناهکار و قاتل است، سخت در اشتباهید.

داستان جنایی مزاحم با ترجمهی شهرزاد حسینی در انتشارات سبزان منتشر شده است.
نکوداشتهای کتاب مزاحم
- فریدا مک فادن با دقت همیشگی خود اثری جذاب را در ژانر وحشت خلق کرده که در طراحی و چینش غافلگیرکننده و منسجم است. این اثر بدون تردید هواداران مک فادن و تمام افرادی را که از خواندن داستانهای پیچیده و پرچالش لذت میبرند، شیفتهی خود خواهد کرد. (مجله First Clue)
- داستان مزاحم عناصری را که موجب میشوند یک تریلر فوقالعاده جذاب و گیرا باشد، در خود جمعآوری کرده است؛ از کلبهای مرموز و شب تاریک گرفته تا کلبهای دورافتاده. فریدا مک فادن رمانی با ریتم بالا، پرکشش و جذاب را نگاشته و از محبوبترین تریلرنویسان زمان خود است. (جیسون رکولاک، نویسندهی پرفروش نیویورکتایمز)
کتاب مزاحم برای شما مناسب است اگر
- به داستانهای معمایی و جنایی با درونمایههای روانشناختی علاقه دارید.
- به احقاق عدالت - بهخصوص در مورد کودکآزاری - حتی اگر به زیر پا گذاشتن قانون منجر شود، باور دارید و نسبت به حقوق کودکان حساس هستید.
- از خواندن قصههایی که شما را با هزاران معمای بی پاسخ روبهرو میکنند و چالشهایی را بر سر راهتان میگذارد که هیچ ایدهای برای حلشان ندارید، لذت میبرید.
در بخشی از کتاب مزاحم میخوانیم
مامان تمام مدت در دفتر مدیر با آقای گاربر صحبت میکند. من روی یکی از همان صندلیهای پلاستیکیِ بیرون دفتر نشستهام جایی که در دوران راهنمایی ساعتها آن جا منتظر ماندهام. اما این بدترین حالت است. تمام آن چیزهای دیگر در مقایسه با اتهامی که حالا به من میزنند، چیزی نبودند.
وقتی مادرم از دفتر بیرون میآید، خیلی دستپاچه به نظر میرسد. بازویم را میگیرد و مرا از جا بلند میکند. «بریم، اِلا.»
میپرسم: «چی شد؟»
ناخنهایش در پوستم فرومیروند. «گفتم بریم.»
مشخص است تا وقتی اینجا هستیم، چیز دیگری نخواهد گفت، پس دنبالش تا ماشینش میروم بیوک دستدومی که راحت میتوان گفت قراضهترین ماشینِ پارکینگ است. همینکه سوار میشوم، نمیتوانم جلوی فکر کردن به پریوسِ دکتر کارتر را بگیرم.
وقتی مادر ماشین را روشن میکند، از او میپرسم: «میرم زندان؟»
میگوید: «نه.» با نگاهی پر از انزجار به من خیره میشود. «یه هفته تعلیق شدی. به نظر نمیرسه کسی فعلاً شکایتی علیه تو مطرح کرده باشه.»
پس هنوز هم ممکن است اتفاق بیفتد.
مادرم میگوید: «میدونی، اون دختر بیچاره نیاز به یه عمل بزرگ صورت داره. دوستپسرت نصف استخونهای صورتش رو شکسته.»
انگار یک میلیون سال پیش بود که به آنتون گفته بودم دلم میخواهم کاری با بریتنی بکنم که آسیب دائمی به او بزند. خودش به من گفت فراموشش کن، مهم نیست. پس چرا گذاشت کار به اینجا بکشد؟ چرا؟
جواب واضح است: چون او مرا هل داد. چون او مرا به زمین زد. چون دربارهام حرفهای بدی زد.
مشخصات کتاب الکترونیک
| نام کتاب | کتاب مزاحم | 
| نویسنده | فریدا مک فادن | 
| مترجم | شهرزادسادات حسینی | 
| ناشر چاپی | انتشارات سبزان | 
| سال انتشار | ۱۴۰۴ | 
| فرمت کتاب | EPUB | 
| تعداد صفحات | 296 | 
| زبان | فارسی | 
| شابک | 978-600-117-881-8 | 
| موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان جنایی و معمایی خارجی، کتابهای داستان و رمان روانشناسی خارجی | 
 
                
























ممنون از کتابراه