معرفی و دانلود رایگان کتاب آقای آبی پوش قصه
برای دانلود قانونی کتاب آقای آبی پوش قصه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب آقای آبی پوش قصه
کتاب آقای آبی پوش قصه رمانی ایرانی دربارهی مشکلات و چالشهای زندگی دختری جوان است که بهتازگی در دانشگاه پذیرفته شده. فاطمه ایزدی، نویسندهی کتاب، در قالب داستانی عاشقانه و اجتماعی، تصویری دقیق و ملموس از دغدغههای افرا به دست میدهد.
دربارهی کتاب آقای آبی پوش قصه
کتاب آقای آبی پوش قصه، شما را با ماجراهای دختری جوان به نام افرا همراه میکند. فاطمه ایزدی، نویسندهی کتاب، تلاش کرده تا در کنار روایتی خواندنی، مشکلات دختران جوان را در این اثر بازتاب دهد.
رمان آقای آبی پوش قصه با قبولی افرا در کنکور آغاز میشود. این دختر باهوش، در رشتهی مهندسی برق پذیرفته شده است. افرا در خانوادهای پرجمعیت زندگی میکند. ماجراهای داستان در زمان همهگیری کرونا اتفاق میافتد. مادر افرا پرستار است و یکی از برادرهایش دکتر. برادر دیگرش نیز پزشکی میخواند. به همین دلیل اعضای این خانواده نگران کرونا هستند و پروتکلهای بهداشتی را سخت رعایت میکنند.
در ادامهی رمان اجتماعی آقای آبی پوش قصه، افرا در دانشگاه با دختری ترمبالایی با نام دلارام، دوست میشود. این رفاقت، ماجراهای بیشتری را سر راه افرا قرار میدهد. دلارام در دانشگاه هوای افرا را دارد و همواره به دوستش رسیدگی میکند. در ادامهی داستان، مشکلات احساسی سر راه افرا قرار میگیرد و این قصه در نهایت با چرخشی نهایی خاتمه پیدا میکند. فاطمه ایزدی، تلاش کرده تا مراحل گذار احساسی و ذهنی دختران از نوجوانی به جوانی و حضور در جامعهی آکادمیک را در این اثر به تصویر بکشد.
این رمان اجتماعی را انتشارات کدیور، چاپ و روانهی بازار کرده است.
کتاب آقای آبی پوش قصه برای شما مناسب است اگر
- به مطالعهی داستانهای ایرانی با موضوعاتی دربارهی مشکلات دختران جوان دانشجو علاقه دارید.
- از خواندن رمان عاشقانه و اجتماعی ایرانی لذت میبرید.
- میخواهید داستانی مطالعه کنید که ماجرای آن در زمان همهگیری کرونا در ایران اتفاق افتاده باشد.
در بخشی از کتاب آقای آبی پوش قصه میخوانیم
من تنها یک عکس از وصال داشتم که در آن پیراهنی آبی به تن داشت و من آبی را به خاطر پیراهن او دوست داشتم. عکس را با محدثه روی کاغذ شفاف کشیدیم و محدثه آن را روی دیوارکوب پیاده کرد.
وقتی که خواست رنگ زدن را شروع کند. گفتم میتوانم این قسمت را من رنگ کنم؟
محدثه با خوشرویی پذیرفت و رنگ خاکستری که برای پسزمینهی دیوارکوب انتخاب کرده بود را به دست من داد و گفت شروع کن.
من هم رنگ خاکستری را با قلممو بزرگی بر روی صفحهی دایرهای دیوارکوب کشیدم. چنان ذوقی داشتم که انگار دارم بهترین اثر هنری تاریخ را درست میکنیم. همان روزها من فیلم سلطنت را دیده بودم و از فیلم برای بچهها خیلی تعریف کرده بودم.
اسم شخصیت اصلی مرد فیلم، فرانسیس بود که ولیعهد سرزمینی بود. بچهها با شوخی و خنده اسم دیوارکوب وصال را گذاشتند دیوارکوب "فرانسیس جنتلمن".
دیوارکوب آماده شد و ما آن را روی مانتو کتی صورتی من قرار دادیم و از آن عکس گرفتیم؛ اما چون آدرس وصال را نداشتیم من دیوارکوب را در چمدانم قرار دادم تا آن را با خودم به خانه ببرم.
یک هفتهی دیگر به سرعت برق و باد گذشت و امتحانهای من هم تمام شد و من حتی اسم وصال را هم نشنیدم چه برسد به دیدنش. شاید چون او ارشد میخواند و گرایشش فرق داشت باعث شد او را نبینم.
به هر حال دوباره به خانه برگشتم. به اتاقم همان پناهگاه امنم رفتم و خودم را در آن حبس کردم و باز هم به وصال فکر کردم. این بار بودن دیوارکوب هم شده بود قوز بالا قوز. دیوارکوب را در بغلم میگرفتم و میگریستیم. چرا وصال اینقدر مرا نادیده میگرفت. چرا وقتهایی که به من پیام میداد حس میکردم یک پرنسس هستم.
روزها در ویدیوکال ساعتها برای دلارام میگریستم و او مرا دلداری میداد. تمام امیدم شده بود استوریهایی که میگذارد. هوای تنفسم انگار که استوریهای او بود. یک شب با دلارام تلفنی صحبت میکردم بغض گلویم را گرفته بود. هق هق وارانه پشت تلفن برای دلارام شعرهای تقی سیدی را پشت سرهم میخواندم.
مشخصات کتاب الکترونیک
| نام کتاب | کتاب آقای آبی پوش قصه |
| نویسنده | فاطمه ایزدی |
| ناشر چاپی | انتشارات کدیور |
| سال انتشار | ۱۴۰۴ |
| فرمت کتاب | EPUB |
| تعداد صفحات | 86 |
| زبان | فارسی |
| شابک | 978-622-377-157-6 |
| موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی، کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |
















