معرفی و دانلود کتاب این آب آشامیدنی نیست
برای دانلود قانونی کتاب این آب آشامیدنی نیست و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب این آب آشامیدنی نیست
کتاب این آب آشامیدنی نیست یک رمان اجتماعی به قلم علی اسدی است که با شرح زندگی یک مرد وارد مسائل جامعه میشود. این کتاب با نثری روان و روایتی سیال و درهمتنیده، به لایههای عمیق یک جامعه نقب میزند تا با نگاهی متفاوت و طنزی تلخ معضلات اجتماعی را به بوتهی نقد بگذارد.
دربارهی کتاب این آب آشامیدنی نیست
علی اسدی رمان این آب آشامیدنی نیست را با شرح روزمرگی شخصیتی به اسم جعفر آغاز میکند؛ مردی که با مادرش زندگی میکند و امروز هم مثل هر روز به تکرار روال روزهای پیشین مشغول است. پارک نزدیک خانه پاتوق جعفر است و صبحها صبحانه خورده نخورده راهی پارک میشود. ازآنجاکه نویسنده که با اولین جملهی داستان مخاطب را به دام انداخته است، از همان ابتدا خواننده درمییابد که آن روز اتفاق سرنوشتسازی در پارک رقم خواهد خورد. از اینروست که نویسنده برای شرح بهتر این واقعه به سراغ مرور روزهای گذشتهی جعفر میرود.
به این ترتیب با علی اسدی با روایت خاص و در عین حال با نثری روان خوانندهی خود را با روزهای زندگی این شخصیت آشنا میکند؛ از مراودهاش با کریمآقا از کسبهی بازار میگوید تا کشمکشهایی که این مرد با بچههای دبیرستانی دیوار به دیوار پارک داشته است. با تمام اینها جعفر آن روز به قصد دعوا و مرافعه به پارک نرفته بود، با این حال اتفاقی که نباید میافتاد رخ داد و کودکان و نوجوانانِ در حال بازگشت از مدرسه شاهد واقعهای خواهند بود که معلوم نیست چه تأثیری بر ذهن و روان و آیندهشان بگذارد.
علی اسدی در این رمان اجتماعی با نگاهی واقعگرایانه به جامعه نظر میاندازد و با تکیه بر تجربیات زیستهی خود، روابط اجتماعی را در دل داستان مورد کنکاش قرار میدهد تا با طنزی ملایم مسائل فرهنگی را به نقد بکشد و مخاطب را دربارهی زندگی روزمره، روابط خانوادگی و فشارهای اجتماعی به تأمل وادارد. اثری خواندنی و قابل تأمل که با تلاش نشر چشمه روانهی بازار کتاب شده است.
کتاب این آب آشامیدنی نیست برای شما مناسب است اگر
- اهل خواندن داستان و رمان اجتماعی ایرانی هستید.
- میخواهید اثری خواندنی از ادبیات داستانی معاصر ایران را مطالعه کنید.
- دلتان میخواهد داستانی نقادانه و عمیق دربارهی معضلات اجتماعی بخوانید.
در بخشی از کتاب این آب آشامیدنی نیست میخوانیم
مادرم دست کشید پای چشمهایم و رنگِ گچِ صورتم را به صبحانه نخوردن حواله داد. سرم گیج میرفت. تا مادر شکلاتخارجیها را از توی کمدِ بالای اجاقگاز پیدا کند، چشمهایم سیاهی رفت و وسط هال پهن شدم روی فرشِ شاهعباسیِ خانمجان و صدای مدادرنگیها قطع شد. مغز انسان در یادآوری خاطراتش درست مثل یک نقاش کارکشته عمل میکند؛ تصاویر ذهنیاش را از یک خاطره در گذشتههای دور پروبال میدهد و تکهتکه به آن اضافه میکند؛ با ریزبینیِ یک نقاش مینیاتور. افزودن این تکههای کوچک روی یک خاطره در هربار مرورش آنقدر آرام و بیصدا اتفاق میافتد که آدم خودش هم نمیفهمد آن تصویرِ محو و گنگِ قدیمی کِی تبدیل شده به این تابلوِ خوشآبورنگی که حالا روبهرویش است. آن وقت است که فکر میکند هنوز هم میشود خطی، انحنایی، رنگی به آن اضافه کرد.
یا قند توی دلش آب میشود یا غم سنگینی را جایی پشتِ گردن، روی آخرین مهرهی ستون فقراتش، احساس میکند و دیگر هیچچیز، هیچچیز از اولین تصاویری که خاستگاه آن خاطره بوده به یاد نمیآورد؛ هر چند خودش ایمان دارد که هیچ تفاوتی بین آن خاطره و این تصاویر که حالا توی ذهنش نقش بستهاند وجود ندارد. من از آن روز، درست از همان لحظهای که توی بغل مادرم چشمهایم را باز کردم تا همین حالا، هزارانبار آن تصویر تارِ کودکی را که حتی بعضی وقتها واقعی یا خیالی بودنش هم برایم مرز شفافی ندارد مرور کردهام؛ تصویر چاقوکشی در ظهرِ پاییز که جعفر توی ذهنم کاشته بود و در طول این سالها توی وجودم شاخ و برگ و ریشه دوانده بود. اِلی یکبار توی گیروواگیر دعوا صدایش را بالا برد و گفت: «اگر آن روز جعفر چاقوی دستهزنجان را عوض آن پسرک توی پهلوی تو فرومیکرد اینقدر اذیت نمیشدی.
مشخصات کتاب الکترونیک
| نام کتاب | کتاب این آب آشامیدنی نیست |
| نویسنده | علی اسدی |
| ناشر چاپی | نشر چشمه |
| سال انتشار | ۱۴۰۴ |
| فرمت کتاب | EPUB |
| تعداد صفحات | 135 |
| زبان | فارسی |
| شابک | 978-622-01-1290-7 |
| موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |




















