معرفی و دانلود کتاب هتل استنکلیف
برای دانلود قانونی کتاب هتل استنکلیف و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب هتل استنکلیف
قرار نیست سفر به شهر زامورنا، روح خستهی چارلز را سرزنده کند. این سفر بیشتر از اینکه موجب استراحت او شود، ناگزیر بودن انسان از تحمل آشوب و بیچارگیاش در زندگی اشرافی را نمایان میکند. کتاب هتل استنکلیف نوشتهی شارلوت برونته داستانی اجتماعی و تخیلی است که مخاطبان خود را به یک جهان خیالی پر از آشفتگی سیاسی، ستیز و ناعدالتی دعوت میکند. جایی که قرار است به ما نگاهی کلی از اروپای قرن 19 را ارائه دهد.
دربارهی کتاب هتل استنکلیف
چارلز تاونسند از زندگی در این شهر خسته شده. باید برود. به هرجایی جز لندن. دیدن آقای ماکارا او را به فرسودگی مطلق رسانده. تصور کن با هزاران امید و رویا ازدواج کنی و بعد از شدت اندوه زندگی و اضطراب، به افسردگی دچار شوی و برای گریز از افسردگی به موادمخدر پناه ببری. در نهایت هم همسرت که همچون خودت رویایش نقش برآب شده و نمیتواند یک موجود معتاد را تحمل کند، تو را دیوانه بداند. وضعیت بغرنج و افتضاحی است. چارلز تاونسند باید از هر چه به این دنیای رذل و جهنمی ارتباط دارد، فرار کند و به جایی پناه ببرد که همهچیز رنگ و مفهوم دیگری دارد؛ مکانی افسانهای و رویایی؛ جایی همچون شهر «زامورنا» و هتل استنکلیف که حدأقل از دوردست، جذاب و رویایی بهنظر میرسد. شارلوت برونته (Charlotte Brontë) در کتاب هتل استنکلیف (Stancliffe's Hotel) ما را همراه با چارلز به شهری خیالی میبرد که البته هیچ عنصر فراواقعی در آن وجود ندارد. این شهر نیز همچون تمام شهرهای معمولی پر از دسیسه و کشمکش و ستیزهای سیاسی است و فقط در ابتدای ورود است که جذاب و دوستداشتنی بهنظر میرسد.
هتل استنکلیف پنجرهای رو به اشراف فروپاشیده
جین مور ملقب به «رز زامورنا» شبیه به رویاهاست. از روزی که چشم چارلز به او افتاده، تعریف تازهای از زیبایی در ذهنش بهوجود آمده. فقط در اینجا یک مشکل جدی وجود دارد. او دختر یکی از وکلای بلندمرتبهی شهر است. کسی که کاملاً جزو طبقهی اشراف محسوب میشود و به کسانی چون چارلز که جایگاه اجتماعی مهمی ندارند، اهمیت نمیدهد. جین مور دل خود را به لرد هارتفورد باخته و از بیتوجهیهای این مرد جوان در رنج است. از سوی دیگر تا جایی که ما و چارلز به یاد داریم، او از اشرافزادگان لندن گریخت و نفرتش از زندگی تجملاتی بود که او را به این شهر کشاند، پس چرا حالا دوباره عشق خود را به زنی اشرافی نثار میکند. البته فاجعهی اصلی هنوز باقیمانده. چارلز قرار است از پنجرهی اتاقش در هتل استنکلیف شاهد حوادث هولناکی باشد. شورش داخلی و اعتراض تودهها از یکسو، حملهی خارجیها و اشغال شهر از طرف دیگر، وضعیت زامورنا را به آشفتگی کشانده است. داستان کلاسیک هتل استنکلیف نوشتهی شارلوت برونته حوادثی را که در قرن نوزدهم برای بسیاری از شهرها و نظامهای سیاسی اروپا رخ میداد، در قالب داستانی اجتماعی نگاشته و ما را با وضعیت کلی انگلستان در دو قرن پیش آشنا میکند.
رمان تخیلی هتل استنکلیف با ترجمهی خجسته کیهان در نشر کتاب پارسه منتشر شده است.
کتاب هتل استنکلیف برای شما مناسب است اگر
- به داستانهایی اشرافی انگلیسی که لوکیشن آنها کاخ و عمارتهای باشکوه است، علاقه دارید.
- دوست دارید با وضعیت سیاسی و اجتماعی لندن و شهرهای انگلستان در قرن 19 آشنا شوید.
- از خواندن قصههای اجتماعی که در شهری خیالی روایت میشوند، لذت میبرید.
در بخشی از کتاب هتل استنکلیف میخوانیم
ژنرال و بانو تورنتون روبهروی هم بر دو نیمکت نزدیک پنجرۀ سالن منزلشان نشسته بودند. پرتو غروب بر جولیا افتاد و باعث شد به چشم عالیجناب ویلسون مثل فرشتهها به نظر بیاید. در پسزمینه که حالا به درستی دیده نمیشد، نفر سومی پشت پیانو نشسته بود و حین نواختن صحبت میکرد. میشد هویتش را از صدایش تشخیص داد. دوشیزه مور ساکن کرکهم لاج در هارتفورد بود که از سوی ژنرال تورنتون دعوت شده، همراهش آمده بود. در پاسخ به سخنان طنزآمیز ژنرال میگفت: «ژنرال، گمان میکنم پیر دختر بمیرم.» به نظر من اگر اینطور بشود تقصیر خودت است، جین. خب، ولی تا بهحال هیچکس از من خواستگاری نکرده.
جولیا گفت: «برای اینکه تو زیادی مغرور و از خود راضی هستی. آنها را میترسانی و فراری میدهی.» واقعاً اشتباه میکنید! دستکم برای به دست آوردن دل یک مرد هرچه توانستهام انجام دادهام. او کیست؟
لرد هارتفورد. مدتهاست عاشق او هستم. جدی میگویم، مایل نیستم به هیچکس دیگری به جز او شوهر کنم با او رقصیدهام، به او لبخند زدهام و با بهترین صدایم برایش آواز خواندهام، ولی حتی دیوار بیرونی قلعۀ قلبش را هم به دست نیاوردهام. یکبار گمان کردم کمی به هدف نزدیک شدم. بعد از خواندن همین آواز آردسلی بود که شنیدید. آمد پشت سرم ایستاد و درخواست کرد یک بار دیگر بخوانمش. همان شب کالسکهاش را تعارف کرد تا مرا به خانه برساند، کالسکۀ خودمان پدرم را به جایی میبرد، و صبح روز بعد پیاده به منزل ما آمد تا با من صبحانه بخورد. نمیدانید چقدر سعی کردم خوشایند باشم! یقین دارم بسیار مسحورکننده بودم! او به خانه برگشت و منتظر بودم تا شب به نحوی مرا خواستگاری کند، ولی نه. گمان میکنم تیر را به هدف نزده بودم. درهرحال هیچ اتفاقی نیفتاد.
مستخدمی در را باز کرد و گفت: «عالیجناب لرد استوارتویل،» و لرد استوارتویل وارد شد.
فهرست مطالب کتاب
دربارۀ کتاب
شخصیتهای داستان
چارلز تاونسند به منزل لوئیزا دنس میرود و ماکارا لافتی را در آن جا مییابد
چارلز تاونسند تصمیم میگیرد به بیرون شهر برود
هتل استنکلیف در میان تجار
چارلز تاونسند به یاد محاکمۀ زامورنا میافتد و با یک دوست قدیمی ملافات میکند
ویلیام پرسی دلاوری هایش را برای چارلز تاونسند تعریف میکند
چارلز تاونسند وعالیجناب ویلیام پرسی به دنبال سرگرمی میروند
جین مور که همراه ژنرال و بانو تورنتون در گیرنینگتون اقامت دارد آوازهای پر احساس میخواند
چارلز تاونسند مردم زامورنا را تماشا میکند
عالیجناب ویلیام پرسی خشم دوک زامورنا را نسبت به مقامات شرح میدهد
دوک زامورنا و همسرش در هتل استنکلیف
واژهنامه
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب هتل استنکلیف |
نویسنده | شارلوت برونته |
مترجم | خجسته کیهان |
ناشر چاپی | بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 128 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-253-307-4 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی خارجی، کتابهای داستان و رمان علمی و تخیلی خارجی، کتابهای ادبیات کلاسیک |