معرفی و دانلود کتاب چیزی برای ترسیدن نیست: رمزگشایی از مرگ برای زیستنی آگاهانه‌تر

معرفی کتاب چیزی برای ترسیدن نیست: رمزگشایی از مرگ برای زیستنی آگاهانه‌تر

کتاب چیزی برای ترسیدن نیست به قلب یکی از تاریک‌ترین رازهای بشر قدم می‌گذارد؛ و بی‌پرده برایمان از مردن و ماهیت مرگ حرف می‌زند تا نوری کوچک بر این مسیر ناشناخته‌ی مبهم بیفکند. جولی مک فادن، پرستار مراقبت‌های تسکینی در این کتاب مخاطب را به گفت‌وگویی آرام و صادقانه درباره‌ی مرگ دعوت می‌کند؛ درباره‌ی آن‌چه واقعا در لحظات پایانی زندگی رخ می‌دهد، و این‌که در نهایت دانستن، چگونه می‌تواند کاری کند که ترس جایش را به آرامش بدهد. این کتاب که در لیست پرفروش‌ترین‌های نیویورک‌تایمز قرار دارد، هم برای کسی که در شرف تجربه‌ی مرگ است، آرامش‌بخش و روشن‌گر خواهد بود و هم برای بازماندگان شرایط را قابل‌تحمل‌تر و ملموس‌تر می‌سازد.

درباره‌ی کتاب چیزی برای ترسیدن نیست

مرگ همیشه در فاصله‌ای از ما ایستاده که نه می‌شود به‌سویش دوید و نه از آن گریخت؛ تنها می‌توان به آهستگی در برابرش ایستاد و بی‌صدا کنارش نفس کشید. کسی که به آخرِ راه نزدیک می‌شود، در سکوتِ جسمش، نوعی تپشِ درونی می‌شنود که بیشتر به زمزمه‌ی بازگشت به جایی بی‌نام، بی‌درد، بی‌زمان می‌ماند. در آن لحظات، جهان کم‌کم وزنش را از دست می‌دهد، نورها کدرتر می‌شوند، صداها دورتر، بدن سبک‌تر و خاطرات مثل توده‌ای مه همه‌جا را فرا می‌گیرند.

در آغاز ترسی تیز و گزنده حضور دارد که به آرامی جایش را به نوعی پذیرش غریب می‌سپارد؛ پذیرشی از جنس تسلیم که از فهمی درونی و ناشناخته نشئت گرفته است. در مقابل برای کسی که عزیزش را در آستانه‌ی این گذر می‌بیند، جهان رنگ دیگری دارد: هر نگاه، ممکن است آخرین تلاقی باشد و هر نفس، آخرین صدا... کتاب چیزی برای ترسیدن نیست (Nothing to Fear) نوشته‌ی جولی مک فادن (Julie McFadden) به همین لحظات تلخ و غیرقابل پذیرش «مرگ» سرک می‌کشد و جایی که عقل از توضیح اتفاقات در جریان باز می‌ماند، به مرهمی بدل شده و با همدلی و آگاهی دستمان را می‌گیرد و در این مسیر غریب با ما همراه می‌شود.

در آستانه‌ی عبور؛ تجربه‌ی لحظات پایانی زندگی

کتاب چیزی برای ترسیدن نیست تلاشی صادقانه و آموزنده است برای برداشتن نقابِ هولناک از مرگ و نشان‌دادن اینکه پایان زندگی اگر با آگاهی و حمایت همراه شود می‌تواند راحت، امن و باوقار اتفاق بیفتد. جولی مک فادن که خود پرستار آسایشگاه است، از تجربیات روزمره‌اش با بیماران در حالِ احتضار، خانواده‌ها و همکارانش می‌گوید و دقیقا همان چیزی را هدف می‌گیرد که معمولا از دیده‌ها پنهان می‌ماند؛ دانستنِ آنچه که واقعا در روزها و ساعت‌های پایانی در حال رخ دادن است... اینکه آن لحظه چطور قرار است رخ دهد و اینکه ما به‌عنوان بیمار یا مراقب چطور می‌توانیم کیفیت این مسیر را بهتر کنیم. جولی مک فادن از همان آغاز تصریح می‌کند که شناخت ماهیت مرگ، اضطراب را کم می‌کند. وقتی بفهمیم چه اتفاقی می‌افتد، می‌توانیم زندگی و مرگ بهتری داشته باشیم، بی‌آنکه همه‌چیز را بزک کنیم یا بی‌جهت رمانتیک جلوه دهیم، هدفمان را نوعی واقع‌گرایی صبورانه و آرامش‌بخش قرار می‌دهیم.

هسته‌ی عملی کتاب چیزی برای ترسیدن نیست، حول توضیحی روشن از مفهوم آسایشگاه در گردش است. مراقبتِ فردمحورِ جسمی، عاطفی و معنوی برای کسانی که بیماری‌شان درمان‌ناپذیر است و در مسیر طبیعی مرگ قرار دارند. آسایشگاه در این مسیر بدون اینکه بخواهد مداخله‌ی پیچیده‌ای در فرایند مرگ داشته باشد و آن را تسریع دهد یا به تعویق بیندازد؛ کاری می‌کند که شرایطِ بدن و محیط را طوری تنظیم کند تا فرایند طبیعی مرگ با آرامش بیشتری طی شود. از این‌رو، خبری از چرخه‌ی بی‌پایان بستری‌کردن و مداخلات بیمارستانی بی‌ثمر نیست و این چارچوب، هم برای خود بیمار آزادی می‌آورد و هم برای خانواده دمی آرامش، وضوح و حضور را برای لمس لحظات باقی‌مانده فراهم می‌سازد.

مراقبت تسکینی؛ چگونه مرگ را با وقار و آرامش تجربه کنیم؟

جولی مک فادن در کتاب چیزی برای ترسیدن نیست به‌جای نظریه‌پردازی، نقشه‌ای عملی در اختیار خواننده می‌گذارد؛ راهنمایی روشن برای لحظاتی که اغلب پر از اضطراب و سردرگمی‌اند. او توضیح می‌دهد بدن در روزها و ساعت‌های پایانی چه نشانه‌هایی از خود بروز می‌دهد و هر کدام چه معنایی دارند و با زبانی روشن و خالی از اغراق، خواننده را با واقعیت‌های جسمانی و روانیِ مرگ روبه‌رو می‌کند. او گام‌به‌گام روند خاموش شدن بدن را توضیح می‌دهد: تغییرات در تنفس، رنگ پوست، هوشیاری و اشتها، و آن‌که چگونه هر نشانه می‌تواند به جای اینکه اطرافیان را هرلحظه بترساند، امری طبیعی و بدون درد باشد.

یکی از اهداف اصلی جولی مک فادن در این کتاب حذف رمز و راز از تجربه‌ی مردن است تا مراقبان بدانند چه چیزهایی نیاز به واکنش فوری ندارد و چه زمان باید مداخله کرد. در کنار این توصیف‌های دقیق، مجموعه‌ای از راهکارهای ساده و درعین‌حال مؤثر برای مدیریت درد، اضطراب، بی‌خوابی و تنگی‌نفس ارائه می‌شود؛ از نحوه‌ی استفاده‌ی درست از داروهای آسایشگاهی گرفته تا مراقبت از پوست و دهان، وضعیت بدن روی تخت و حتی تنظیم نور و دمای اتاق برای حفظ آرامش بیمار.

کتاب چیزی برای ترسیدن نیست: سفری به سوی مرگ‌آگاهی

شاید مهم‌ترین جنبه‌ی این کتاب، شیوه‌ی نگاه آن به رابطه‌ی میان بیمار و مراقب باشد. جولی مک‌فادن به مخاطب می‌آموزد چگونه حضور انسانی‌اش، تماس دست، لحن صدا و صبر و سکوتش می‌تواند بیش از هر دارویی اثرگذار باشد. او درباره‌ی سوگ پیش از فقدان حرف می‌زند، درباره‌ی چگونگی گفت‌وگو با کسی که می‌داند زمان مرگش نزدیک است، و درباره‌ی مراقبت از خودِ مراقبین، تا در میانِ خستگی‌ها، عذاب وجدان و هجوم احساساتی که دارند، فرسوده نشوند. چیزی برای ترسیدن نیست کتابی است برای تمرینِ نوعی دیدن که با شناخت و حضور، مرگ را از حاشیه‌ی تاریک زندگی بیرون می‌آورد و در مرکز فهم انسانی ما می‌نشاند.

کتاب پیش رو راهنمایی است که سایه‌ی ندانستن را کوتاه می‌کند و به ما امکان می‌دهد برای بخش پایانیِ زندگی خود و عزیزان‌مان، انتخاب‌های انسانی‌تر و آگاهانه‌تری داشته باشیم. کتاب چیزی برای ترسیدن نیست در زمینه‌ی روانشناسی سوگ و مرگ‌آگاهی با ترجمه‌ی سوگل قشقایی از انتشارات کتابراه به چاپ رسیده و در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.

نکوداشت‌های کتاب چیزی برای ترسیدن نیست

• برای کسانی که قصد ندارند تا ابد زندگی کنند، این کتاب مناسب شماست. به دلایل مختلف، ما انسان‌ها دوست داریم مرگ را رمزآلود کنیم، فرایند مردن را در پرده‌ای از ابهام بپوشانیم و همین باعث می‌شود تصور آن سخت‌تر و عبور از آن دشوارتر شود. پرستار جولی مک فادن نسخه‌ی درمان را دارد. در این کتاب اطلاعات عملی فراوانی خواهید یافت؛ از نکاتی درباره‌ی مورفین گرفته تا چگونگی خاموش شدن تدریجی بدن، همه با زبانی ساده و روان بیان شده‌اند. اگر این موضوع برایتان ترسناک یا سنگین به نظر می‌رسد، نگران نباشید. پرستار جولی مک فادن در کنارتان خواهد بود و در این مسیر شما را با انسان‌هایی زیبا آشنا خواهد کرد. (بی‌جی میلر، نویسنده‌)
• دلیل اینکه دوست نداریم درباره‌ی مرگ صحبت کنیم این است که ترسناک و طاقت‌فرساست. اما فقط چون از صحبت درباره‌اش خوش‌مان نمی‌آید، دلیل نمی‌شود که سوالی نداشته باشیم. راهنمایی و اطمینانی را که نیاز دارید از کسی دریافت کنید که هر روز با مرگ زندگی می‌کند، پرستار آسایشگاه جولی مک فادن. کتاب چیزی برای ترسیدن نیست راهنمایی مفید، اندیشمندانه و آگاهانه است که شایسته‌ی شماست تا بفهمید مواجهه با پایان زندگی چه معنایی دارد. (مگان دیواین، نویسنده‌)
• آرامش‌بخش، عمل‌گرایانه و بی‌پروا، جولی حقیقت را به ما می‌گوید، تمام حقیقت تا بتوانیم در لحظات مهم، از عزیزترین افراد زندگی‌مان مراقبت کنیم. (استیو لدر، نویسنده‌ی پرفروش نیویورک تایمز)
• کتاب چیزی برای ترسیدن نیست هدیه‌ای واقعی و شگفت‌انگیز برای هر کسی است که آن را بخواند. پرستار جولی مک فادن مانند دوستی مهربان، ما را به قلمرویی هدایت می‌کند که بیش از هر چیز از آن می‌ترسیم: پایان زندگی. اما وقتی به آنجا می‌رسیم، ارزش روبه‌رو شدن با مرگ خودمان را نشان‌مان می‌دهد، فرایند مردن را از رمز و راز بیرون می‌آورد، و دانشی عمیق به ما می‌دهد که زندگی چقدر ارزشمند و زیباست. (کلر بیدول اسمیت، نویسنده)

کتاب چیزی برای ترسیدن نیست برای شما مناسب است اگر

• ترس از مرگ را در درون خود احساس می‌کنید.
• در شرایط روحی و محیطی‌ای قرار دارید که برای مواجهه با مرگ و تجربه‌ی سوگ اطرافیان احتیاج به کمک دارید.
• در حرفه‌ای مشغول به کار هستید که با بیماران در مراحل پایانی زندگی سروکار دارد.
• به دنبال راهی هستید تا با عزیزان‌تان درباره‌ی مرگ گفت‌وگو کنید، اما نمی‌دانید از کجا شروع کنید.
• علاقه‌مند به درک عمیق‌تر از تجربه‌ی انسانی مرگ و معنای آن در زندگی هستید.
• به دنبال راهی هستید تا ترس از دست دادن عزیزان را به شیوه‌ای سالم و انسانی مدیریت کنید.

در بخشی از کتاب چیزی برای ترسیدن نیست: رمزگشایی از مرگ برای زیستنی آگاهانه‌تر می‌خوانیم

بیشتر مردم تصور می‌کنند میلی به حرف‌زدن در مورد مرگ ندارند، اما بگذارید چیزی به شما بگویم: اگر با آن آشنا شوند، خودشان هم با این جریان همراهی خواهند کرد. من صدها پیام از افرادی دریافت می‌کنم که داستان‌هایم را به صورت آنلاین تماشا کرده‌اند و می‌گویند در کاهش اضطرابشان از مرگ به آن‌ها کمک کرده‌ام؛ دانستن از مرگ و درک بیشتر آن ترسشان را کاهش داده است.

دقیقاً به همین دلیل است که می‌خواهم به همه کمک کنم تا بفهمند در پایان زندگی چه اتفاقی می‌افتد. از آنجایی که تا حد زیادی با موفقیت از مرگ اجتناب کرده‌ایم، نمی‌دانیم وقتی در آستانۀ مرگ هستیم چه می‌بینیم. طبیعی‌ترین فرایند دنیا که هر یک از ما با آن روبه‌رو خواهیم شد، برای ما احساس غریبی دارد. من باور دارم که لازم نیست این‌گونه باشد.

اگر زمانی را در کنار کسانی که در حال مرگ هستند سپری نکرده‌اید، ممکن است در مورد حضور در آسایشگاه، داشتن عزیزی در آسایشگاه و به‌طور کلی نسبت به مرگ اضطراب داشته باشید. اگر چیزهایی می‌بینید که قبلاً ندیده‌اید و صداهایی می‌شنوید که قبلاً نشنیده‌اید، ممکن است از خودتان بپرسید: «آیا باید این اتفاق بیفته؟ این طبیعیه؟ اون‌ها رنج می‌کشن؟» امری که می‌تواند گیج‌کننده و حتی ترسناک باشد. در این کتاب سعی می‌کنم بگویم که بدن هنگام مرگ چگونه به نظر می‌رسد؛ چه صدایی دارد، چه حسی دارد، چه بویی دارد. هنگامی که تابوهای مربوط به مواجهه و صحبت‌کردن دربارۀ مرگ را می‌شکنیم، قدرت ترس از آن را نیز می‌شکنیم. وقتی شروع به درک مرگ می‌کنیم و با آن احساس راحتی بیشتری می‌کنیم، نه تنها مرگ بهتر که می‌توانیم زندگی بهتری داشته باشیم.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه
فصل اول: موهبت مرگی آرام
فصل دوم: مرگ کلمۀ زشتی نیست
فصل سوم: آسایشگاه چه کمکی می‌کند
فصل چهارم: تمیزی، امنیت و راحتی
فصل پنجم: روند مرگ چگونه است
فصل ششم: پدیدۀ بستر مرگ
فصل هفتم: توصیه‌ای برای فرد درحال‌مرگ
فصل هشتم: توصیه‌هایی برای مراقبان
فصل نهم: مرگ با عزت
فصل دهم: سوگ
جمع‌بندی :چیزی برای ترسیدن نیست
یادداشتی برای پرستاران آسایشگاه
قدردانی
دربارۀ نویسنده