نقد، بررسی و نظرات کتاب به من فکر کن - فرانسیس لیاردت
4.1
134 رای
مرتبسازی: پیشفرض
عارف محبی
۱۴۰۴/۰۷/۱۴
00
یه داستان آروم و احساسی که به دل میشینه. از اون کتاباست که نه داد میزنه، نه هیجان زده ت میکنه، ولی یه جوری باهات حرف میزنه که نمیتونی راحت بذاریش کنار. خوندنش آرامش میده. انگاری نویسندش اقای فرانسیس آدم آرومی بوده در زندگیداستانش توی فضای بعد از جنگ جهانی دوم میگذره، ولی اصل ماجرا جنگ نیست، داستلن جنگی نیست، موضوع آدمها هستن. آدمهایی که یه جور زخمی ان، یه جور دلتنگ، یه جور تنها. هر کدوم یه چیزی تو دلشون دارن که سال هاست نگهش داشتن. یه عشق قدیمی، یه خاطرهی تلخ، یه حرفی که هیچ وقت زده نشده. مثل زندگی خودمون مثل شهر خودمون مثل مردم خودمون و هر جامعهی دیگه اینویسنده خیلی خوب تونسته اون حسهای ریز و درشت آدمها رو دربیاره. بعضی جاهاش واقعاً دلت میخواد یه لحظه وایسی، یه جمله رو دوباره بخونی، چون یه چیزی توش هست که انگار مال خودته. میتونی باهاش همزاد پنداری کنی باهاش ارتباط برقرار کنیترجمه هم خوبه. نه اون قدر ساده که حس و حال داستانو از بین ببره. یه تعادل خوب داره که باعث میشه راحت با کتاب ارتباط بگیری. اگه آرامش میخوای، اگه میخوای یه کم بغضتو قلقلک بده، یه کم خاطره هات رو زنده کنه، «به من فکر کن» انتخاب خوبیه. از اون کتاباست که بعد از تموم شدنش، یه مدت توی ذهن آدم میمونه. شاید حتی باعث بشه به یه آدم خاص فکر کنی، به یه لحظهی خاص، به یه حرفی که هیچ وقت نزدی کلا تاثیر میذاره روی آدمپیشنهادش میکنم
کتاب "به من فکر کن"در مورد یک کشیشه که در جوانی خلبان هواپیماهای جنگی بوده و در میانه جنگ عاشق دختری مصری میشه و باهم ازدواج میکنن و حالا بعد از گذشت سالهای زیاد پس از مرگ همسرش و مستقل شدن تنها فرزندشون به تنهایی به محل زندگی جدید کوچ میکنه و در اونجا با مردم محلی و همسایگان به عنوان کشیش ارتباط برقرار میکنه. داستان از زبان دو راوی و در دو زمان حال و گذشته روایت میشه حال از زبان جیمز یا همون کشیش و گذشته از زبان همسرش یا همون ایوت. روند داستان خیلی کنده. به طوری که میتونی به راحتی چندین صفحه رو نخونده رد کنی. این که کشیش با پسرش خداحافظی میکنه برمیگرده به نامه هاش رسیدگی میکنه یا به دیدن مردم محلی میره و گفتگوهاشون خیلی ملال آور و کسالت باره. به نظرم شخصیت ایوت هم از لحاظ عاطفی خیلی ثبات نداره یا پایبندی اخلاقی نداره به راحتی از یک مرد دست میکشه و سراغ یکی دیگه میره حتی اگه یکی ار اونها همسرش باشه. از این نویسنده کتاب دیگهای نخوندم که بخوام قلمش رو مقایسه کنم ولی اینکه گفتگوها بین دو شخصیت به زبان رسمی باشه و نه محاورهای نمیدونم محصول کار نویسنده بوده یا مترجم ولی کار رو نچسب کرده. شخصیت تام بعنی پسر کشیش هم خیلی جالب و مستقل نبود و حرف چندانی نداشت واسه زدن. ترجمه خوب و روونه. پانویسها هم توضیحات قابل قبولی ارائه میدن. به هرحال برخلاف نظر بعضی کاربران محترم من که خوشم نیومد کتابهای عاشقانه بهتری در همین کتابراه موجوده که میشه بهتر با قهرمانان کتاب همذات پنداری کرد.
این کتاب رو مدت ها پیش می خواستم خریداری کنم چون تو نسخه معرفی به نظرم زیبا بود. داستان جیمز و ایوت شاعرانه بود. اعتراف میکنم تو چندین و چند صحنه از کتاب ؛ گریه ام گرفت. ایوت زن دوست داشتنی بود و من صمیمانه احساسات زنانه ای لطیفش رو درک میکردم. جیمز هم بعنوان یه یار، تمثیل جذابی از مرد وفادار و عاشق بود. از اینکه تمام شخصیت هارو خاکستری نگه داشت و هرگز سعی در این نداشت تا اغراق بی جا بکنه لذت بردم. به نظرم فیلم نامه خیلی خوبی برای ساخت یک فیلم درام هست. گرچه متوجه سانسور رمان هستم اما ترجمه تا حدی بسیار خوبی روان بود. عشق خیلی مفهوم خارق العاده ای. و چه فوق العاده است با عشق زندگی کردن.
فضای کتاب بعد از جنگ هست ولی جنگی نیست رمانی عاشقانه با عمق نسبتا روانشناسی موضوع انسان است با احساسات عواطف و دلتنگی ها. عشق زیباست و زیباتر از آن زندگی با عشق استتاثیر ترسها و رازها را تو زندگی به نمایش میزاره و اینکه برای شروع دوباره باید با آنها روبرو شد و از آنها گذشت. ترجمه روان و ثلیث بود و چون داستان در چند مقطع و بازه زمانی میگذره گاهی آهسته و کند پیش میره به طوری که میخوای صفحات رو بدون خوندن ورق بزنی و گاهی میخوای یه جمله رو دوباره و دوباره بخونی چون حس میکنی اونو با وجود خودت لمس کردی. فضای داستان نوعی خاطره بازیه و بعد از پایان مدتی تو ذهنت ماندگاره
در دوران جنگ دو نفر از دو دنیای کاملا متفاوت سر راه هم قرار میگیرند و عشقی در سایهی این جنگ شکل میگیرد که نور امیدی برای ادامهی راه و تاب آوری شان میشود. پس از پایان جنگ، جیمز و ایوت برای شروعی تازه به انگلستان میروند، تا هنگامی که رویدادی غم انگیز بین آنها فاصله میاندازد... به من فکر کن رمانیه که تأثیرات ماندگار ترسها و رازها را تو زندگی به زیبایی نمایان میکند و خواننده یادآور میشود که شروع جدید بدون رودررو شدن با رازها و ترسهای گذشته، چندان امکان پذیر نیست ممنونم از کتابراه عزیز ومخاطبین کتابراه... 💚💚
اول میخواستم به این کتاب ۳ ستاره بدم ولی بعد پیش خودم فکر مردم که چه انتظاری از یه کتاب عاشقانه با یکم چاشنی رئالیسم جادویی میشه داشت؟ عشقهای قدرتمند، رازهای کوچیک، دعواها و آسیبهایی که افراد رو به هم نزدیک تر میکنه و در نهایت یه پایان خوش و به قاعده که همه چیز سر جای درست خودش قرار میگیره. داستان تو چند بازهی زمانی روایت میشه و ریتمش یکم کنده تا جایی که بعضی وقتها خسته کننده میشه ولی نسبت به خیلی از داستانهای عاشقانه ابکی عمق و روانشناسی بیشتری داره در نتیجه به جای ۳ ستاره ۴ ستاره و خوبه.
با سلام و درود🙏🙏
رمانی در مورد جنگ، عشق، فقدان، ناامیدی و ایمان!... کتاب به من فکر کن نوشتهی فرانسیس لیاردت، داستان خلبانی انگلیسی است که در زمان جنگ جهانی دوم عاشق دختری مصری میشود و با او ازدواج میکند. سه دهه بعد، مدتها بعدازاینکه همسرش را ازدستداده، بهعنوان کشیش به روستایی در انگلستان میرود. پیدا شدن یک روسری در محل جدید، او را به یاد همسرش میاندازد و باعث میشود دوباره به گذشته، به ایمان و به عشق فکر کند....
رمانی در مورد جنگ، عشق، فقدان، ناامیدی و ایمان!... کتاب به من فکر کن نوشتهی فرانسیس لیاردت، داستان خلبانی انگلیسی است که در زمان جنگ جهانی دوم عاشق دختری مصری میشود و با او ازدواج میکند. سه دهه بعد، مدتها بعدازاینکه همسرش را ازدستداده، بهعنوان کشیش به روستایی در انگلستان میرود. پیدا شدن یک روسری در محل جدید، او را به یاد همسرش میاندازد و باعث میشود دوباره به گذشته، به ایمان و به عشق فکر کند....
