معرفی و دانلود کتاب صوتی عمارت گالانت
برای دانلود قانونی کتاب صوتی عمارت گالانت و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی عمارت گالانت
خیلی خوشحالم، خیلی میترسم، معلوم شد این دو میتوانند دست در دست هم پیش روند؛ وی. ای. شواب نویسندهی پرفروش نیویورک تایمز، در کتاب صوتی عمارت گالانت که یکی از آثار تحسینشده در سال 2022 بوده و به عنوان کتاب منتخب ویراستاران آمازون نیز شناخته شده، ماجرایی دلهرهآور و رازآلود از دختری را روایت میکند که تمام عمرش را در تنهایی و بیخبری پرورشگاه دخترانهی مریلنس گذرانده، اما ناگهان به او خبر میرسد که خارج از این دنیای سرد و تاریک، خانوادهای از خون خودش انتظارش را میکشند؛ خبری که در نگاه اول خوشایند و نویدبخش رها شدن از تنهایی است، اما در واقعیت، این تاریکی محض است که انتظار دخترک را میکشد...
دربارهی کتاب صوتی عمارت گالانت
این رمان صوتی نوجوان، اینگونه آغاز میشود؛ دخترک با انگشتان کوچک و باریکش، پوست یافا را به آرامی جدا میکند. میوه را داخل دهانش میگذارد و پوستش را زیر بالشش قایم میکند. تمام اتاق بوی مرکبات دزدیدهشده میدهد، اما این چیزی نیست که بخواهد او را نگران کند. سرش را بالا میآورد، به شبح شناوری که روی تخت روبهرویی نشسته نگاه میکند. چیزی از صورتش معلوم نیست، اما با نوعی دخترانگی خاصی دستش را به گیسوان بافتهاش میکشد. هیچکس بهجز خودش نمیتواند شبحهایی که این اطراف پرسه میزنند را ببیند. هر جا که بروی، در هر کدام از اتاقهای مریلنس، شبحی در گوشهکناری آرام گرفته؛ تاریک، شناور، با چهرهای که گویی فاسد شده و از بین رفته. شبح اتاق سرش را نزدیک گوش دخترک میآورد تا چیزی زمزمه کند. زمزمهاش را حتی به اندازهی گردش هوا در اطراف گوشش هم حس نمیکند. دخترک به شبح اخم میکند، شبح کمکم محو میشود...
وی. ای. شواب (V. E. Schwab) در کتاب صوتی عمارت گالانت (Gallant) که رمان نوجوانی در ژانر فانتزی و علمی تخیلی است، داستان اولیویا را تعریف میکند. دخترکی که توانایی صحبت کردن ندارد و از کودکی در پرورشگاه، یا به اصطلاح مدرسهی مریلنس بزرگ شده است. اینجا جای خوبی برای زندگی نیست؛ جدا از شبحهای شناور و رنگهای خاکستری و سرپرستان سختگیر و بداخلاقش، بچههایی هم دارد که اولیویا را بابت ناتوانیاش در صحبت کردن آزار میدهند. آخرین بارش، مربوط به همان زمان بود که آنابل، یکی از دختران بدجنس مریلنس، بیاجازه به سراغ دفترچه خاطرات مادر مردهی اولیویا رفته بود و به حالت تمسخر آن را بلندبلند برای بقیه خوانده بود. و بعد هم برای اینکه شرارتش را تکمیل کند، اولیویا را مجبور کرده بود تا برای پس گرفتن دفترچه درخواست کند. گلوی دخترک که زیر انگشتان اولیویا جا گرفت و او دیوانهوار شروع به فشار دادن آن کرد، آخرین باری شد که کسی به خودش جرئت آزار دادن اولیویا را میداد. اما بااینحال پچپچههای بچهها در هنگام حضورش نشان میداد که آن نفرت تنها جایش را به ترس داده است.
جنون، مرگ و رازهایی که در خاطرات مادر دفن شدهاند
اولیویا، شخصیت اصلی کتاب صوتی گالانت مشکلی نداشت که دیگران از او بترسند. هرچیزی که آن دخترها و مزاحمتهایشان را دور نگه میداشت برایش خوب بود. آن دفترچه سرزمین مقدسش بود؛ تنها چیزی که از زندگی گذشته برایش باقی مانده بود. آنقدر کلمات آن دفترچه را خوانده بود که همه را از بر شده بود. میدانست زمانی که خیلی کوچک بوده، او را به مریلنس آوردهاند همانجا رها کردهاند. از دفترچهی خاطرات دریافته بود که پدرش را از بابت مریضی از دست داده، و مادر، مادر که حالا دیگر در این دنیا نیست، تمام رازهای جهان را در سینهاش پنهان کرده. هرکسی با خواندن خاطرات مادر میتوانست بفهمد که او درگیر جنون بوده و عاقبت هم همین جنون جانش را گرفته. اما چه چیز مادر را به دیوانگی کشانده بود؟ این عمارت گالانت کجا بود که مادر بارها با آوردن نامش در دفترچه، از اولیویا خواسته بود تا از آن دور بماند؟ چرا وقتی مادر از خانه، از عمارت گالانت، فرار کرده کسی دنبالش نگشته؟ جواب هیچکدام از این سوالها را نمیدانست اما نقشه داشت تا در آینده، به همهی این سوالها جواب بدهد.
نامهای با مُهر محبت و بوی خطر
در کتاب صوتی گالانت میشنویم که اولیویا پنهانی در سر نقشه میکشید تا روزی از مریلنس فرار کند. میدانست اگر آنجا بماند، دست آخر یا او را مثل یک برده به مردی ثروتمند میفروشند یا برای بیگاری به کارخانه میفرستند. باید از آنجا میرفت تا میتوانست برای خودش آیندهای بسازد، آیندهای که شاید در آن سایهی یک خانواده هم به چشم بخورد. شاید میتوانست صدایش را پس بگیرد. شاید میتوانست بفهمد که واقعاً چه اتفاقی برای پدر و مادرش افتاده است. شاید میتوانست روزی آزاد باشد... فکر میکرد که برای رسیدن به چنین رویایی باید خطر کند و از جانش هم بگذرد، اما روز بعد مدیر عبوس مدرسه به او خبر داد که نامهای برایش فرستاده شده است...
نامه از سمت مردی بود که خود را دایی اولیویا معرفی میکرد. لحنش مهربان اما عجیب بود و توضیح میداد که از زمان گم شدن مادرش که او را باردار بوده، برای پیدا کردن خواهر و خواهرزادهاش از هیچ تلاشی دریغ نکرده است. مرد با تمنای بسیار در نامه به اولیویا میگفت که او به آنجا تعلق دارد، و باید هرچه سریعتر به خانه، به عمارت گالانت، به همانجایی که مادر رفتن به آن را قدغن کرده بود برگردد.
حالا اولیویا باید تصمیم میگرفت که حرف مادر مرده و دیوانهاش را باور کند، یا به تنهایی شانسش برای رفتن از مریلنس و داشتن یک خانوادهی واقعی که او را دوست دارند «بله» بگوید...
رمان صوتی عمارت گالانت کاری از انتشارات کتابسرای تندیس و نشر صوتی آوانامه است. محمد جوادی و مریم پاک ذات، به ترتیب مترجم و گویندهی این رمان گوتیک نوجوان هستند.
جوایز و افتخارات کتاب صوتی عمارت گالانت
- پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز
- کتاب منتخب KIRKUS
- کتاب پرفروش یواسای تودی
- پرفروشترین National Indie
- نامزد جایزهی Bram Stoker
- برندهی جایزهی بهترین رمان فانتزی و تخیلی گودریدز
- نامزد جایزهی کتاب Oklahoma Sequoyah
نکوداشتهای کتاب صوتی عمارت گالانت
- «گالانت» اثر وی. ای. شواب، باغی تاریک و درعینحال زیباست که با ظرافتی شاعرانه شخم زده شده. این رمان ترسناک سایهها را از دل خاک بیرون میکشد -برگهایی از تاریخ خانوادگی، بهای معاملههای مرگبار، و رازهایی که در دل پنهان شدهاند-و مخاطب را به دل داستانی پیروزمندانه میبرد که نمیتوان به راحتی از آن گذشت. (Dhonielle Clayton)
- در جستجوی مکانی برای آرام گرفتن، اولیویا پس از رسیدن به عمارت گالانت، رازهایی مدفون و دیرینه را کشف میکند... او پرده از اسرار شومی برمیدارد که هم خانوادهاش را در بر میگیرد و هم خانهای را که در آن، اشباح در گوشهوکنار پرسه میزنند و درِ زنگزدهی باغ، بیوقفه او را به سوی خود میخواند. روابط در حال شکلگیری میان اولیویا و خانوادهی تازهیافتشدهاش درخشاناند، و مضامینی چون آزادی، هویت و تعلق خاطر بهزیبایی در داستان به تصویر کشیده شدهاند. نثر گیرا و استفادهی مؤثر از عناصر ترسناک-از جمله تصویرسازیهای تیره و وهمآلود-بهطرز رضایتبخشی لرزه بر اندام خواننده میاندازد. (Kirkus Reviews)
- اولیویا از دریافت نامهای از طرف دایی آرتور سر از پا نمیشناسد؛ نامهای که او را به زندگی در گالانت، عمارت خانوادهی پرایرز دعوت میکند. اما با رسیدن به آنجا، درمییابد که هیچکس انتظار آمدنش را نداشته است... با این حال، اولیویا مصمم است تا پرده از گذشتهی اسرارآمیز خانوادهاش بردارد. نثر تأثیرگذار، تصویرسازیهای وهمآلود سیاهوسفید، و شخصیتپردازیهای کمنظیر، این رمان نوجوان مستقل و استخوانسوز از شواب را به اثری برجسته تبدیل کردهاند؛ داستانی که حس و حال گوتیک ترسناک آثار شرلی جکسون را با گرما و خیالپردازی تاریک نیل گیمن درهم میآمیزد. (پابلیشرز ویکلی).
کتاب صوتی عمارت گالانت برای شما مناسب است اگر
- به ژانر فانتزی تاریک و رمانهای گوتیک علاقه دارید.
- به دنبال یک رمان صوتی نوجوان در ژانر علمی تخیلی و فانتزی میگردید.
- مایلید تا به داستانی ترسناک و دلهرهآور گوش بدهید.
در بخشی از کتاب صوتی عمارت گالانت میشنویم
اولیویا پیکنیک را روی تخت باریکش برگزار میکند. کلوچهها را سریع میخورد. اما یافا را مزهمزه میکند. پوستش را یکتکه میکند. پوستهی آفتابی رنگ باز میشود و بخشهای خوشمزه ظاهر میشوند. تمام اتاق بوی مرکبات دزدی گرفته است اما برای او مهم نیست. مزهی بهار میدهد. مثل راه رفتن با پای برهنه روی چمنزار. مثل جایی گرم و سبز. تختش انتهای اتاق است. میتواند موقع خوردن به دیوار تکیه دهد و مراقب در باشد و همینطور مراقب آن چیز مرده روی تخت کلارا. این شبح متفاوت است. کوچکتر از دیگریست. آرنجها و زانوهای برجسته دارد و چشمی که پلک نمیزند. در حین تماشای خوردن اولیویا یک دستش را روی موی بافته شدهاش میکشد. در حرکاتش نوعی دخترانگی به چشم میخورد. در اخم کردن، جلو آوردن سرش، نجوا در گوش اولیویا وقتی تلاش میکند بخوابد، آرام و بیصدا. این کلمهها چیزی نیستند جز هوایی روی گونهاش. اولیویا به او اخم میکند تا برود. این حقهای است که باید به اشباح زد آنها میخواهند نگاهشان کنید اما تحمل دیده شدن را هم ندارند. اولیویا فکر میکند حداقل نمیتوانند لمسش کنند. یک بار با ناامیدی دستش را به سمت شبحی در آن نزدیکی دراز کرد اما انگشتانش از بین آن رد شدند.
هیچ کوران خوفناکی روی پوستش حس نکرد. حتی نسیمی هم در هوا نبود. آن موقع حس بهتری پیدا کرد چون میدانست به اندازهی کافی واقعی نیست. آنقدر آنجا نبود که کاری بیش از لبخند زدن یا اخم کردن یا روترش کردن بکند. آن طرف در صداها در حال تغییر هستند. اولیویا به صداهای درهم و برهم گوش میدهد. صدای چنگالهای شام در انتهای سالن، صدای ضربه عصای سرپرست ارشد موقع بلند شدن برای سخنرانی شبانه، شاید دربارهی نظافت یا خوبی یا تواضع. بدون تردید سرپرست آگاتا هم گوش خواهد داد و آماده است کلمهها را به کوسنی بدوزد.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی عمارت گالانت |
نویسنده | وی. ای. شواب |
مترجم | محمد جوادی |
راوی | مریم پاک ذات |
ناشر چاپی | انتشارات کتابسرای تندیس |
ناشر صوتی | آوانامه |
سال انتشار | ۱۴۰۴ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۱۰ ساعت |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای صوتی داستان و رمان علمی و تخیلی نوجوان، کتابهای صوتی داستان و رمان ترسناک نوجوان |