معرفی و دانلود کتاب صوتی اعتیاد مثبت: چگونه عادات سالم را به بخشی از زندگی‌مان تبدیل کنیم

معرفی کتاب صوتی اعتیاد مثبت: چگونه عادات سالم را به بخشی از زندگی‌مان تبدیل کنیم

اعتیاد همیشه هم بد نیست. بله، درست شنیدید! ویلیام گلاسر، نامی که برای خوانندگان آثار خودسازی و روانشناسی آشناست، در کتاب صوتی اعتیاد مثبت از نوعی وابستگی صحبت می‌کند که نه تنها برای جسم و روان انسان آسیب‌زا نیست، بلکه می‌تواند بسیار مفید و حتی ضروری هم باشد. قطعاً شما هم چند نمونه از این دسته اعتیاد را در اطراف خود دیده‌اید، اعتیاد به ورزش، کتاب‌خوانی یا حتی دویدن. سوال اصلی این است: در فرایند اعتیاد مثبت چه فعل و انفعالاتی در مغز رخ می‌دهد؟

درباره‌ی کتاب صوتی اعتیاد مثبت

همه‌ی ما کم و بیش به اعتیاد دچاریم، پس چه بهتر که موضوع اعتیادمان باعث رشد و پیشرفتمان باشد! این ادعایی است که ویلیام گلاسر (William Glasser) در کتاب صوتی اعتیاد مثبت (Positive Addiction) بیشتر درباره‌ی آن توضیح می‌دهد.

اعتیاد چیست؟ شاید در تعریفی ساده می‌توان اعتیاد را نوعی وابستگی و عادت جدی دانست که در صورت ترک شدن ما را دچار سختی یا ناخوشی می‌کند. جالب است که این محرک مغزی تنها محدود به مواد مخدر و یا غذای ناسالم نیست. می‌توان نمونه‌های بسیاری از افرادی پیدا کرد که با انجام هر روزه‌ی یک رفتار سازنده، مغز خود را به آن عادت می‌دهند. به طوری که اگر یک روز آن رفتار را ترک کنند، درست به علائم ترک اعتیاد، مثل افسردگی و یا اضطراب دچار می‌شوند.

به کسانی نگاه کنید که هر صبح در ساعتی مشخص برای دویدن از خانه بیرون می‌روند، یا کسانی که به‌طور روزانه مدیتیشن و مراقبه انجام می‌دهند. افرادی را می‌توان پیدا کرد که بدون انجام یک ساعت تمرین موسیقی روز را به شب نمی‌رسانند؛ گروه دیگری به همین جدیت به‌طور منظم مطالعه می‌کنند. این‌ها رفتارهایی است که پیش از این به‌عنوان عادت می‌شناختیم؛ اما حالا از دریچه‌ی نگاه نویسنده‌ی کتاب صوتی اعتیاد مثبت، قرار است ابعاد تازه‌ای از آن را کشف کنیم.

چرخش آزاد ذهن و افزایش تمرکز با عادت‌های خوب

تأثیر اعتیاد مثبت بر مغز، بسیار شبیه به تصویری است که از صورت کلی اعتیاد داریم. همان‌طور که ورود ماده‌ی مخدر، ذهن را به نوعی خلسه و حالت سرخوشی می‌برد، ایجاد یک عادت سالم نیز می‌تواند همین رهایی و چرخش آزاد را در ذهن ایجاد کند. جالب است بدانید که این حالت، علاوه بر حس لذت و شادی، فواید بسیاری برای شما دارد. در حقیقت، عادت دادن مغز به انجام یک روتین مفید، با تقویت خلاقیت و ایده‌پردازی، حس رضایت و آرامش و همچنین افزایش انگیزه و حفظ تمرکز ارتباط مستقیم پیدا می‌کند.

در مقابل، اعتیاد به مواد یا الکل می‌تواند همین حس سرخوشی و آزادی را ایجاد کند، اما با یک تفاوت بزرگ. فرد دچار به اعتیاد منفی، آهسته و پیوسته کنترل خود را نسبت به آن ماده از دست می‌دهد و در چرخه‌ای افزاینده قرار می‌گیرد؛ فرایندی که توانمندی‌های دیگر فرد را نیز تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، او را تسلیم می‌کند و درنهایت به حس پشیمانی و حتی علائم روان‌تنی منجر می‌شود.

دکتر ویلیام گلاسر برای روشن‌تر کردن تئوری خود یک مثال واضح از اعتیاد مثبت را برمی‌گزیند و فصل‌های بعدی کتاب را با تحقیق بر این موضوع پیش می‌برد. او به سراغ افرادی می‌رود که هر روز عادت به دویدن دارند. نویسنده‌ی کتاب صوتی اعتیاد مثبت، از حالات و احساسات این افراد سوال می‌کند و نتایج شگفت‌انگیز آن را با مخاطب خود در میان می‌گذارد. هدف او از دنبال کردن رفتار این افراد رسیدن به یک پرسش مهم است: چطور اعتیاد مثبت را وارد زندگی خود کنیم؟ برای رسیدن به پاسخ این سوال و ساختن راهی برای بازسازی قدرت‌های درونی پیشنهاد می‌کنیم حتماً با راهنمایی‌های این کتاب همراه شوید.

این اثر پرفایده با تلاش نشر صوتی رمانو و همکاری انتشارات بله به دست شما رسیده و با هنرمندی آزاده حسینعلی پور روایت می‌شود. ترجمه‌ی کتاب نیز کاری از صبا جعفری است.

کتاب صوتی اعتیاد مثبت برای شما مناسب است اگر

• می‌خواهید با ایجاد عادات مثبت و رفتار‌های مفید و سازنده، کیفیت زندگی و رضایت درونی خود را افزایش دهید.
• دوست دارید وابستگی‌های ناسالم مثل پرخوری یا پرخوابی را با سبک زندگی سالم جایگزین کنید.
• به کتاب‌های خودسازی و توسعه‌ی فردی و همچنین راهنماهای روانشناسی علاقه دارید.

در بخشی از کتاب صوتی اعتیاد مثبت: چگونه عادات سالم را به بخشی از زندگی‌مان تبدیل کنیم می‌شنویم

افسردگی یک پدیده پیچیده و رازآلود نیست. همه کسانی که این کتاب را می‌خوانند دقیقاً می‌دانند از چه چیزی صحبت می‌کنم. کمتر کسی وجود دارد که هرچند کوتاه تجربه افسردگی را نداشته باشد. اما زمانی که به خاطر این احساس به روانشناس مراجعه می‌کند، دیگر موضوع جدی می‌شود. حتی اگر این فرد به‌طور واضح این مشکل را بیان نکند، با حرف‌ها و رفتارهایش به راحتی می‌توان فهمید که او درگیر است.

در این لحظات جمله‌ای در ذهنم تداعی می‌شود: «دکتر گلسر، من افسرده‌ام و به دیدن شما آمده‌ام چون به عنوان یک روان‌پزشک از شما انتظار دارم کمکم کنید تا از این رنج و بدبختی که در آن گیر کرده‌ام نجات پیدا کنم.» با گفتن همین یک جمله، همه مسئولیت درمان را به دوش من می‌گذارد و انتظار دارد که شروع به صحبت کنم.

اگرچه بارها برای چنین موقعیت‌هایی آماده شده‌ام و تجربه زیادی در این زمینه دارم، اما هر بار این لحظه برایم پرتنش و حساس است. چرا که می‌دانم او از من انتظار دارد که به سرعت به او کمک کنم تا از این رنج رها شود و همه‌ی مشکلاتش حل شود. صرف‌نظر از اینکه چه چیزی باعث افسردگی شده و آیا تقصیر اوست یا نه، چیزی که او با تمام وجود احساس می‌کند، این است که آسیب دیده و به درمان نیاز دارد.

او در لابه‌لای رنج و بدبختی دست و پا می‌زند و هرچه بیشتر تلاش می‌کند، بیشتر فرو می‌رود. به من می‌گوید: «من خیلی با خودم کلنجار رفتم تا تونستم به مطب شما بیایم. از شما می‌خواهم که کاری کنید و من را از این بدبختی نجات دهید.» من هم قبول دارم که برای فرد افسرده این عمل قابل ستایش است، چرا که ممکن است اصلاً تمایلی به انجام آن نداشته باشد.

مشکل اینجاست که در آن لحظه هیچ کاری نمی‌توانم انجام دهم. من نه جادوگرم و نه عصای جادویی دارم که درد او را در یک لحظه از بین ببرم. گاهی اگر حس کنم که او برای رهایی از ناامیدی عجله دارد و مرا تحت فشار قرار می‌دهد، به شوخی می‌گویم: «بعداً بهت می‌گم، غمت نباشه.» وقتی همین جمله‌ها را به مراجعه‌کنندگانم می‌گویم، همه می‌خندند.

فهرست مطالب کتاب صوتی