معرفی و دانلود کتاب انفرادی
برای دانلود قانونی کتاب انفرادی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب انفرادی
نام آن سلول مخوف «سگدانی» است. اسمش بهاندازهی کافی گویای وضعیتی هست که زندانیان در آن متحمل میشوند. چاقوکشی، حمل اسلحه و... در این سلول آزاد است و جان هیچکس در امان نیست. کتاب انفرادی یک خودزندگینامهنوشت است. آلبرت وودفاکس چهل سال از عمر خود را در سلولهای زندان گذرانده و سپس به عضویت گروه «پلنگهای سیاه» درآمده است. او خاطرات خود از جرم و خلافها و وضعیت اسفباری که در زندانها بر او روا داشتهاند را بازگو میکند.
دربارهی کتاب انفرادی
سرقت مسلحانه، دزدی خودرو، قاچاق، ضرب و شتم و… کوچکترین جرایمی هستند که آلبرت وودفاکس مرتکب شده است. او از زمانی که به یاد دارد، یک خلافکار بوده. زمانی که همهی نوجوانان به مدرسه و یادگیری میپردازند، برای آلبرت دورهی آموزشی دزدی شروع میشود و وارد خیابان میشود. تا زمانی که ناپدریاش بر روی کشتی کار میکرد و مدام از این شهر به شهر دیگری نقلمکان میکردند، آلبرت به مدرسه میرفت و به راه خلاف کشیده نشده بود، اما بعد از بازنشستگی ناپدریاش و معتاد شدنش به الکل، ناچار شد همراه مادرش از خانهی ناپدری فرار کند.
مادر او که هیچ درآمدی نداشت، برای تأمین نیازهای فرزندش به هر کاری دست زد، اما فایدهای نداشت. محلهی فقیرنشینی که آلبرت و مادرش در آن ساکن شده بودند، به این نوجوان هیچ حق انتخابی نداد جز اینکه برای محافظت از خودش، همچون دیگران شود؛ یک نوجوان سیاهپوست خلافکار که ناچار است مدام از دست پلیس فرار کند. کتاب «انفرادی» (Solitary: Unbroken by Four Decades in Solitary Confinement: My Story of Transformation and Hope) نوشتهی آلبرت وودفاکس (Albert Woodfox) یک خودزندگینامهنوشت است. این رمان اجتماعی روایتگر زندگی فردی است که چهل سال از زندگیاش را در انفرادی و سلولهای عمومی که از سلول انفرادی وضعیت بدتری دارند، سپری کرده است.

انفرادی و زندان دانشگاه هر خلافکار
نخستین بار که آلبرت دستگیر شد و به زندان افتاد، چیزی حدود شانزده سال سن داشت. با وجود سن کم، پدر یک نوزاد بود و به اتهام دزدی خودرو دستگیر و به دو سال حبس محکوم میشود؛ اما فرار از حبس و دستگیری دوبارهاش، رسماً زندگیاش را نابود میکند. او که میتوانست بیست و چهار ماه به زندان رود و سپس به زندگی عادیاش بپردازد، حالا با اتهامی همچون «فرار از حکم پلیس و فرار از زندان» که از سرقت خودرو جرایم سنگینتری هستند، مواجه میشود.
کتاب «انفرادی» ادامهی داستان را در آنگولا روایت میکند؛ البته زندان آنگولا! دادگاه با رضایت آلبرت وودفاکس تصمیم میگیرد این متهم را به زندانی در آنگولا تبعید کند؛ زندانی که جهنم در برابر آن بهشت محسوب میشود. زندانیان باید در مزارع عظیم و زمینهای بزرگ بیگاری کنند. علاوهبر زندانبانها، تعدادی از زندانیان خطرناک که جرایم سنگینی مرتکب شدهاند نیز اسلحه دارند و زندانیان را آزار میدهند. تجاوز جنسی، تعرض و… از عادیترین اتفاقات در این زندان هستند. آلبرت وودفاکس از جزئیات زندان آنگولا بسیار نوشته است، از جمله بخش «کلاه قرمز» که سلول انفرادی یک متر در دو متر است و زندانی باید روی یک تخت سیمانی بخوابد.
داستان اجتماعی انفرادی خوانندگان خود را با تبعیضهای نژادی و قومیتی و وضعیت غیرانسانی زندانیان آشنا میکند. او که بهمحض آزادی از زندان، با جرم و تخلفی بزرگتر از قبل به زندان برمیگردد، تمام سلولهای انفرادی زندانهای آمریکا را میشناسد و به خوانندگان خود نشان میدهد تبلیغات «دموکراسی و حقوق بشر» در ایالات متحده، چیزی جز یک دروغ بزرگ نیست.
کتاب انفرادی با ترجمهی بهار سرلک در انتشارات خوانه چاپ شده است.
جوایز و افتخارات کتاب انفرادی
- نامزد نهایی جایزهی پولیتزر در بخش غیرداستانی عمومی
- نامزد نهایی جایزهی ملی کتاب در بخش غیرداستانی
- برندهی جایزهی BookBrowse برای بهترین کتاب اول سال 2019
- از بهترین کتابهای سال نیویورکتایمز و واشنگتنپست
نکوداشتهای کتاب انفرادی
- داستان انفرادی تکاندهنده است. خواندن این اثر ما را غمگین میکند. آلبرت وودفاکس هر خوانندهای را به فکر فرو میبرد تا به این بیندیشد که من چه کاری میتوانم انجام بدهم تا وضعیت را بهبود بخشم؟ (واشنگتن پست)
- داستان انفرادی اثری عمیق است دربارهی دوستی. اگر پس از خواندن این اثر اشک در چشمانتان جمع نشود، یعنی از من قویتر هستید. (نیویورکتایمز)
- آلبرت وودفاکس با نگاهی خردمندانه، ژرف و سرشار از انسانیت، یک گواهی آمریکایی به یادگار گذاشته است. رمان انفرادی صرفاً افشاگر خشونتها، بیعدالتیها و دوروییهای نظام عدالت نیست، بلکه ندایی است خطاب به وجدان جمعی ما و تمام کسانی که اجازه دادند این اعمال انجام شود. (جلانی کلاب - نویسنده و تاریخنگار)
کتاب انفرادی برای شما مناسب است اگر
- میخواهید دربارهی سیستم قضایی آمریکا و ناعدالتیهای دادگاههای این سرزمین مطلع شوید.
- دوست دارید با وضعیت زندانهای آنگولا و آمریکا و شرایط سخت زندانیان آشنا شوید.
- به خودزندگینامهها و داستانهای اجتماعی علاقه دارید.
در بخشی از کتاب انفرادی میخوانیم
اولین بار اسم هرمان والاس وقتی به گوشم خورد که توی زندان اورلئان پریش بودم. او هم مثلِ من اهل نیواورلئان بود. به جرمِ سرقت مسلحانه حبس شده و بعد از آشنایی با اعضای حزب پلنگ سیاه در زندان دنیایش بهکلی تغییر کرده بود. وقتی من در زندان قبرستان نیویورک داشتم از خود پلنگهای سیاه آموزش میدیدم، او در زندان پریش تازه از وجود چنین حزبی باخبر شده بود. هرمان زمانی نوشت: «در زندان با رئیس مائو، مارکس و انگلس، چوئن لای، فیدل، چهگوارا، جورج جکسون، هو شی مین، قوام نکرومه، و خصوصاً فرانتس فانون آشنا شدم. طرزِفکرم کاملاً جدید عوض شد.»
او درست مثلِ من عهد بسته بود پیروِ قواعد حزب پلنگ سیاهِ هیوئی نیوتون و بابی سیل باشد. توی کوچه و خیابان هیچوقت اسم او به گوشم نخورده بود، اما توی زندان بخش میدیدمش. هرچند ردیف سلولهایمان یکی نبود، بعضیوقتها پیش میآمد در مسیر دادگاه، یا وقتی وکیل احضارمان میکرد، از جلوِ سلولِ هم رد شویم. به خاطر پاهای چنبری و نوع راه رفتنش همه صدایش میزدند هوکس. من را همه به اسم فاکس میشناختند، ولی او آلبرت صدایم میکرد. هروقت همدیگر را میدیدیم مچهای دستبندزدهمان را به نشانهی همبستگی تا کمرمان بالا میآوردیم و فریاد میزدیم: «اعطای قدرت به مردم.»
وقتی برگشتم آنگولا، هرمان هم آنجا بود، ولی توی اردوگاه الف؛ من از زندان اصلیای که در آن حبس بودم به او دسترسی نداشتم. روزی شنیدم بخش سلامتْ اردوگاه الف را مجازات کرده و هرمان هم بینِ زندانیهایی بوده که به زندان اصلی منتقل شدهاند. توی پیادهراه دنبالش میگشتم و توی خوابگاه کاج یک پیدایش کردم. من را که دید لبخند زد و همدیگر را بغل کردیم. هرمان از آن لبخندهایی داشت که کل چهره را روشن میکنند.
فهرست مطالب کتاب
یادداشتِ مجموعه
پیشگفتار
ابتدای ماجرا
دههی 1960
چارنعلرانها
تعقیب و گریز
آنگولا، دههی 1960
روزهای زندان
آزادیِ مشروط و بازگشتِ دوباره
استادِ اسلحهکشی
اتاقِ سبزِ تونی
فرار
دههی 1970
آشناییِ با حزبِ پلنگِ سیاه
حزب چیست؟
شورش در زندانِ نیویورک
گروگانها
آنگولا، 1971
هرمان والاس
17 آوریلِ 1972
حبسِ مجرد
کینگ از راه میرسد
جنگهای بندِ انفرادی
محاکمهی من، 1973
محاکمهی هرمان، 1973
پروندهسازی برای کینگ
گری تایلر
جای صرفِ غذا
بزرگترین دستاوردم
نبردِ بازرسیِ بدنی
دههی 1980
«مچت رو گرفتم»
مراجعه به بهداری
بازرسیِ سلول و هیئتِ کذاییِ دستهبندی
رفقا
ملاقاتِ حضوری
بلوغ
دههی 1990
تأخیر در اجرای عدالت به معنای انکارِ عدالت است
بزرگترین فقدانم
آمادگی برای محاکمه
شهرِ آمیت
مبارزان
محاکمهی من، 1998
بازگشت به آنگولا
2000-2001
ما همه با هم هستیم
شواهدِ پنهانشده
کینگ از دهنِ شیر درآمد
شکنجه در اردوگاهِ جیم
بیرحمانه و غیرِعادی
«عقلت هنوز سرِ جاشه؟»
2008
رفقای شفیق
2011- 2016
شکنجه
چهلسالگی
مرد فولادین
اهدافِ عدالت
فرضیات
مبارزه ادامه دارد
درخواست برای آزادی، نه عدالت
مؤخره
مشخصات کتاب الکترونیک
| نام کتاب | کتاب انفرادی |
| نویسنده | آلبرت وودفاکس |
| مترجم | بهار سرلک |
| ناشر چاپی | انتشارات خوانه |
| سال انتشار | ۱۴۰۴ |
| فرمت کتاب | EPUB |
| تعداد صفحات | 512 |
| زبان | فارسی |
| شابک | 978-622-90370-7-2 |
| موضوع کتاب | کتابهای اتوبیوگرافی، کتابهای خاطرات |
















