معرفی و دانلود کتاب راز قطار آبی

معرفی کتاب راز قطار آبی

روت کترینگ، دختر میلیونر آمریکایی روفوس وان آلدین در کوپه‌ی خود به قتل می‌رسد و یاقوت مشهور «قلب آتش» نیز ناپدید می‌شود. این آغاز ماجرای کتاب راز قطار آبی است. کتابی نوشته‌ی ملکه‌ی ژانر جنایی و معمایی، بانو آگاتا کریستی. فضای داستان، ترکیبی از سفر اشرافی، روابط پیچیده‌ی شخصیت‌ها و معمایی است که در دل یک قطار در حال حرکت شکل می‌گیرد. نویسنده با مهارت همیشگی‌اش سرنخ‌ها را به گونه‌ای در متن می‌چیند که خواننده مدام بین شک و یقین حرکت کرده و هر لحظه نظرش درباره‌ی مظنون‌ها تغییر می‌کند.

درباره‌ی کتاب راز قطار آبی

پلیس ابتدا به معشوق مقتول، کنت دولا رُش مشکوک می‌شود، اما هرکول پوآرو با نبوغ و دقت همیشگی‌اش وارد ماجرا شده و شروع به بررسی سرنخ‌ها می‌کند. او متوجه می‌شود که شواهد علیه کنت دولا رُش چندان محکم نیست و بیشتر بر پایه‌ی حدس و گمان پلیس بنا شده است. آگاتا کریستی (Agatha Christie) بار دیگر نیز نشان می‌دهد که کارآگاه کاریزماتیکش یک روانکاو جنایی است. رمان جنایی راز قطار آبی (Mystery of the Blue Train) با پیچیدگی‌های خاص خود ادامه می‌یابد. پوآرو در جریان تحقیقات درمی‌یابد که قتل و سرقت یاقوت «قلب آتش» الزاماً به هم مرتبط نیستند. اما ماجرا چیست؟ کتاب را بخوانید و با تخیل جذاب نویسنده‌اش همراه شوید.

معمای قتل در قطار آبی و راز یاقوت گم‌شده

آگاتا کریستی با خلق شخصیت‌های متنوع از طبقات اجتماعی مختلف، تضادها و انگیزه‌های انسانی را در دل یک سفر اشرافی به تصویر می‌کشد. همین ترکیب است که باعث می‌شود رمان کارآگاهی راز قطار آبی نه تنها یک معمای جنایی، بلکه روایتی از جاه‌طلبی، عشق، خیانت و طمع باشد. در نهایت، آنچه خواننده را مجذوب می‌کند، بازی‌های ذهنی میان حقیقت و فریب است. پوآرو، این کارآگاه باهوش و کاریزماتیک، بار دیگر تاریکی‌ها را کنار می‌زند و پرده از اسرار برمی‌دارد.

رمان پلیسی راز قطار آبی، نمونه‌ای درخشان از توانایی آگاتا کریستی در آمیختن تعلیق و روان‌شناسی شخصیت‌ها است. او با قرار دادن داستان در فضایی بسته و محدود، یعنی قطاری که در حال حرکت است جهانی کوچک و زنده خلق کرده که در آن هیچ حرکتی از چشم دور نمی‌ماند و تمام شخصیت‌ها زیر ذره‌بین قرار می‌گیرند. همین فضای محدود، شدت هیجان را افزایش داده و خواننده را وادار می‌کند تا مانند پوآرو به دنبال نشانه‌ها و تناقض‌ها بگردد. این رمان کارآگاهی را می‌توانید با یکی از بهترین ترجمه‌ها از مجتبی عبدالله‌نژاد مطالعه کنید که توسط انتشارات هرمس چاپ و منتشر شده است.

اقتباس‌های سینمایی و فرهنگی از کتاب راز قطار آبی

• این رمان در سال 2006 در مجموعه تلویزیونی پوآرو (Agatha Christie's Poirot) اقتباس شد. این اقتباس توسط گای اندروز (Guy Andrews) نوشته شده و توسط هتی مکدونالد (Hettie Macdonald) کارگردانی شد. دیوید سوشی (Sir David Courtney Suchet) در نقش پوآرو بازی کرد. تفاوت‌های بسیاری بین سریال و رمان راز قطار آبی وجود دارد.
• نسخه‌ی رادیویی راز قطار آبی توسط رادیو BBC اقتباس شد. این برنامه در شش قسمت هفتگی از 29 نوامبر 1985 تا فوریه 1986 پخش شد. این نخستین اقتباس رادیویی از رمان‌های پوآرو توسط بی‌بی‌سی بود.
• داستان مصوری با اقتباس از این اثر آگاتا کریستی، در سال 2005 به زبان فرانسوی تحت عنوان Le train bleu منتشر شد. سپس در 3 دسامبر 2007 انتشارات هارپرکالینز نسخه‌ی انگلیسی رمان تصویری راز قطار آبی را منتشر کرد که توسط مارک پیسکیک (Marc Piskic) اقتباس و تصویرسازی شده بود. این نسخه ترجمه‌ای از چاپ نخست فرانسوی بود.

نکوداشت‌های کتاب راز قطار آبی

• در فریب دادن و گمراه‌سازی، هیچ‌کس به اندازه‌ی آگاتا کریستی استاد نیست. او کلید حل معما را درست جلوی چشمان شما قرار می‌دهد و باز هم نمی‌توانید آن را ببینید. (پیتر لاویسی، نویسنده‌ی بریتانیایی)
• ملکه‌ی بی‌چون و چرای رمان جنایی! (نشریه‌ی ساندی اکسپرس لندن)

کتاب راز قطار آبی برای شما مناسب است اگر

• به داستان‌های جنایی و معمایی علاقه‌مند هستید.
• با خواندن یا دیدن اقتباس‌های هنری از آثار آگاتا کریستی، وارد جهان تخیل او شده‌اید و حالا قصد دارید همه‌ی آثارش را تجربه کنید. راز قطار آبی یکی از ایستگاه‌های مهم این سفر است.
• مخاطب حرفه‌ای ادبیات کلاسیک هستید و نمی‌خواهید آثار ملکه‌ی ژانر جنایی و معمایی را از دست بدهید.
• از مخاطبان جدی ادبیات انگلستان هستید و نویسندگان انگلیسی را دنبال می‌کنید.

در بخشی از کتاب راز قطار آبی می‌خوانیم

ولى خیلى زود چهره‌اش درهم رفت. به گفته میرل، پلیس به او مشکوک بود. شاید درست مى‌گفت، شاید هم نه. از رقاصه عصبانى‌اى مثل او انتظار نمى‌رفت که نگران صحت و سُقم حرفهایش باشد. ولى شاید هم از داخل پلیس به اطلاعاتى دست یافته. در این صورت ... در این صورت باید براى احتیاط بیشتر دست به کار مى‌شد. چهره‌اش عبوس و درهم شد.

رفت توى خانه و دوباره از هیپولیت سؤال کرد آیا در این چند روز غریبه‌اى آمده یا نه. هیپولیت اطمینان داد که نیامده. وارد اتاق خوابش شد و رفت به طرف گنجه‌اى قدیمى که کنار دیوار قرار داشت. صفحه بالاى گنجه را برداشت و با انگشتهاى ظریفش فنرى را در انتهاى یکى از کشوها فشار داد. کشو دیگرى بیرون زد که در آن بسته کوچکى بود با لفاف کاغذ قهوه‌اى‌رنگ. بسته را برداشت و یکى دو دقیقه بدقت توى دستهایش وزن کرد. دست برد روى سرش و با چهره دردآلودى یک تار مو از آن کَند. تار مو را گذاشت روى لبه کشو و صفحه بالایى را سرِ جایش گذاشت. همین طور که بسته کاغذى را در دست داشت، رفت به طبقه پایین، از خانه بیرون رفت و وارد گاراژ شد. اتومبیل دو نفره قرمزرنگى توى گاراژ بود. ده دقیقه بعد توى جاده بود و به طرف مونتکارلو مى‌رفت.

چند ساعتى را در مونتکارلو گذراند و بعد سلاّنه سلاّنه وارد شهر شد. دوباره ماشینش را سوار شد و این بار راه افتاد به طرف منتون. عصر، یک اتومبیل خاکسترى ناشناسى را دیده بود که با فاصله کمى پشت سرش حرکت مى‌کرد. حالا دوباره متوجه آن اتومبیل شد. لبخند زد و خونسرد به راهش ادامه داد. پایش را محکم روى پدال گاز فشار داد. اتومبیل قرمز به طور اختصاصى براى کُنت طراحى شده بود و موتورش قوی‌تر از آن بود که در ظاهر به نظر مى‌رسید. شتاب گرفت و با سرعت باد به راهش ادامه داد.

فهرست مطالب کتاب

مرد سفیدموى
موسیو لو مارکى
قلب آتش
در خیابان کرزن
آقاى مفید
میرل
نامه‌ها
نامه خانم تامپلین
ردّ پیشنهاد
در قطار آبى
قتل
در ویلاى مارگریت
تلگراف وان آلدین
گزارش آدا مِیسون
کُنت دولا رُش
توضیحات پوارو
آقاى اشراف‌زاده
دِرِک سرِ میزِ ناهار
مهمان ناخوانده
دوست جدید کاترین
تماشاى تنیس
آقاى پاپوپولوس سرِ میزِ صبحانه
نظریه جدید
توصیه پوارو
استنکاف
هشدار
بازجویى از میرل
پوارو سنجاب مى‌شود
نامه از وطن
قضاوت دوشیزه واینر
آقاى آرونز سرِ میزِ ناهار
تبادل نظر کاترین و پوارو
نظریه جدید
باز هم قطار آبى
توضیحات
کنار دریا