معرفی و دانلود کتاب صوتی مستاجر

معرفی کتاب صوتی مستاجر

خیانت، انتقام، نفرت یا دورویی، کدام یک از این واژه‌ها پازل تازه‌ترین رمان معمایی فریدا مک فادن را کامل می‌کند؟ کتاب صوتی مستاجر که توانسته نامزدی جوایز گودریدز سال 2025 را در بخش رمان‌های تریلر به دست بیاورد، با یک بدبیاری ساده آغاز می‌شود؛ اما همان‌طور که از قلم این داستان‌نویس تردست انتظار داریم، حوادث در ادامه به یک آشوب واقعی گره خواهند خورد. بلیک متهم به افشای اطلاعات شرکت خود شده و عملاً شغل محبوبش را از دست داده است. در این اوضاع مالی نابسامان، پذیرفتن یک مستاجر تازه می‌تواند فکر خوبی باشد... یا شاید هم نباشد!

درباره‌ی کتاب صوتی مستاجر

درست هنگامی که تصور می‌کنید از راز ماجرای کتاب صوتی مستاجر (The Tenant) سر درآورده‌اید، یک پیچش داستانی تازه مقابل شما ظاهر خواهد شد! مخاطبان فریدا مک فادن (Freida McFadden) به غافلگیرشدن‌های پیاپی در دل داستان‌های نفس‌گیر او عادت دارند. حال این بانوی ادبیات معمایی و نویسنده‌ی پرفروش نیویورک تایمز، آماده است تا غلیان ترس و وهم را از نو با جادوی قلم خود روانه‌ی قلب مخاطب کند.

ورود مستاجر زیبا، یا رنگی بالاتر از سیاهی!

درب خانه‌ی «بلیک پورتر» به صدا در می‌آید. این برای مرد تازه بیکارشده‌ی داستان خبری خوبی است. در هر صورت، شرایط از آنچه که اکنون تحمل می‌کرد، بدتر نمی‌شود. چه کسی تصور می‌کرد معاون خبره و کارکشته‌ی شرکت بازاریابی یک روز با اتهامی واهی از کار بیکار شود؟ آن همه تلاش و صبر و پس‌انداز برای خرید خانه و ساختن زندگی در کنار همسر آینده‌اش به یک‌باره پوچ شد. حالا، مهم نبود چه کسی پشت در ایستاده و زنگ خانه را به صدا در می‌آورد، اوضاع قطعاً از این بدتر نخواهد شد!

یک مستاجر تازه اندکی به خرج و مخارج خانه کمک خواهد کرد؛ مخصوصاً برای کسی که عملاً درآمدی ندارد. بنابراین ورود ویتنی، مستاجر جدید خانه‌ی بلیک، خبر خوش‌یمنی به حساب می‌آمد. غافل از این که ورود این دختر جوان در حقیقت آغاز تاریک‌ترین کابوس‌های زندگی مرد داستان بود. چیزی باقی نمانده تا التهاب و تپش حوادث در رمان صوتی مستاجر به اوج برسد.

با وجود سخت‌گیری‌هایی که بلیک در آغاز کار برای پذیرش مستاجر به خرج می‌داد، رفتار ویتنی چنان دلنشین بود که قرارداد زودتر از تصور بین آن‌ها امضا شد. اما به محض آن که ویتنی وسایل خود را، که محدود به چند جعبه بود، در اتاق چید، حوادث غریب یکی پس از دیگر درب خانه‌ی بلیک را به صدا درآوردند. جابه‌جا شدن وسایل و تمام شدن لوازم مصرفی و بوی گندیدگی، اولین سوغاتی‌های ورود این زن غریبه بود، اما بلیک بعدها آرزو می‌کرد که ماجراهای او و مستاجر تازه‌اش فقط به همین‌جا ختم می‌شد.

خالق داستان مستاجر؛ ملکه‌ی فریب ذهن‌ها!

فریدا مک فادن در تازه‌ترین رمان معمایی خود یک تردستی تمام‌عیار به راه می‌اندازد. او استادانه‌تر از همیشه دست به بازنمایی حس‌های ملموس و آشنا می‌زند و با استفاده از روایت اول شخص، مخاطب را به نزدیکی حوادث منزجر کننده‌ی داستان خود می‌برد. در حالی که مخاطب با فضای آغشته به بوی غذای فاسد در خانه‌ی بلیک سرگرم است، بوی خون آهسته از دور به مشام می‌رسد و سایه‌ای از وحشت بر حوادث داستان تریلر مستاجر، می‌گستراند.

رشته اتفاقات ناخوش‌یمن زندگی بلیک، به خانه‌ی او محدود نمی‌شود و همچون آتشی به رابطه‌ی او با نامزدش نیز زبانه می‌کشد. فقط برای بلیک واضح و روشن است که مستاجرش رفتارهای عجیبی دارد؛ اما در نگاه دیگران، این مرد داستان است که به زن بیچاره‌ی خود تهمت می‌زند. آیا بلیک اسیر توهم و خیال شده؟ ممکن است پس از آن همه اتفاق تاریک در زندگی کاری، حالا به سوءظنی کشنده گرفتار شده باشد؟ یا آن که ویتنی، زنی که ابتدا با نگاهی موقر و رفتاری مودب جلوی در خانه‌ی او ظاهر شده بود، واقعاً یک بیمار خطرناک است؟

برای پی بردن به رازهای ماجرای داستان صوتی مستاجر، باید صبر داشت. گرچه حوادث به سرعت باد پیش خواهند رفت، مخاطبی که تصور کند ادامه‌ی ماجرای آن را حدس زده سخت در اشتباه است. پیشنهاد می‌کنیم قدم‌به‌قدم با روند درگیرکننده‌ی ماجرا پیش بروید و از شنیدن یکی از تریلرهای روان‌شناختی منتخب سال لذت ببرید.

کتابی که پیش رو دارید یکی از بهترین ترجمه‌های حاضر اثر است که به دست توانمند مریم حسین نژاد به ثمر رسیده. نسخه‌ی شنیداری کتاب حاصل تلاش نشر صوتی موج کتاب با همکاری انتشارات بامداد سیام است که با گویندگی هنرمندانه‌ی سپیده مستوفی پور، فاطمه صداقتی، ابراهیم ربیعی و مریم اعتضادی به گوش شما می‌رسد.

جوایز و افتخارات کتاب مستاجر

• اثری از نویسنده‌ی پرفروش شماره 1 نیویورک تایمز و یواس‌آ تودی
• نامزد جوایز گودریدز در بخش داستان‌های جنایی معمایی سال 2025

نکوداشت‌های کتاب مستاجر

• ملکه‌ی پیچ‌وتاب‌های داستانی، از نو کار خود را می‌کند! (رایلی سیگر، نویسنده‌ی ژانر جنایی و معمایی)
• کتاب مستاجر چنان اعتیادآور است که باید پیش از خواندنش اخطار داد! (آلیس فینی، نویسنده داستان‌های تریلر)

کتاب صوتی مستاجر برای شما مناسب است اگر

• به دنبال یک تریلر روان‌شناختی با پیچش‌های داستانی مداوم از نویسنده‌ی پرفروش داستان‌های جنایی هستید.
• می‌خواهید هیجان واقعی را با یک داستان معمایی پرتنش با ضرب‌آهنگی سرسام‌آور تجربه کنید.
• از تم‌های خیانت، انتقام و دورویی و همچنین معماهای خانگی در داستان‌های جنایی لذت می‌برید.
• از دنبال‌کنندگان آثار روز ادبیات آمریکا و به ویژه نویسندگان پرفروش زن هستید.

در بخشی از کتاب صوتی مستاجر می‌شنویم

62 روز است که بیکارم، نه اینکه دارم می‌شمارم. الان دارم از باشگاه به خانه برمی‌گردم. پس از 2 ساعت دویدن و یک ساعت وزنه‌زدن. هنوز 2 ماه از عضویت باشگاهم باقی مانده و خب... از آن استفاده می‌کنم. کریستا تلویحاً گفته اینکه هر روز این‌قدر ورزش می‌کنم برای سلامتم خوب نیست، اما مگر می‌شود ورزش برای سلامت مضر باشد؟ ورزش یعنی سلامتی. تازه باید برای وقتی که شغل جدید پیدا می‌کنم انرژی‌ام را بالا نگه دارم.

وقتی وارد خانه می‌شوم عرق از سر و رویم می‌چکد و تی‌شرت به تنم چسبیده است. ماه آگوست در نیویورک بدترین زمان برای دویدن است چون هوا خفه و مرطوب است، ولی با این حال می‌دوم. دوست دارم ببینم چقدر می‌توانم فشار را تحمل کنم. بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد چیست؟ می‌میرم؟

پول کافی برای روشن‌کردن مداوم کولر مرکزی نداریم، اما خوشحالم که الان روشن است. در حالی که در نشیمن نفس تازه می‌کنم، عطر دارچین به مشامم می‌رسد و شکمم قارقار می‌کند. تنها چیزی که امروز خورده‌ام یک صبحانهٔ قدرتی بود: سه تخم‌مرغ سفت کامل. و الان از گرسنگی در حال مرگم.

به سمت آشپزخانه می‌روم که کریستا دارد سینی بیسکویت‌ها را از فر در می‌آورد. سرش را برمی‌گرداند، نگاهی به من می‌اندازد و لبخند می‌زند. می‌پرسم:

«بیسکویت اسنیکر دودلزه؟»

سر تکان می‌دهد و سینی را روی پیشخان کنار ساعت فلزی عتیقه‌ای می‌گذارد که تابستان گذشته از بازار دست‌دوم‌فروشی خریدیم. اسنیکردودلز تخصص کریستا و امضای بیسکویت‌پزی‌اش است. هر وقت خوشحال، بی‌حوصله یا به‌شدت مضطرب است بیسکویت می‌پزد.

اجازه دهید چیزی دربارهٔ اسنیکردودلزهای کریستا بگویم. وقتی یکی از آن‌ها را در دهان می‌گذارید، لبه‌هایش ترد اما وسطشان نرم است و همین‌طور که آب می‌شوند ترکیبی کامل از دارچین، شکر و کره روی زبانتان پخش می‌شود. سر قرار نخست‌مان آن‌ها را برایم پخت و همین بیسکویت‌ها یکی از چیزهایی بود که باعث شد عاشقش شوم. فهمیدم زنی که می‌تواند چنین بیسکویتی بپزد، حتماً باید خاص باشد.

طرز پخت این بیسکویت‌ها را از مادرش یاد گرفته بود. زنی که فقط یک بار دیدمش. وقتی از آیداهو آمد، و دقیقاً همان کسی بود که انتظار دارید بیسکویت‌های بی‌نظیر بپزد. وقتی از کریستا خواستم با من ازدواج کند، در ذهنم تصور می‌کردم روزی برای بچه‌هایمان بیسکویت می‌پزد، همان‌طور که مادرش برای او می‌پخت. این همان زندگی‌ست که می‌خواهم، با او.

می‌خواهم یکی از بیسکویت‌ها را بردارم اما دستم را کنار می‌زند.

«خیلی داغن. همین الان از فر درآوردم.»

با لحن سرزنش‌آمیزی می‌گوید: «برو دوش بگیر، تا برگردی خنک می‌شن.» از بوی عرقم پس از دویدن متنفر است که البته حق دارد.

فهرست مطالب کتاب صوتی