معرفی و دانلود کتاب فنتزما: کتاب اول مجموعه بازی‌های شرورانه

معرفی کتاب فنتزما: کتاب اول مجموعه بازی‌های شرورانه

اگر برای مرگ و زندگی مرزی را مشخص کنیم، اوفیلیا اکنون روی آن مرز ایستاده است. او می‌تواند مردگان را احضار کند و خود نیز به عالم آنان وارد شود؛ کار خطرناکی که عواقبی جبران‌ناپذیر برای او به‌دنبال دارد. کتاب فنتزما نوشته‌ی کیلی اسمیت ما را به عمارتی مملو از دیو و غول و اهریمن وارد می‌کند. جایی که باختن یعنی مرگ و نابودی کم‌ترین عاقبتی است که برای عاشق‌پیشه‌ها رقم می‌خورد.

درباره‌ی کتاب فنتزما

جادوی خانواده‌ی گریم، به اوفیلیا رسیده است. اوست که حالا باید بتواند عمارت خاندان گریم را اداره و از جادوی مادرش محافظت کند. اوفیلیا ترجیح می‌دهد این ویژگی به خواهرش، جونیو، می‌رسید اما حالا اوست که باید خود را زخمی کند و با ریختن خون خود در دایره‌ی افسون، با این واقعیت مواجه شود که از حالا به بعد می‌تواند مردگان را احضار کند. از لحظه‌ای که چشمانش به رنگ آبی نقره‌ای رنگ درآمد، یک ندای ناشناخته او را رها نمی‌کند؛ ندایی که به او می‌گوید «اگر تا چند دقیقه‌ی دیگر به خانه نرسد، خود و خواهرش کشته می‌شوند.» البته عمل کردن به این هشدار کار ساده‌ای است. اوفیلیا باید خود را برای مواجه شدن با موقعیت‌های هولناک‌تری آماده کند؛ موقعیت‌هایی همانند قرار گرفتن در برابر «فنتزما».

کتاب فنتزما (Phantasma) ما را به جهانی می‌برد که وقایع بر اساس منطق پیش نمی‌روند. قدرت‌های شوم و نیکی که جریان دارند، بسیار قدرتمندتر از تصور ما هستند. کیلی اسمیت (Kaylie Smith) ما را با «انسان»ها روبه‌رو نمی‌کند که بتوانیم رفتارهای آنان را پیش‌بینی و برای قرار گرفتن در موقعیت‌های چالش‌برانگیز خود را آماده کنیم، ما نیز پیشنهاد نمی‌کنیم برای درک موقعیت‌های این داستان تخیلی تلاش کنید، چیزی که مهم است نجات یافتن از جادوی سیاهی است که به احتمال زیاد شما را نیز در خود گرفتار خواهد کرد.

کابوس تو به‌سراغت خواهد آمد

جنویو عمارت گریم را ترک کرده. البته این‌طور که معلوم است اوفیلیا نیز باید همین کار را انجام دهد، زیرا به‌زودی بانک برای مصادره‌ی خانه به سراغشان خواهد آمد. مادر این دو خواهر پیش از مرگ، وام کلانی را از بانک گرفته و نتوانسته اقساط آن را پرداخت کند. البته جنویو بدون اینکه خواهرش را از این ماجرا باخبر کند، چند قسط این وام را با پولی که منبع آن برای اوفیلیا مشخص نیست، پرداخت کرده. دعوا و درگیری میان این دو خواهر بالا گرفته و جنویو خانه را ترک کرده. حالا اوفیلیا از این بابت بسیار خشمگین و چند مشکل بسیار بزرگ روبه‌روست: پرداخت وام به بانک؛ مدیریت عمارت و خاندان گریم؛ پیدا کردن جنویو که فعلاً اولویت نخست اوفیلیاست.

در میان دست‌نویس و یادداشت‌های جنویو، هولناک‌ترین واقعیت ممکن آشکار می‌شود. این دختر با عمارت فنتزما مراوده دارد و گویا اقساط وام را نیز از همین طریق پرداخت کرده است. فنتزما خود جهنم است. جایی که حتی پلیس و مأموران نمی‌توانند با آن مقابله کنند. این عمارت متروک، محل اختفای شیاطین و موجودات اهریمنی است و این بدترین بخش ماجرا نیست! نگهبانان فنتزما می‌توانند با کمک یک جادو، به ذهن فردی که می‌خواهد به این عمارت شوم وارد شود، نفوذ و کابوس و ترس او را پیدا کنند. این ترس همان ابزاری است که قرار است فرد به کمک آن، شکنجه شود. داستان عاشقانه‌ی فنتزما دارای مضمون فانتزی و فضایی گوتیک است. کیلی اسمیت کوشیده است تا ترس، به آرامی در وجود مخاطبانشان نفوذ کند و با حقایق هولناک عمارت فنتزما روبه‌رو شوند.

اگر تسلیم نشوی، خواهی مرد

کیلی اسمیت برای ما فاش می‌کند که در این عمارت، هر شب بین افراد مسابقه‌ای صورت می‌گیرد. بازنده‌ی این مسابقه محکوم به مرگ است. قوانین فنتزما با کسی شوخی ندارند و هنگامی که می‌گویند «مسئولیت عاشق شدن در این عمارت با خود توست.» یعنی فرد حاضر در این عمارت، در صورت عاشق شدن، باید خود را برای فاجعه‌ای مهیب آماده کند؛ همانند اوفیلیا که بهتر بود از همان ابتدا حضور «بلک‌ول» را نادیده بگیرد اما خود را در موقعیت خطرسازی گرفتار کرد. رمان عاشقانه‌ی فنتزما ما را به این عمارت هولناک وارد می‌کند تا شاید بتوانیم در وهله‌ی اول به اوفیلیا در یافتن خواهرش کمک کنیم و بعد خود او را از کابوسی که در آن گرفتار شده نجات دهیم.

کتاب فنتزما با ترجمه‌ی فاطمه حامدی‌فر در انتشارات کتاب کوله‌پشتی منتشر شده است.

جوایز و افتخارات کتاب فنتزما

• از پرفروش‌ترین آثار ساندی‌تایمز
• از آثار پرفروش یواس‌ای‌تودی
• پرفروش‌ترین کتاب تیک‌تاک
• از پرفروش‌ترین کتاب‌های سایت Akala Audiobooks
• نامزد جایزه‌ی بهترین رمان فانتزی - عاشقانه از نگاه کاربران گودریدز در سال 2024
• نامزد جایزه‌ی بهترین کتاب سال 2024 از سوی Book of the Month
• برنده‌ی جایزه‌ی She Reads در سال 2024

نکوداشت‌های کتاب فنتزما

• بدون شک فنتزما بهترین کتابی است که امسال خوانده‌ام؛ این اثر چیزی شبیه به کاراول است، اما برای بزرگسالان. کیلی اسمیت ما را به جایی می‌برد که همه‌چیز تاریک، خونین و پر پیچ‌وخم است. او توانسته با ترکیب کردن فضایی وهم‌انگیز و بهره گرفتن از خلاقیت و خلق شخصیت‌هایی عاشق‌پیشه و رؤیایی، اثری را به نگارش درآورده که مخاطبانش داوطلبانه کلید قلبشان را به او تقدیم کنند. (نیشا جِی. تولی، نویسنده‌ی پرفروش Trial of the Sun Queen)
• داستان فنتزما اثری لذت‌بخش، فریبنده و به‌طرز عجیبی اعتیادآور است. این داستان شما را به ضیافتی مجلل دعوت می‌کند که هر خواننده‌ی علاقه‌مند به ژانر فانتزی در رؤیاهایش مواجه شدن با چنین اثری را آرزو می‌کند. کیلی اسمیت جادوی سیاه، خطرات مرگ‌بار و عاشقانه‌ای سوزان را با یکدیگر ترکیب کرده است. حتی هنگامی که کتاب را به پایان می‌رسانید همچنان به جسارت اوفلیا، شخصیت اصلی داستان، فکر خواهید کرد و به او افتخار می‌کنید. (سوفی کیم، نویسنده‌ی پرفروش شماره‌ی یک ساندی‌تایمز)

کتاب فنتزما برای شما مناسب است اگر

• دوست دارید در دوراهی بزرگی قرار بگیرید و خود را به چالشی دچار کنید که راه گریز از آن را نمی‌دانید.
• به خواندن داستان‌های فانتزی که از ترساندن شما ابایی ندارند و در این میان با ماجرایی عاشقانه، ذهن و روحتان را به خود مشغول می‌کنند، علاقه دارید.
• از خواندن قصه‌هایی که هیچ‌چیز در آن‌ها منطقی نیست و قوانینی جادویی بر همه‌چیز حکم‌فرماست، لذت می‌برید.

در بخشی از کتاب فنتزما: کتاب اول مجموعه بازی‌های شرورانه می‌خوانیم

اوفیلیا آهی کشید و آرام بر کنارۀ تابوت ضرب گرفت تا ذهنش را آرام کند؛ یک، دو، سه. در مورد لباس با جنویو موافق بود، اما دیگر خیلی دیر شده بود. گذشته از آن، پنجرۀ بازگشت روح مادرشان مدت‌ها بود که بسته شده بود. اشباحی که تصمیم می‌گرفتند بلافاصله به دنیای پسین گذر نکنند معمولاً در عرض چند ساعت بازمی‌گشتند. یعنی این آخرین وداعشان بود. در چنین لحظه‌ای، رنگ لباس دیگر چه اهمیتی داشت؟

اوفیلیا می‌دانست باید آسوده‌خاطر باشد؛ چراکه روح مادرشان آن‌قدر غرق در آرامش بوده است که توانسته از این دنیا بگذرد. همین فکر را صبح امروز پیش از آنکه پزشکی قانونی جسد را از خانه ببرد، بارهاوبارها در طول فرایند طاقت‌فرسای عبور دادن سوزن از پلک‌های ظریف مادرش برای خود تکرار کرده بود. این کار حقه‌ای قدیمی در میان احضارگران مردگان محسوب می‌شد؛ برای اینکه مطمئن شوند روح در آرامش خواهد ماند و با هیچ احضار ناخواسته‌ای از خواب مرگ بیدار نخواهد شد. با این‌همه، چیزی در پس ذهنش همچون خاری فرورفته بود و زمزمه‌ای خاموش به او می‌گفت که این وداعْ همیشگی نخواهد بود. شاید به همین دلیل بود که هنوز حتی یک قطره اشک هم نریخته بود.

پزشک قانونی گفت: «اینجا رو امضا کنین، دوشیزه گریم.» و وقتی سر قلم را آهسته به پشت دست اوفیلیا زد، او را از افکارش بیرون کشید.

اوفیلیا قلم را از دست او گرفت، دو بار دیگر آن را بر پشت دستش زد و سپس، بدون لحظه‌ای درنگ، نامش را پایین سندی حک کرد که روی بخش بستۀ تابوت قرار گرفته بود. پزشک قانونی لحظه‌ای با نگاهی عجیب تیک عصبی او را زیر نظر گرفت، اما چیزی نگفت. فقط سری تکان داد، در سکوت تشکر کرد و سپس، قلم را به جیب کتش برگرداند و ضربۀ آرامی بر آن زد.

فهرست مطالب کتاب

پیش‌درآمد
1: افسون نیمه‌شب
2: وداع‌ها
3: شایعات
4: کسب‌وکار احضارگری
5: بحران
6: ورود غیرمجاز
7: تنها
8: بها
9: وحشت
10: غریبه
11: نجواها
12: مجاز
13: اعصاب
14: مرحلۀ اول
15: جانور موذی
16: دردسر بزرگ
17: پیمان
18: سؤال مهم
19: فضا
20: مرحلۀ دوم
21: صدایم کردی
22: خوشی
23: به‌طرز عجیبی آرامش‌بخش
24: درس
25: مرحلۀ سوم
26: تو
27: حیاتی نو
28: افشاگری
29: اداهای شرورانه
30: رازها
31: مرحلۀ چهارم
32: حواس‌پرتی
33: خیال پوچ
34: مرحلۀ پنجم
35: حماقت‌ فانی‌ها
36: نفرین‌شده
37: دروازۀ نجوا
38: کابوس
39: چیزی ممنوعه
40: مرحلۀ ششم
41: ویرانی
42: اندوه
43: مرحلۀ هفتم
44: درهم‌تنیده
45: تسلیم
46: دخترِ مادرش
47: برخورد
48: مرحلۀ هشتم
49: دل‌های نرم
50: مرحلۀ نهم
51: در بند
پایان فنتزما
52: آزاد از بند
واپسین پرده