معرفی و دانلود کتاب شورابیلیها
برای دانلود قانونی کتاب شورابیلیها و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب شورابیلیها
کتاب شورابیلیها نوشته یعسوب محسنی، داستان زندگی و تجربیات سه جوان ایرانی اهل اردبیل را روایت میکند که در جنگ ایران با عراق حضور داشتند. این اثر داستانی با زبان ساده و توصیفات دقیق، از طرفی جنگ با عراق را به تصویر میکشد و از طرف دیگر، تاریخ مواجههی اردبیل را با نیروهای خارجی به نمایش میگذارد.
دربارهی کتاب شورابیلیها
ایرج، سلیم و تورج سه دوست و سه همشهری اهل اردبیل هستند که در جبهه هویزه مأموریت دارند. آنها در سنگری کوچک و محصور در باتلاق، با دشواریهای جنگ و تنهایی دست و پنجه نرم میکنند. در یکی از شبها، حضور یک قایق دشمن آنها را در وضعیت بحرانی قرار میدهد. در نهایت تورج و سلیم با فداکاری ایرج، جان به در میبرند؛ اما سرنوشت ایرج در هالهای از ابهام است. از یک سو، هنوز شهادت ایرج برای سلیم مسجل نشده و از سوی دیگر، چشم اهل محل، کوچه و شهر به آنهاست که خبری از ایرج بشنوند. یعسوب محسنی در کتاب شورابیلیها، داستانی از نگاه اول شخص روایت میکند و ماجرای سه دوست را میگوید که جنگ آنها را از هم جدا کرده است.
یعسوب محسنی در کتاب شورابیلیها نه تنها سرگذشت سه دوست را در بطن جنگ ایران و عراق روایت میکند، بلکه در دل داستان به تاریخ اردبیل و عناصر تاریخی و فرهنگی این شهر نیز اشاره میکند. بقعهی شیخ صفی، جنگ چالدران و مبارزه با ترکان عثمانی و مقابلهی مشروطهخواهان اردبیل با سربازان روس از عناصر تاریخی این شهر هستند که نویسنده برای خلق داستان از آنها بهره میگیرد و بر عمق و غنای داستان خود میافزاید.
در مجموع، کتاب شورابیلیها، داستانی است که در قالب ماجرای سه دوست، گوشهای از تاریخ پرتلاطم و پرفراز و نشیب مردم اردبیل را از عصر صفویه تا دورهی مشروطهخواهی و در نهایت حضور ایشان در جنگ با عراق بازتاب میدهد و قصهای از رنجها و حسرتهای مردم این خطه روایت میکند. انتشارات کوله پشتی این که را چاپ و روانهی بازار کرده است.
کتاب شورابیلیها برای شما مناسب است اگر
- به ادبیات دفاع مقدس و رمانی دربارهی جنگ ایران و عراق علاقهمندید.
- دوست دارید رمانی اجتماعی و تاریخی با محوریت شهر اردبیل بخوانید.
در بخشی از کتاب شورابیلیها میخوانیم
سربازان عراقی پشت سنگرهای بتنیِ آنطرف باتلاق هویزه در کمین بودند. ایرج بیصدا و بیحرکت، آرام آرام توی آب لجنگرفته فرومیرفت. سلیم رادیوی کوچک تکموج را روی امدبلیو هزاروسیصدویک چرخاند. «... هموطنان عزیز... توجه فرمایید... هموطنان عزیز...» کف دستم را محکم روی دکمۀ آف رادیو کوبیدم. سلیم ابرو در هم کشید. روزنه لای کیسههای شنی، ایرج را تا کمر در آب نشان میداد. «تورج، تکلیف ما چه میشود؟» درِ گوشم بهآرامی گفت. سنگر در اختیار من و سلیم بود.
چهچیز قلب مرد را نرم میکند؟ عشق!
از اول محرم، محافظت از جدارۀ شرقیِ باتلاق هویزه را به ما سه نفر سپرده بودند. سلیم گفته بود: «هرچی سنگه، مال پای لنگه!» ایرج نگاهش را روی مگسک اسلحه برده بود و زمزمه کرد: «قسمت هر چی هست، همان است.» جزیرۀ کوچک ما دور حصاری از باتلاق قرار داشت. ما مثل رابینسون کروزونه در جزیرۀ سرگردانی گیر افتاده بودیم. چند کیسه شن را با بوتههای نیلوفری پوشاندیم و سقفی از جلبکهای خشکشدۀ لجنزار ساختیم و هرسه جوری نشستیم که پابهپا شدیم فقط برای یک نیمخیز ماندن. شش چشم بودیم و در سه جهت، اطراف را پاییدیم. روزها یک نفر میخوابید و دو نفر نگهبانی میدادند و شبها را هرسهتا پاسی از تاریکی به صدای نرم نوحههای رادیو با نجوای قورقور قورباغهها و جیرجیر جیرجیرکها مینشستیم. تاریکی مزیت دیگری هم داشت که به دردِ من دماغگرفته میخورد. پنهانی مف خشکی را که با انگشتم درمیآوردم روی طاقچۀ کیسهای سنگر به عنوان چند روز گذشته میچسباندم و سر برمیگرداندم تا ببینم کسی خرناسش قطع میشود!
مشخصات کتاب الکترونیک
| نام کتاب | کتاب شورابیلیها |
| نویسنده | یعسوب محسنی |
| ناشر چاپی | انتشارات کتاب کوله پشتی |
| سال انتشار | ۱۴۰۴ |
| فرمت کتاب | EPUB |
| تعداد صفحات | 296 |
| زبان | فارسی |
| شابک | 978-600-461-686-7 |
| موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان دفاع مقدس |





















