معرفی و دانلود کتاب استاد عروسک - جلد سوم

معرفی کتاب استاد عروسک - جلد سوم

کتاب استاد عروسک - جلد سوم، رمانی معمایی جنایی به قلم میوکی میابه است که ادامه‌ی داستان جلدهای قبل را روایت می‌کند. چون رسانه‌ها و افکار عمومی بر انتخاب قربانیان که همه زن‌های بی‌دفاع بودند مانور می‌دادند، قاتلان تصمیم می‌گیرند که این بار یک مرد را به قتل برسانند و قتل را به گردن کس دیگری بیندازند. این جلد پلی است برای رسیدن به اوج و گره‌گشایی رمان و جذابیتی ویژه دارد.

درباره‌ی کتاب استاد عروسک - جلد سوم

استاد عروسک (Puppet Master) مجموعه رمان‌هایی جنایی و روانشناختی به قلم میوکی میابه است (Miyuki Miyabe) که در پنج جلد چاپ شده و موضوع جنایت برنامه‌ریزی‌شده، بازی با افکار عمومی و نقش رسانه‌ها را محور اصلی خود قرار داده است. در جلدهای اول و دوم مجموعه رمان ژاپنی استاد عروسک درمی‌یابیم که با قاتلی عادی طرف نیستیم، بلکه باید به دنبال یک قاتلی سریالی باشیم که علاوه بر ارتکاب قتل، با افکار همه‌ی مردم شهر بازی می‌کند؛ پلیس را بارها و بارها فریب می‌دهد، رسانه‌ها را آلت دست خود می‌کند، بازماندگان قربانیان را تحت فشار می‌گذارد و آدم‌های عادی را به‌سان یک عروسک به بازی می‌گیرد. در کتاب استاد عروسک - جلد سوم (Puppet Master vol.3) ماجرا پیچیده‌تر می‌شود و مخاطب به سمت حل معمای اصلی پیش می‌رود.

رمان جنایی استاد عروسک؛ جایی که رسانه‌ها به آلت قتاله تبدیل می‌شوند

در رمان معمایی استاد عروسک - جلد سوم، رسانه‌ها بر این موضوع مانور می‌دهند که چرا قاتل یا قاتلان، زنان بی‌دفاع را قربانی خود می‌کنند. ذهن همه‌ی مردم شهر با این افکار پر شده است و همه به این فکر می‌کنند که چطور از زنان نزدیک خود مراقبت کنند. در نتیجه، قاتلان تصمیم می‌گیرند استراتژی خود را عوض کنند و با قتلی متفاوت، دوباره جامعه را به جنب و جوش بیندازند.

رسانه‌ها و افکار عمومی در تمام طول داستان جنایی استاد عروسک، یکی از ابزارهای قاتلان برای بازی و شکنجه هستند اما در این جلد، قدرت مخرب رسانه‌ها بیشتر نمود پیدا می‌کند. از سویی، خبرنگاری که به دنبال کشف معمای رمان جنایی استاد عروسک - جلد سوم است، گام‌هایی بزرگ برای یافتن قاتل برمی‌دارد و از این طریق، میوکی میابه قدرت مثبت رسانه‌ها را نیز به نمایش می‌گذارد.

کتاب استاد عروسک - جلد سوم را راضیه کریم‌پور ترجمه کرده و انتشارات دانش‌آفرین به چاپ رسانده است.

نکوداشت‌های کتاب استاد عروسک - جلد سوم

• به شدت دوستش داشتم. همیشه چرخشی غافلگیرکننده دارد. دوست داشتم بیشتر درباره‌ی پیشینه‌ی یکی از شخصیت‌ها، بدانم. (کاربر آمازون)
• فوق‌العاده، درخشان، شاهکار. بی‌صبرانه منتظر جلد 4 و 5 هستم. (کاربر گودریدز)

کتاب استاد عروسک - جلد سوم برای شما مناسب است اگر

• دو جلد اول مجموعه استاد عروسک را مطالعه کرده‌اید و مشتاقانه می‌خواهید ادامه‌ی داستان را بدانید.
• دوست دارید رمانی معمایی‌جنایی و روانشناختی با محوریت فریب رسانه‌ها بخوانید.
• عاشق رمان‌های ژاپنی هستید.

در بخشی از کتاب استاد عروسک - جلد سوم می‌خوانیم

هیرومی هیچ وقت در زمان بچگی حشره جمع نکرد. او از این تصور که قرار است چنین کاری سرگرم کننده باشد متحیر شده بود و نمی فهمید چرا بزرگسالان اینقدر برایش مشتاق هستند یا چرا برای پسران مانند وظیفه ای مقدس به نظر می رسد که به این کار علاقه داشته باشند. می توانست جذابیت جمع آوری پروانه های رنگارنگ را درک کند، اما فکر می کرد همکلاسی هایش خنگ هستند که دنبال آن سوسک کرگدنی های دست و پا چلفتیِ چندش آور و سوسک های گوزنی می روند خیلی عجیب بود. ولی حالا احساس می کرد گروهِ قبرهای بی نشانِ بیرون، مانند مجموعه ای از پروانه های زیبا برای لذت او و پیس است. پیس با جدیت سر تکان داد. «منم از جمع آوری حشرات خوشم نمی اومد. یادمه به پدرم اصرار می کردم به جای تور پروانه گیری برام میکروسکوپ بگیره. اونم واقعاً خوشحال بود و برام خریدش.» سپس با لبخند ادامه داد: «ولی من مخالف جمع کردن و کلکسیون درست کردن نبودم. فقط فکر می کردم جمع آوری چیزهایی که بی معنی هستن، مثل حشرات، اتلاف وقته نمی تونی ازشون یه داستان بسازی.»

آن شب، وقتی به اندازه ی کافی دیر شده بود که نگران دیده شدن نباشند، با یکدیگر بیرون رفتند. همانطور که در زیر نور ماه روی زمین ها قدم می زدند، راجع به مرحله ی بعدیِ نقشه شان صحبت کردند. برای اینکه به طور عمومی آن منتقد همه چیزدان را محکوم کنند، کاز را به عنوان مجرم نشان دهند و قبل از افتادن پرده، داستان را به اوجِ هیجان انگیزی برسانند، باید یک مرد بالغ را می کشتند. قرار بود سخت باشد چطور می توانستند کاری کنند تا حد امکان آسان و سرگرم کننده شود؟ پیس از همان ابتدا گفته بود: «نباید یه آدم سطح پایینِ تحصیل نکرده ی نفهم باشه. باید کسی باشه که بفهمه داریم چیکار می کنیم. نمی خوام اون فاجعه ای که با مردکِ بی خانمان داشتم دوباره تکرار بشه.»