معرفی و دانلود کتاب به دریا برگشته

معرفی کتاب به دریا برگشته

کتاب به دریا برگشته، نوشته‌ی نازنین حاتم نژاد، رمانی است درباره‌ی زنی جوان که با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم می‌کند. او که سال‌هاست ساکن تهران است و پس از مرگ مادرش هرگز به انزلی بازنگشته، به درخواست پدر ناتنی‌اش، برای گذراندن تابستان به کلبه‌ی کوچکشان بازمی‌گردد. بازگشت به خانه‌ی قدیمی، یعنی بازگشت به گذشته‌ای که دل خوشی از آن ندارد.

درباره‌ی کتاب به دریا برگشته

ما فقط یک بار می‌توانیم زندگی کنیم و چه چیزهایی که از زندگی نمی‌دانیم. تنها وقتی رمان می‌خوانیم، می‌توانیم وارد زندگی دیگری بشویم. شخصیتی کاملا متفاوت داشته باشیم و شرایطی کاملا متفاوت را تجربه کنیم. اگر کمی شجاع باشیم، می‌توانیم با مشکلاتی متفاوت دست و پنجه نرم کنیم و آن وقت است که افق دیدمان گسترده‌تر می‌شود. دیگر، بقیه‌ی آدم‌ها را به‌خاطر مشکلاتشان قضاوت نمی‌کنیم. می‌توانیم بهتر درک کنیم و شاید بتوانیم آدم بهتری باشیم. شاید این اصلی‌ترین دلیلی است که خواندن رمان، آن هم درباره‌ی دردها و رنج‌های آدم‌های خیالی را ارزشمند می‌کند. مثلا تصور کنید با خواندن رمانی، به قالب زنی تنها درآمده‌اید که حس می‌کند هیچ خانه‌ای ندارد. از همسرش جدا شده، نمی‌تواند فرزند کوچکش را ببیند، مادرش را از دست داده و از ابتدا هم پدری خوب و حامی نداشته است. این زن چه حسی دارد؟ چطور می‌تواند خودش را جمع و جور کند و به زندگی ادامه دهد؟ این همان چیزی است که با خواندن رمان به دریا برگشته، نوشته‌ی نازنین حاتم‌نژاد با پوست و گوشت تجربه خواهیم کرد.

گیله‌لوی حالا، با همه‌ی این مشکلات، پس از سال‌ها به انزلی بازگشته است و با پدر ناتنی‌اش، در کلبه‌ی قدیمی‌شان زندگی می‌کند. گیله‌لوی هیچ دل خوشی از یوسف، پدر ناتنی‌اش ندارد. او پر از خشم، کینه و ناراحتی است. حتی مناظر زیبای طبیعی و هوای دلچسب شمال نیز حالش را جا نمی‌آورد. چرا؟ شاید به‌خاطر این است که سال‌ها، جز تحقیر و بدرفتاری از بیشتر دور و بریانش چیزی ندیده است. مادرش بعد از شکست ازدواجش با پدر گیله‌لوی، با مردی به نام یوسف که کلبه‌ای حقیر داشت، ازدواج کند. گیله‌لوی به همین خاطر از مادرش، از یوسف، از پدرش و از پدربزرگش که حمایتشان نکرد، متنفر است.

در رمان ایرانی به دریا برگشته، وقتی گیله‌لوی 18 ساله، دانشگاه قبول می‌شود، از این خوشحال است که می‌تواند از آن محل و خاطراتش عبور کند و به شهری جدید کوچ کند. اما ازدواجش با مردی لجباز و خودخواه، عاقبت خوشی نداشته و حالا، علاوه بر مشکلات مالی زندگی کردن تنها در تهران، باید سختی ندیدن دخترش ماهی را هم به جان بخرد. اما آیا بازگشت به انزلی می‌تواند راه را برای بهبود باز کند؟ آیا آرامش از دست رفته بازمی‌گردد؟ آیا طبیعت، خاطرات و عشق‌ها و دوستی‌های قدیمی می‌توانند او را دوباره سر پا کنند؟ باید خواند.

رمان اجتماعی به دریا برگشته، روایتی پیچیده و در هم تنیده از گذشته و حال را با راوی اول شخص پیش می‌برد و ذره ذره، مخاطب را از گذشته و علت خشم و اندوه شخصیت اصلی آشنا می‌کند. نازنین حاتم‌نژاد در رمانش، برای طبیعت و زیبایی‌های آن نقشی بسیار پررنگ نظر گرفته است و همین موضوع لذت خواندن کتاب را دوچندان می‌کند. این کتاب را انتشارات مروارید به چاپ رسانده است.

کتاب به دریا برگشته برای شما مناسب است اگر

• دنبال‌کننده‌ی رما‌ن‌های جدید ایرانی هستید.
• دوست دارید رمانی زنانه درباره‌ی بازگشت به وطن بخوانید.
• از خواندن داستان‌های اجتماعی و روانشناسی با محوریت زنان لذت می‌برید.

در بخشی از کتاب به دریا برگشته می‌خوانیم

طلب بخشش از حمید و رؤیای برگشتن به زندگی قبلی‌ام، احساساتم را پرشور کرده بود. با سرخوشی به پذیرایی رفتم و پشت صندلی یوسف نشستم و شروع به نوشتن کردم. با این‌که نوشته‌ام چیز خارق‌العاده‌ای نبود و حتی خودم را هم تحت تأثیر قرار نمی‌داد، آن‌قدر غرق وصف کردن انزلی بودم که متوجه بیدارشدن یوسف و حضورش در آشپزخانه نشدم. یوسف لبخند مشمئزکننده‌ای بر لب داشت که موهای تنم را مورمور می‌کرد. خوشبختانه طبق عادت، بعد از خوردن صبحانه به دریا رفت و دیگر مجبور به تحملش نبودم.

حمید به پیام پرشوروهیجانم جوابی نداده بود. عکس‌العملش هم دور از تصور نبود. برخلاف من آدم احساساتی نبود و هیچ‌وقت تحت جوی کاری را انجام نمی‌داد. حتماً به‌محض خواندن پیامم فهمیده بود که تحت تأثیر موضوعی هیجان‌زده شده بودم و ترجیح داده بود مرا با احساس شرمندگی‌ آب کند تا از خودش ذره‌ای محبت نشان دهد.

گاهی در مسیر شرکت، تحت تأثیر کتاب یا فیلمی، چیزهایی مانند شعر نو در نوت گوشی‌ام می‌نوشتم یا در ذهنم داستان‌ها و نمایشنامه‌هایی را خلق می‌کردم که به‌نظر خودم شاهکاری برای خودشان بودند اما آن ایده‌ها و داستان‌ها فقط در همان مرحلۀ ذهنم باقی می‌ماندند تا بعد از مدتی کپک بزنند و در سطل آشغالی فراموشی ناپدید شوند. بهانه‌ام برای سر کار رفتن و کارهای بیهوده انجام دادن، جمع کردن هزینه‌ برای چاپ کتابم بود اما همان هفتۀ اول تمام پول‌هایم را بر باد می‌دادم و از همه بدتر هیچ داستانی برای چاپ نداشتم. سخت‌ترین کار نوشتن بود و سخت‌تر از نوشتن خاتمه دادن به دور باطل خوره‌های ذهنی‌ای بود که نمی‌گذاشت یک جمله را کمتر از صد بار اصلاح کنم.