معرفی و دانلود کتاب میراث سیسیل
برای دانلود قانونی کتاب میراث سیسیل و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب میراث سیسیل
ظرف خاکستر عمه رزی روی میز است. انگار دزدی که به اتاق سارا هجوم آورده فقط برای دزدیدن پاسپورت او به این هتل آمده است. گویی فرد یا افرادی میخواهند او در روستا بماند تا رازی بزرگ را افشا کند. کتاب میراث سیسیل نوشتهی جو پیاتزا داستانی معمایی است که با ماجرای مرگ عمه رزی آغاز میشود. او وصیت کرده تا پیکرش را در روستای کالتابلسا به خاک سپرده شود، اما در این روستا رازی سربهمهر وجود دارد؛ رازی که دلیل قتل سرافینا، مادر مادربزرگ سارا که به ساحرگی معروف بوده، در خود پنهان کرده است.
دربارهی کتاب میراث سیسیل
زندگی سارا در آستانهی نابودی محض است. هیچ روزنهی امیدی برای او باقینمانده. ازدواجش با جک رسماً تمام شده و دیگر امیدی به احیای زندگی مشترکش ندارد. قرار است در فرایند طلاق، حضانت سوفی به جک برسد و این موضوع برای سارا ویرانکننده است. از سوی دیگر رستورانی که سالها برای سرپا ماندنش تلاش کرده و به رشد و توسعهاش امیدوار بوده هم ورشکست شده. مدتهاست که او دیگر جایی برای زندگی ندارد. شبها در طبقهی بالای رستوران میخوابد و تعطیل شدن آنجا دیگر جایی ماندن ندارد. سارا حتی نمیتواند بدهیهای خود را پاس کند. در میان اینهمه مصیبت، جک نیز با یک پاکت نامه بهسراغ سارا آمده. نامهای که از مرگ رزی خبر میدهد. البته این بدترین بخش ماجرا نیست. مشکل اصلی اینجاست که عمه رزی وصیت کرده پیکرش در شهر سیسیل ایتالیا به خاک سپرده شود و حالا سارا باید یک قاره را سفر کند تا بتواند عمهاش را دفن کند.
کتاب میراث سیسیل (The Sicilian Inheritance) نوشتهی جو پیاتزا (Jo Piazza) ما را به سفری در مکان و زمان میبرد. فصلهای داستان معمایی میراث سیسیل بهطور همزمان زندگی سارا و مادر مادربزرگش «سرافینا» را روایت میکند؛ زنی که کشف راز مرگ مرموز و بهاحتمال زیاد قتلش تنها راه نجات سارا از زندگی فلاکتبار است.

جادو، مافیا و فقر، میراث سیسیل برای سارا
سرافینا سنگ قبر ندارد. اهالی روستا معتقدند زنی چون او، شایستگی دفن شدن در کنار باقی مردگان را ندارد. هیچکس حاضر نیست حتی دربارهی این زن صحبت کند. مردی که با عمه رزی آشنا بوده و به فرودگاه آمده تا سارا با روستای کالتابلسا ببرد نیز مانند باقی مردم دربارهی سرافینا توضیحی نمیدهد. البته جو پیاتزا، ما را در این تعلیق و گمگشتگی نگه نمیدارد. هنوز زود است که وارد معمای پیچیدهی داستان میراث سیسیل شویم و بههمین دلیل اتهامات سرافینا برای ما عیان میشوند. فصلهای زوج داستان میراث سیسیل، خوانندگان این داستان جنایی را با زندگی نه چندان شیرین و البته پر از سر و راز سرافینا آشنا میکند. او تا سنین جوانی با باقی زنان روستا چندان تفاوتی ندارد. زمانی که فقط شانزده سال دارد با پسری نوجوان به نام جیو رابطه برقرار میکند و از او باردار میشود. این فاجعه زندگی سرافینا را دگرگون میکند. او با وجود اینکه دوست ندارد در این سن و سال کم ازدواج کند، چارهای هم جز این کار ندارد.
رسم و رسوم این دختر را به ازدواج مجبور میکنند. سرافینا پیش از وصلت با جیو بهسراغ ساحرهای میرود که میتواند بارداری سرافینا را به اتمام برساند و سرافینا را از این گرفتاری نجات دهد، اما آن ساحره به خواستهی سرافینا جواب منفی میدهد. این رفتار از یک ساحره بعید و غیرعادی است و به ما نشان میدهد مسیر زندگی سرافینا باید دگرگون شود تا کاری بزرگ انجام دهد. چند ماه بعد از این واقعه سرافینا و جیو ازدواج میکنند و این دختر بلندپرواز بهطرز ناامیدکنندهای، به زن خانهدار تبدیل میشود. او پسرکی به نام کوزی را بهدنیا میآورد و بعد از کوزی دو فرزند دیگر بهدنیا میآیند. از همینجاست که زندگی تلخ و پر از دردسر سرافینا آغاز میشود.
جادوی سیسلیایی و ساحرهای به نام سرافینا
سرافینا در سالهای آغازین قرن بیستم زندگی میکند؛ زمانی که آتش جنگ جهانی اول اروپا را به خاکستر تبدیل کرده و کار و منبع درآمدی وجود ندارد. بههمین دلیل جیو به آمریکا میرود تا درآمدی بهدست آورد. البته رفتار جیو پیش از مهاجرت ناگهانی به آمریکا هم با سرافینا سرد شده بود و عاطفه و احساسی در ارتباطشان با یکدیگر حس نمیشد. با رفتن جیو از روستا، سرافینا به معبد ساحره میرود. او میخواهد بداند و بفهمد. قابلهگری، جادو و درمانگری با گیاهان دانشی است که از طریق ساحره به سرافینا آموخته میشود: اما یادگیری این دانش بدون هزینه نیست و قیمتش بهاندازهی زندگی و آرامش این زن جوان است. جو پیاتزا همهی حقیقت را در ابتدای رمان معمایی میراث سیسیل با ما در میان نمیگذارد، او از طریق سارا که حالا به توصیهی عمه رزی به روستای آبا و اجدادیاش آمده تا خود گم شدهاش را بیابد و به اصل خود بازگردد، زندگی پر راز و رمز سرافینا را برای ما آشکار میکند تا بهتر بتوانیم معمای قتل این زن را کشف کنیم.
کتاب میراث سیسیل با ترجمهی فاطمه ثابتی در انتشارات ابوعطا منتشر شده است.

جوایز و افتخارات کتاب میراث سیسیل
- نامزد جایزهی بهترین کتاب معاصر گودریدز سال 2024
- بهترین کتاب سال آمازون
- از پرفروشترین کتابهای ملی
نکوداشتهای کتاب میراث سیسیل
- داستان میراث سیسیل ماجرایی غنی، پیچیده و کاملاً اعتیادآور است. این داستان سرشار از غذا، نوشیدنیهای خوشمزه و شخصیتهایی زنده و جذاب است که میتوان آن را در یک نشست خواند. (جنی مولن - نویسندهی پرفروش نیویورکتایمز)
- رمان میراث سیسیل ترکیبی از یک راز خانوادگی هیجانانگیز و جذاب است که شما را به جزیرهی سیسیلی میبرد و تا پاسی از شب بیدار نگه میدارد. (امیلی گیفین - نویسندهی پرفروش نیویورکتایمز)
- خواندن این کتاب لذتبخش و هیجانانگیز است و تا صفحهی نهایی شما را در حدس و گمان نگه میدارد. میراث سیسیل تفکری عمیق دربارهی رازها و افسانهها را در یک راز خانوادگی نهفته دارد. (جانت اسکسلین چارلز - نویسندهی پرفروش نیویورکتایمز)
کتاب میراث سیسیل برای شما مناسب است اگر
- به داستانهای معمایی که راز قتلی آمیخته به جادو و افسون را برملا میکنند، علاقه دارید.
- دوست دارید با یک ساحره معاشرت کنید و از سحر و طلسم و راز و رمز زندگیاش باخبر شوید.
- میخواهید در عین آشنا شدن با زندگی دو زن که زندگیشان به یکدیگر گره خورده، از وضعیت تاریخی ایتالیا در اوایل قرن بیستم و نقش مافیا در سیاست و اقتصاد این سرزمین نیز آگاه شوید.
در بخشی از کتاب میراث سیسیل میخوانیم
پیرزنها گریهزاریهای لازم مراسم عزاداری را سر دادند و همینکه به میدان روستا رسیدیم، مارکو سخنرانی شیوایی در ستایش زندگی استفانو ادا کرد که بیشترش دروغ بود، چون همه، بهخصوص زن سومش، گائتانا، از استفانو متنفر بودند. همه گائتانا را دوست داشتیم. بیشتر همسن من بود تا استفانو. گائتانا بااینکه از شوهر مرحومش متنفر بود، میگفت بخت یارش بوده که با پیرمردی مثل استفانو ازدواج کرد، چون گائتانا خیلی زشت بود. تازه تو بچگیاش هم گاری از روی پایش رد شده و سه تا از انگشتهای پایش را از دست داده بود. انگشتهای نداشتهاش باعث میشد لنگ بزند. چشمش هم تنبل بود و به نظر میرسید انگار هیچوقت حواسش به آدم نیست و بیشتر مردها وضعیتش را اعصابخردکن میدانستند. اما او سرزندهترین و بامزهترین زنی بود که میشناختیم و دوستش داشتیم. پشت سر تابوت باز از میدان رفتیم کلیسا برای مراسم مذهبی و از آن جا هم رفتیم خانهی پارلاته. در تابوت تا صبح باز میماند تا روح استفانو از خانه خارج شود و با ارادهی خودش راهی بهشت شود.
خورشید که غروب کرد، فقط ما زنها در اتاق نشیمن گائتانا بودیم، ما و جسد استفانو با آن پوست زرد و مومطورشدهاش که مثل چینهای پرده زیر چانهاش جمع شده بود. به لطف خدا چشمهایش بسته بودند، اما دست چپش همچنان به چین شلوارش بود.
گائتانا گفت: «دلم میخواد در تابوتش رو ببندم، اما میترسم روح نکبتش تا ابد گیر کنه تو خونه پیش من.» بعد با اخم به بدن استفانو نگاه کرد و ادامه داد: «از اینجا برو بیرون.» جوری به استفانو دستور میداد که انگار داشت سگی را چخ میکرد. «تنهام بذار.»
گائتانا سرش را که برای دعا خم کرد، همگی زدیم زیر خنده. بلند که شد، اول مگسی را از پیشانی استفانو پراند و بعد هم گیلاسهایمان را از شراب ناب پر کرد. آهنگهای قدیمی خواندیم و گائتانا نیز با پیانوی سیلندری همراهیمان کرد. پائولا شیرینیهای کوچولوی کولورله آورد. شیرینیها را در برندی فرومیکردیم که از عروسیاش نگه داشته بود و بعد میخوردیم.
مشخصات کتاب الکترونیک
| نام کتاب | کتاب میراث سیسیل |
| نویسنده | جو پیاتزا |
| مترجم | فاطمه ثابتی |
| ناشر چاپی | انتشارات ابوعطا |
| سال انتشار | ۱۴۰۴ |
| فرمت کتاب | EPUB |
| تعداد صفحات | 320 |
| زبان | فارسی |
| شابک | 978-622-93756-5-5 |
| موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان جنایی و معمایی خارجی، کتابهای داستان و رمان تاریخی خارجی |




















