معرفی و دانلود کتاب به دیدن پدرم رفتم
برای دانلود قانونی کتاب به دیدن پدرم رفتم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب به دیدن پدرم رفتم
کتاب به دیدن پدرم رفتم نوشتهی شین کیونگ سوک، رمانی پرفروش و تأثیرگذار است که حول محور ارتباط یک زن با پدرش میگردد. زنی سوگوارِ فرزندش که بعد از مدتها راهی روستای کودکیاش میشود تا از پدر خود مراقبت کند، اما به مرور دریچهای از گذشته پیش رویش باز میشود که لایههای پنهان احساس پدر و گوشههای ناپیدای زندگی او را برایش آشکار میکند.
دربارهی کتاب به دیدن پدرم رفتم
هون، قهرمان رمان به دیدن پدرم رفتم (I Went To See My Father) نوشتهی شین کیونگ سوک (Kyung-Sook Shin)، یک زن رماننویس است که دو سال پیش دخترش را طی یک حادثه از دست داده است. از آن زمان هون به خانوادهاش که در روستای کوچکی زندگی میکنند، سر نزده است، اما حالا که مادرش قرار است برای درمان راهی بیمارستان سئول شود، پدر در خانه احتیاج به مراقبت دارد. به همین خاطر، هون راهی روستای کودکیاش میشود. بیخبر از آنکه این سفر قرار است به مسیری پر از کشف و شهود تبدیل شود.

وقتی درمان دردهای امروز در رازهای گذشته نهفته است
در ابتدای سفر همه چیز معمولی به نظر میرسد؛ یک پدر سالخورده، درونگرا و شکننده که با دخترش مهربان است. او در دوران اشغال کره، به دنیا آمده و جوانی خود را با سختیهای جنگ کره و تحولات عظیم اجتماعی و مشکلات مالی پشت سر گذاشته است. زمانی که هون صندوقچهی پر از نامه را پیدا میکند، رازهای گذشته یکی پس از دیگری سر برمیآورند و چهرهی متفاوتی از پدر نمایان میشود. به این ترتیب در تمام مدت اقامت هون در روستا، همهی راهها به گذشتهی پدر ختم میشوند.
علاوهبر نامهها که پیچیدگیهای داستان زندگی پدر و راز تکاندهندهی او در گذشته را عیان میکنند، در زمان حال نیز هون به شببیداریهای پدرش پی میبرد که پزشک دلیل آن را اضطراب و افسردگی تشخیص میدهد. این میشود که هون خود را در موقعیتی میبیند که به ناچار باید خودش و گذشتهی خانوادگیاش را از نو بسازد تا با گذر از این مسیر دشوار، راه عبور از درد فقدان و سوگ را نیز پیدا کند.
روایت شین کیونگ سوک از آمیختگی تاریخ با زندگی امروز
قهرمان رمان به دیدن پدرم رفتم، با بار سنگین سوگی که بر دوش میکشد، در سفر خود با شکنندگی خانوادهاش مواجه میشود و با وجود اینکه حقایق هولناک او را تکان میدهند، اما درکی عمیق از گسترهی فداکاریها و قهرمانیهای پدر و همنسلانش به او میبخشد. شین کیونگ سوک در این رمان به موازات مرور تاریخ معاصر کره، به زندگی روستایی، ادبیات و دگرگونیهای اجتماعی نظر میاندازد و مسیر دشوار و در عین حال رهاییبخش گذر از رنج فقدان را به مخاطب نشان میدهد.
رمان مدرن به دیدن پدرم رفتم با روایت منحصربهفرد خود و به شکلی تأثیرگذار از پیچیدگیهای روابط خانوادگی میگوید و درک تازهای را در مورد نگاه به حال و گذشته به مخاطب میبخشد. رمانی تأملبرانگیز که آنیتا پارسا آن به فارسی برگردانده و با تلاش انتشارات دانش آفرین به دست مخاطبان رسیده است.
نکوداشتهای کتاب به دیدن پدرم رفتم
- رمانی قدرتمند و مبهوتکننده دربارهی خانواده، جنگ، فقدان و پدری. (Book Riot)
- شین کیونگ سوک بار دیگر داستانی زیبا و جانکاه خلق میکند که به شکلی چشمگیر نوشته شده است و خواننده را به تفکر وامیدارد. کتابی که نباید آن را از دست داد؛ نهتنها طرفداران رمان «لطفاً مراقب مامان باشین»، بلکه هر کسی که از روایتهای تأملبرانگیز و دروننگر لذت میبرد. رمانی که برای گروههای کتابخوانی نیز گزینهای عالی محسوب میشود. (Library Journal)
- تأثیرگذار. این رمان مراقبهای میان لحظات کسالتبار و زیباییهایی شگفتانگیز در نوسان است، درست مانند زندگی. (Publishers Weekly)
- شین کیونگ سوک در کتاب به دیدن پدرم رفتم به طرز ماهرانه از خلال صداهای گوناگون (برادرهای بزرگ، مادر و یک دوست در دوران جنگ) و به شکلهای مختلف (نامهها، صداهای ضبطشده و پیامهای طولانی)، میان جزئیات روزمره و تلاشهای شگفتانگیز برای بقا، حرکت میکند تا اثری شاهکار بیافریند که هر کسی میتواند با داستان آن ارتباطی همدلانه برقرار کند. (Booklist)
کتاب به دیدن پدرم رفتم برای شما مناسب است اگر
- به خواندن روایتهای داستانی در ادبیات مدرن علاقه دارید.
- قصد دارید داستانی نافذ و گیرا از ادبیات کرهی جنوبی بخوانید.
- دلتان میخواهد با روایتی خواندنی، عمیق و تأملبرانگیز به شکلی متفاوت با پیچیدگیهای روابط خانوادگی رویارو شوید.
در بخشی از کتاب به دیدن پدرم رفتم میخوانیم
یک نفر از اعضای خانواده ام گفته بود که چامی مُرده؛ فکر کنم اینجا آرامگاهش بود. به سنگ قبر و پروانه ای که رویش نشسته بود خیره شدم. حتماً پدر سنگ ها را روی هم چیده بود تا محل دفن چامی مشخص باشد. پروانه روی سنگ یادبود نشسته و بال های ظریفش را تکان می داد.
وقتی دخترم هنوز با ما بود، عادت داشتم که چیزهایی را که برایم دردسر و زحمت داشتند با قطار یا ماشین به خانۀ پدر و مادرم ببرم تا زحمتش را بر گردن آن ها بیندازم.
بفرمایید، حالا دیگر اینجا خانۀ شماست و بدین صورت تنها به شهر باز می گشتم. دو گربه، دو توله سگ و یک طوطی. پدر در اتاقک ابزار برای گربه ها جایی درست کرد، تشک های حصیری را روی زمین گذاشت و خانۀ کوچکی برایشان ساخت. هدفم نقل مکان گربه ها به خانۀ والدینم بود اما در آن شکست خوردم. پدر من یک روستایی تمام عیار بود و گفته بود که اگر بگذارد گربه ها در خانه زندگی کنند، بقیه ما را دست می اندازند. از این رو برای گربه ها روی زمین تشک های حصیری بافته شده انداخت که روی آن دراز بکشند و چنگش بزنند. گربه ها بالا رفتن را دوست داشتند، به همین دلیل هم نردبان ها را ایستاده گذاشت و تکه های طناب را به این طرف و آن طرفش بست. ولی گربه ها علی رغم میل پدرم در اتاقک ابزار نماندند. از اتاقک بیرون می رفتند و روی دیوارهای حیاط یا سقف راه می رفتند.
در کشتزارها چرت می زدند یا از درخت خرمالو بالا می رفتند. آنقدر آزادانه وارد خانۀ همه یا از آن ها خارج می شدند که غیرممکن بود بگوییم چه کسی صاحب آن ها بود.
فهرست مطالب کتاب
فصل اول: خیلی وقت است که تو را ندیدهام
فصل دوم: وقتی به درون شب قدم میگذاری
فصل سوم: درون صندوق چوبی
فصل چهارم: حرف زدن دربارۀ او
فصل پنجم: در شرف خداحافظی
درباره نویسنده
مشخصات کتاب الکترونیک
| نام کتاب | کتاب به دیدن پدرم رفتم |
| نویسنده | شین کیونگ سوک |
| مترجم | آنیتا پارسا |
| ناشر چاپی | انتشارات دانش آفرین |
| سال انتشار | ۱۴۰۳ |
| فرمت کتاب | EPUB |
| تعداد صفحات | 352 |
| زبان | فارسی |
| شابک | 978-622-5667-50-1 |
| موضوع کتاب | کتابهای ادبیات مدرن |




















