معرفی و دانلود کتاب خبرمایه: خبر خوب: ما زنده‌ایم خبر بد: آن‌ها هم همینطور: کتاب اول مجموعه زامبی خبر

معرفی کتاب خبرمایه: خبر خوب: ما زنده‌ایم خبر بد: آن‌ها هم همینطور: کتاب اول مجموعه زامبی خبر

کتابی درباره‌ی زامبی‌ها، خبر و رسانه در دنیایی پساآخرالزمانی! کتاب خبرمایه: خبر خوب: ما زنده‌ایم خبر بد: آن‌ها هم همینطور نوشته میرا گرنت نخستین جلد از مجموعه زامبی خبر است. داستان در دنیای پساآخرالزمان زامبی‌ها می‌گذرد؛ جایی که خبر، رسانه و زامبی با زندگی انسان‌ها پیوند خورده است. شما با تیم خبرنگاری در جریان سیاست، خبر، مرگ و زندگی قرار می‌گیرید تا حقیقت را کشف کنید، چون چاره‌ای جز کشف حقیقت وجود ندارد!

درباره‌ی کتاب خبرمایه: خبر خوب: ما زنده‌ایم خبر بد: آن‌ها هم همینطور

به صفحه‌ی قبل بروید و دوباره به جلد کتاب خبرمایه (Feed) نوشته‌ی میرا گرنت (Mira Grant) نگاهی بیندازید؛ ترکیب Feed و نماد رسانه را می‌بینید؟ کمتر جلدی را می‌توانید پیدا کنید که تا این حد با موضوع کتاب همسو باشد! همین جلد و البته خلاصه‌ی کتاب نشان می‌دهد که شما با کتابی ورای یک دنیای زامبی-انسانی طرف هستید. ذهن شما قرار است در دنیایی که به‌واسطه‌ی اشتباهات انسانی درگیر زامبی‌ها شده با دنیای خبر و رسانه در آینده‌ی دور هم به چالش کشیده شود!

کتاب خبرمایه: خبر خوب: ما زنده‌ایم خبر بد: آن‌ها هم همینطور اولین کتاب از مجموعه زامبی خبر در ژانر علمی-تخیلی وحشت است که توسط میرا گرنت با نام مستعار «شان مک گوایر» نوشته شده است. داستان کتاب در سال‌های پس از یک آخرالزمان با چاشنی زامبی و از نگاه خبرنگاری به اسم جورجیا میسن روایت می‌شود. کتاب خبرمایه در لایه‌ی اول، ماجرای این روزنامه‌نگار و تیم خبری‌اش را دنبال می‌کند که به پوشش کمپین انتخاباتی سناتور جمهوری‌خواه پیتر رایمن مشغول‌اند. اما در چه دنیایی؟ در دنیایی که زامبی‌ها حضور دارند، آن هم نه به خاطر یک دلیل نامشخص! در سال 2014 انسان به کشف جدیدی رسید: درمان آنفولانزا و درمان سرطان! اما اتفاقاتی افتاد که باعث شد پستانداران به زامبی تبدیل شوند. حال در سال 2040 انسان‌ها در محیط‌های ایزوله با هزاران آزمایش گوناگون زندگی می‌کنند و خود را با شرایط جدید وفق داده‌اند.

در میانه‌ی کمپین انتخاباتی که جورجیا و تیمش در آن حضور دارند، مجموعه‌ای از اتفاقات مرگبار باعث می‌شود آن‌ها پی ببرند که دسیسه‌ای برای تضعیف کمپین در جریان است. دسیسه‌ای که آن‌ها را به زامبی‌ها و افراد قدرتمندتری در پشت پرده می‌رساند. اینجا همان نقطه‌ای است که نویسنده پس از بسط جهان دلخواهش، تعلیق را ایجاد می‌کند.

ترکیب عجیب ترس و خنده در رمان مهیج میرا گرنت

علاقه میرا گرنت به فیلم‌های ترسناک و علم ویروس‌شناسی، الهام‌بخش نوشتن این رمان بود، اما او در روند داستان دچار مشکل شد تا اینکه یکی از دوستانش پیشنهاد کرد چارچوب اصلی داستان را موضوع انتخابات در نظر بگیرد و نمی‌توان کتمان کرد که ترکیب انتخابات و زامبی ترکیب جذاب و هیجان‌انگیزی است. جذاب بودن و نثر عالی نویسنده از جایی مشخص می‌شود که بسیاری از کسانی هم که علاقه‌مند به داستان‌هایی با محوریت زامبی نیستند، آن را دوست دارند. در کنار روند داستانی هیجان‌انگیز کتاب، یکی از نقاط قوت آن شروع جذابش است که برای شروع انتخاب بسیار دقیق و مناسبی است.

با اینکه این داستان در ژانر ترسناک نوشته شده، اما نکته‌ای که به چشم خواننده و البته منتقدان آمده لحظات پرشور و شادی است که لبخند به لبتان می‌آورد. این تناقض بین طنز و هراس موجود در کتاب برای مخاطب بی‌نهایت سرگرم‌کننده و جذاب خواهد بود. البته در این میان شاید یکی از نقاط ضعف کتاب هم قابل حدس بودن ضد قهرمان باشد، اما خیالتان راحت، نویسنده با توانایی خود برگ برنده‌ی دیگری برای انتهای داستان رو می‌کند. در کنار این موارد جهان‌پردازی دقیق این کتاب، شخصیت‌پردازی‌هایی که در خدمت داستان هستند هم از دیگر نقاط قوتی است که نمی‌توان آن‌ها را دست کم گرفت. شما همین حالا می‌توانید کتاب خبرمایه را که انتشارات کتابسرای تندیس با ترجمه‌ی زهرا چفلکی منتشر کرده است، بخوانید و از این داستان مهیج لذت ببرید.

جوایز و افتخارات کتاب خبرمایه: خبر خوب: ما زنده‌ایم خبر بد: آن‌ها هم همینطور

• برنده جایزه Goodreads Choice Awards در زمینه بهترین داستان علمی-تخیلی در سال 2010
• برنده جایزه جان دبلیو کمپبل برای بهترین نویسنده‌ی تازه‌کار در سال 2010 (برای نویسنده به نام اصلی، شان مک گوایر)
• نامزد جایزه هوگو برای بهترین رمان در سال 2011 و کسب مقام دوم در این رقابت
• نامزد جایزه Shirley Jackson Award در سال 2010

نکوداشت‌های کتاب خبرمایه: خبر خوب: ما زنده‌ایم خبر بد: آن‌ها هم همینطور

• مهیج، تکان‌دهنده و بی‌رحم... میرا گرنت شاهکاری از تعلیق آفریده با شخصیت‌هایی جذاب و درگیرکننده که دست به کاوشی جان‌فرسا میان حقیقت و دروغ می‌زنند. (مجله PUBLISHERS WEEKLY)
• کتاب خبرمایه یک تریلر تمام‌عیار با حضور زامبی‌هاست، داستانی منسجم و خوش‌پرداخت. (مجله SFX)
• هرج‌ومرج زامبی‌ها، طنز سیاسی نیش‌دار و مشاهدات گزنده و بامزه. (مجله LOCUS)
• شگفت‌انگیز... کاوشی جذاب در آینده. (مجله NEW YORK TIMES)
• این کتاب نفس‌تان را در سینه حبس خواهد کرد... بهترین نوشته‌ی زامبی‌محور از زمان جنگ جهانی. (مجله FRINGE)

کتاب خبرمایه: خبر خوب: ما زنده‌ایم خبر بد: آن‌ها هم همینطور برای شما مناسب است اگر

• به دنیای زامبی‌ها و رمان‌های پساآخرالزمانی علاقه‌مند هستید.
• به‌دنبال کتابی در ژانر علمی-تخیلی و وحشت هستید.
• به دنیایی که آمیزه‌ای از وحشت و طنز باشد علاقه‌مند هستید.
• رمان‌های هیجان‌انگیز را دوست دارید.

در بخشی از کتاب خبرمایه: خبر خوب: ما زنده‌ایم خبر بد: آن‌ها هم همینطور: کتاب اول مجموعه زامبی خبر می‌خوانیم

لحظه‌ای که وارد اتاق شدم، با چشم‌های باریک شده به من زل زد. در آن لحظه طرف هر کسی بود، طرف من یکی نبود. کراواتش کج شده و کتش را روی نزدیک‌ترین صندلی انداخته بود. دکمه‌های پیراهن سناتور هم باز بود و کراوات نداشت، ولی از سرووضع چِنینگ بود که فهمیدم چه روز پرمشغله‌ای داشته‌اند. سناتور رایمن را قبلاً هم با این وضع دیده بودم، برای او عادی بود؛ اما چِنینگ فقط وقتی کت توییدش را درمی‌آورد که اوضاع حسابی بی‌ریخت بود و برای همین نمی‌توانست کت را تحمل کند.

گفتم: «با خودم گفتم یه سر بزنم به سنگر مقاومت ببینم اوضاع چطور پیش می‌ره.» در را پشت سرم بستم. «شاید بخواین تا دارن نتایج انتخابات رو می‌شمارن، چندتا نقل‌قول درست‌وحسابی ازتون منتشر بشه؟»

چِنینگ با لحنی تلخ با من احوال‌پرسی کرد: «خانم میسن.» چندین کارآموز موقتی انتهای اتاق مشغول بودند و اطلاعاتی که روی مانیتورها ظاهر می‌شد را در ابزارهای شخصی و کامپیوترهای دستی‌شان وارد می‌کردند. «تو دست و پامون نباش، لطفاً.»

«تمام تلاشم رو می‌کنم.» روی نزدیک‌ترین صندلی خالی نشستم، دست‌هایم را پشت سرم قلاب کردم و صورتم را رو به او گرفتم. چِنینگ یکی از آن‌هایی بود که اصلاً نمی‌توانست عینک آفتابی‌ام را تحمل کند، چون هیچ‌وقت نمی‌توانست تشخیص بدهد واقعاً دارم به او نگاه می‌کنم یا نه.

نگاهم را عبوسانه با غرغری جواب داد. بعد کتش را قاپید و با قدم‌هایی کشیده به طرف در رفت. گفت: «می‌رم قهوه بیارم.» وارد راهرو شد و در را پشت سرش به هم کوبید.