معرفی و دانلود کتاب خاستگاه
برای دانلود قانونی کتاب خاستگاه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب خاستگاه
آدمی همیشه در تمنای ریشه است، اما ریشهاش مثل آبی که از صخرهها عبور میکند و مثل حافظهای که به آرامی خاموش میشود، گاهی در گذار از روزگار سخت، بیهوا گم میشود. کتاب خاستگاه، نوشتهی ساشا استانیشیچ، نویسندهی بوسنیایی-آلمانی، روایتی چندپاره و سرکش در قالب خودزندگینامه دربارهی هویت، مهاجرت و مفهومِ متعلق به جایی بودن است.
دربارهی کتاب خاستگاه
کتاب خاستگاه (Herkunft) نوشتهی ساشا استانیشیچ (Saša Stanišić) اثری است که فراتر از یک روایت صرفاً اتوبیوگرافیک حرکت میکند و به نوعی به کاوشی ادبی و فلسفی دربارهی هویت، وطن و حافظه بدل میشود. ساشا استانیشیچ نویسندهای است که هم در قلمرو خاطرات شخصی و خانوادگی سیر میکند و هم با تیزبینیِ یک جستجوگر اجتماعی، لایههای تاریخی و فرهنگی سرزمین خود را بررسی مینماید. در ابتدای کتاب، خواننده با فضایی مواجه میشود که ترکیبی از واقعیت و اسطوره است؛ روایت مادربزرگی که در جستجوی کودکی گمشده خیابانها را طی میکند، یا تصویر زادگاهی که در دل طوفان و باران شکل گرفته است و این، هم آغاز نقش مقدمهای داستانی را ایفا میکند و هم بنیانی برای درک کل کتاب بنا میسازد: اینکه هویت، خارج از آن بعد حقیقی سنگین و تغییرناپذیرش، میتواند مجموعهای از تکهپارهها و خاطرات و قصههای ما باشد.
نویسنده در این کتاب بارها به تجربهی زیستهی خود بازمیگردد؛ کودکی در یوگسلاوی سابق، فرار به آلمان در دل جنگ و سپس تلاش برای بازسازی هویت در سرزمینی تازه... در این میان اعضای خانوادهاش، بهویژه مادربزرگ او نقشی محوری دارند. مادربزرگی که هم حافظ خاطراتشان است و هم بهتدریج با فراموشی و زوال حافظه دستوپنجه نرم میکند. همین تضاد میان یادآوری و فراموشی، یکی از خطوط اصلی این روایت را میسازد.
نثر کتاب چندلایه و سیال است؛ گاه به شکل یادداشتهای پراکندهی یک زندگینامه، گاه همچون داستانی پر از جزئیات شاعرانه و گاهی هم در قالب روایتی اسطورهای که از دل فولکلور و تاریخ بیرون آمده است، خودی نشان میدهد. همچنین میتوان گفت کتاب خاستگاه تنها روایت فردی یک نویسنده نیست؛ این اثر به نوعی میتواند شرححال یک نسل باشد. نسلی که کودکیاش را با تیمهای فوتبال و آرزوهای ساده گذراند، اما ناگهان با جنگ، تبعید و مرزهای تازهی سیاسی و قومی روبهرو شد. ساشا استانیشیچ بهدقت نشان میدهد که ملیگرایی و خشونت چگونه زندگیهای عادی آدمهای معمولی را در هم میشکنند و از آنها آوارگانی میسازند که ناگزیرند در گمگشتگی ابدیشان ادامه دهند.
جزئینگری استانیشیچ در روایت خاستگاه
در این میان، طنزی گزنده و گاه شاعرانه نیز همهجای کتاب در جریان است. ساشا استانیشیچ از دندان طلای مادربزرگ و وردنهای که هرگز به کار نمیرفت، همانقدر با دقت مینویسد که از خاطرهی فروپاشی یوگسلاوی. اینطور به نظر میرسد که برای ساشا استانیشیچ، ریشهها فقط در خاک نیستند و در صداها، اشیای کوچک و خاطراتی هستند که حتی اگر ناپدید شوند هم ردّی بر بدن و زبان آدمی باقی میگذارند. این کتاب بیش از هر چیز دربارهی فراموشی است: فراموشی مادربزرگ، فراموشی کشوری که دیگر وجود ندارد، فراموشی زبانهایی که روزی خانه بودند. اما در دل این فراموشی، کتاب سرشار از میل به بازگفتن است؛ میل به آنکه تکههای پراکنده دوباره کنار هم بیایند، هرچند نه به شکل یک کل بینقص، به شکل همان آینهی شکسته که نور را هزارباره بازمیتاباند.
در پایان، خاستگاه کتابی است که همزمان میتواند شما را بخنداند و بغض بر گلویتان بنشاند؛ کتابی که نشان میدهد ریشه داشتن گاهی به معنای بار سنگین گذشته است و بیریشگی هم نوعی رهایی... این اثر را میتوان زیست و در جستوجوی خاستگاه خود، پابهپای نویسندهی کتاب گریست.
کتاب خاستگاه با ترجمهی نیلوفر بهین از نشر ایرانبان به انتشار رسیده و در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است.
جوایز و افتخارات کتاب خاستگاه
- در فهرست اولیه جایزه ملی کتاب 2022
- بهترین کتاب ماه از واشنگتن پست، شیکاگو ریویو آو بوکز، کرکس و کریستین ساینس مانیتور
- جایزهی کتاب آلمان (German Book Prize) – 2019
نکوداشتهای کتاب خاستگاه
- لطیف، هوشمندانه و درخشان... رمانی خیرهکننده که میپرسد واقعاً از کجا بودن یعنی چه؟ (Kirkus)
- درخشان (The Guardian)
- خلاقانه، خندهدار و تأثیرگذار... ترجمهی دامیون سرلز بهخوبی شوخطبعی خشک و بازیهای زبانی استانیشیچ را منتقل کرده و تنشهای زیرپوستی کتاب را بهخوبی به تصویر کشیده است. (New York Times Book Review)
- نابغهای بوسنیایی-آلمانی که داستانی گیرا از خانوادهای پناهنده را با آزمایشهای فرمی و طنز خشک در میان دود خفهکنندهی عذاب وجدان بازماندگان درهم آمیخته است. (Oprah Daily)
- پرترهای دگرگونشونده از خود با عناصر مسحورکننده. (Publishers Weekly)
- دلنشین... این تصویر واقعگرایانه از پناهندگان با طنز و ظرافت خود، حس همدلی را برمیانگیزد. (Washington Post)
- وسیع و چندوجهی... پادزهری بهموقع برای بازیهای سیاسی سرزنشآمیز و اظهارات تحقیرآمیز دربارهی وضعیت پناهندگان. (Necessary Fiction)
کتاب خاستگاه برای شما مناسب است اگر
- به رمانهای اتوبیوگرافیک و داستانهایی در ژانر واقعگرایی اجتماعی علاقهمند هستید.
- به موضوعات مهاجرت، هویت و تعلق خاطر علاقه دارید.
- از روایتهای شخصی با لحن طنزآمیز و درعینحال تأملبرانگیز لذت میبرید.
- به ادبیات معاصر آلمانی و سبکهای روایی غیرخطی علاقه دارید.
در بخشی از کتاب خاستگاه میخوانیم
نوشتم: مادربزرگ یک دندان طلا داشت.
نوشتم: من هم یک دندان طلا میخواستم، به همین دلیل یکی از دندانهای جلویم را با ماژیک زرد کرده بودم.
برای ادارهی مهاجرت نوشتم، دین: ندارم. و تقریبا میان مشرکان بزرگ شدهام، پدربزرگپِرو کلیسا را بزرگترین خطای انسان از زمانی که کلیسا خطا را کشف کرده است، میدانست.
او از دهکدهای آمده بود که در آن گئورگ مقدس، گئورگ اژدهاکش، را میپرستیدند. در حقیقت آن زمان بهنظرم میآمد بیشتر طرفدار اژدهایاناند. خیلی زود با اژدهایان روبهرو شدم. اژدهایان گردنآویز اقوام بودند، برچسبهای با نقوش اژدها دوستداشتنیترین سوغاتی بود، و پدربزرگ عمویی داشت که اژدهایان کوچکی را با موم میتراشید و به صورت شمع اژدهایی در بازار میفروخت. خوبی آن این بود که وقتی فتیله را آتش میزدی و حیوان را نگاه میکردی انگار شعلهی کوچکی از دهان آن بیرون میآمد.
وقتی به اندازهی کافی بزرگ شدم، پدربزرگ کتاب مصوری نشانم داد. بهنظرم اژدهایان شرق دور بهترین بودند. در حالی که بیرحم به نظر میآمدند، رنگارنگ و بامزه بودند. اژدهایان اسلونیایی فقط بیرحم بودند. همچنین ظاهرا مهربان بودند و علاقهای به دردسر درستکردن یا دزدیدن زنهای جوان نداشتند. سهسر با دندانهایی مشخصا تیز و چیزی شبیه آن.
فهرست مطالب کتاب
مادربزرگ و دختربچه
در ادارهی مهاجرت
بازی، من و جنگ، 1991
اوسکوروشا، 2009
گم شده در غار تاریک و عجیب زمان
جشن
جیرجیر کف اتاق نشیمن در خانههای روستایی
مادربزرگ و سرباز
میرواسلاو استانیشیچ به گوسفندانش یاد میدهد کارها چطور انجام میشوند
هفتکِ اسمها
ناتمام
کلکرانها باید شنا بلد باشند؟
مادربزرگ و رقص رایگن
امین، وفادار، خستگیناپذیر
دورگه
مرگ فاشیسم، آزادی خلق
مادربزرگ و تیتو
جعبههای کفش، کشوها، کنیاک
پدربزرگ بیخیال و مسلح است
مادربزرگ و حلقهی ازدواج
نزدیکتر به قطب شمال
گرتشن میپرسد
مادرم دوست دارد با قهوهاش سیگار بکشد
هایدلبرگ
بروس ویلیس آلمانی حرف میزند
دستان بسته
دارشون بزنید!
شوارتسهایده، 1993
من، اسلاو
بر فراز قلعه قبل از حملهی اُرکها
برای آینده چه برنامهای داری؟
بر آستانهی خاستگاه
مادربزرگ و کنترل از راه دور
دکتر هایمات
یک کار احمقانه
گپوگفت با یکدیگر
مهمانها
فقط حَرفه (مهمانها، 1987)
مادربزرگ، از اینجا برو بیرون
برهها
ادبیات آرال
شنیدید چطور وویتِک وارد امرتسگروند شد؟
دیپلماسی، 1994
پیرو از لوچرا در پولیا
شرایط بحرانی بازی
کیتِ داستان
پدر و مار
مادربزرگ هلو میخورد و به قبرکن چیزی نمیدهد
انگار بالای سرت صدای بال پرندگان را میشنوی
مادربزرگ و روز تولد
دوی امدادی جوانان
ما هیچوقت خانه نیستیم
محمد و مِیرِما
مادربزرگ و مسواک
شاید قطاری بیاید
همیشه بهنوعی پیش میرود
همیشه ناشناس باش
اوسکوروشا، 2018
طعمِ سمت رو به آفتاب شیرین، پشت به آفتاب تلخ
روزی مثل هر روز
باید مراقب کسانی که میخواهند تو را بهخاطر بسپارند بود
سخن آخر
پناهگاه اژدهایان
فهرست اعلام و اشخاص
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب خاستگاه |
نویسنده | ساشا استانیشیچ |
مترجم | نیلوفر بهین |
ناشر چاپی | انتشارات ایرانبان |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 316 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-188-424-5 |
موضوع کتاب | کتابهای خاطرات، کتابهای اتوبیوگرافی |