نقد، بررسی و نظرات کتاب زانوی غم بغل نمیگیرم - کریس کار
4.6
91 رای
مرتبسازی: پیشفرض
Z Abbasi
۱۴۰۴/۰۸/۱۰
00
نویسنده این کتاب که حدود دو دهه درگیر بیماری سرطان هست نگاهی جسورانه به دردهای عمیق زندگی داره درواقع اون به جای سرکوب یا پنهان کردن یا گفتن حرفهای انگیزشی و یا مربوط کردن به قضا و قدر و الهیات افراد رو به پذیرش احساسات طبیعی دعوت میکنه از نکات مثبت کتاب این هست که خود نویسنده سالها درگیر سرطان خودش و بعد پدرش و چالشهایی در زندگی بوده که کاملا ملموس و تجربی روایت میکنه و تمام مراحلی که برای درمان روحی و خودسازی طی کرده رو به خواننده نیز ارائه میکنه درواقع اون فقطی مشاهدهگر نبوده ولی به همین دلیل تمرکز اصلی نویسنده بر مقوله سرطان و مرگ پدر هست و به افرادی که بیشتر با این غم دست و پنجه نرم میکنند همزادپنداری میده مشابه کتاب "ظاهرا فقط برای من میبارد" از ملانی دیل که تمرکز نویسنده بر مشکل فرزنددارنشدن بود. مواردی از کتاب رو میشد خلاصه کرد ترجمه عالی بود استفاده از جملات تامل برانگیز در شروع هر فصل نیز زیبا بود.
نویسنده، تو این کتاب سراغ یکی از سختترین تجربههای انسانی میره: فقدان، اندوه، شکست و احساسات تلخ. اون روایت شخصی ش رو با تجربههای آدمای مختلف ترکیب کرده و میگه که پذیرفتن این احساسات – نه فرار ازشون – میتونه نقطهٔ شروعی برای رشد باشه. کتاب عنوانش هم تقریباً خلاصه ش میکنه: «من زانوی غم بغل نمیگیرم» یعنی نمیخوام همیشه تسلیم غم بشم، اما این مهمه که باهاش روبه رو شم. نقاط قوتزبان کتاب خیلی صمیمیه و روایتاً از دردها، ترسها و شکها صحبت میکنه که معمولاً جامعه شون رو سرکوب میکنه. کتاب فقط شعار نمیده؛ تمرینها و راهکارهایی داره که خواننده رو تشویق میکنه عمل کنه، نه فقط بخونه. ترجمه فارسی هم نسبتاً روان و درک شدنیه، طوری که آدم احساس نکنه با اثری خشکِ روان شناسی برخورد کرده. نقاط ضعفکتاب گه گاه کمی پراکنده به نظر میرسه؛ یعنی ممکنه از یه تجربهی تلخ بری به یه آموزش و دوباره به خاطره ای، و این باعث بشه بعضی بخش هاش ریتم ش تا حدودی پایین بیاد. اگر انتظار داری یه راهنمای کامل درمانی باشی، ممکنه کتاب نیازت رو کاملاً پوشش نده؛ چون تمرکز بیشتر روی پذیرش احساسیه تا ارائهٔ نرم افزارهای دقیق روان شناختی. نتیجه گیریاگه این روزا با از دست دادن چیزی یا کسی دست وپنجه نرم میکنی، یا حس میکنی که احساساتت نمیذارن زندگی کنی، این کتاب میتونه یه همراه باشه؛ رفیقی که میگه «بیا با هم این غم رو حسابی بغل کنیم و بعدش کاری کنیم که اجازه نده غم جلوی زندگی مون رو بگیره». امتیاز من بهش: ۸ از ۱۰
با مطالعه مختصر کتاب زانوی غم بغل نمیگیرم، برداشتم این است که:
کتابها از کتابها بوجود میآیند و با مطالعه هر کتابی، کسب تجارب بسیار مفید و مشکل گشا نصیب خوانندهاش میشود که باعث رشد و تعالی و طی طریق زندگی پر از فراز و نشیب میگردد؛ البته لازم به ذکر است که در زندگی؛ سرعت و دقت و صحت ملازم هم هستند! و همچنین زندگی سراسر حل مسئله و هر مسئله یک راه حل و یا راه حلهای مختلفی دارد.... و در نتیجه با مطالعه هر کتابی، شواهد کم نظیر تجارب عمر هر نویسنده به انسانهای دیگر منتقل و اثر گذار؛ و گذر عمر اشخاص اهل مطالعه را پر ارزش و گرانبها، برای خودش و محیط پیرامون زندگیاش ایجاد میکند.
کتابها از کتابها بوجود میآیند و با مطالعه هر کتابی، کسب تجارب بسیار مفید و مشکل گشا نصیب خوانندهاش میشود که باعث رشد و تعالی و طی طریق زندگی پر از فراز و نشیب میگردد؛ البته لازم به ذکر است که در زندگی؛ سرعت و دقت و صحت ملازم هم هستند! و همچنین زندگی سراسر حل مسئله و هر مسئله یک راه حل و یا راه حلهای مختلفی دارد.... و در نتیجه با مطالعه هر کتابی، شواهد کم نظیر تجارب عمر هر نویسنده به انسانهای دیگر منتقل و اثر گذار؛ و گذر عمر اشخاص اهل مطالعه را پر ارزش و گرانبها، برای خودش و محیط پیرامون زندگیاش ایجاد میکند.
فردی که این کتاب را میخواند و درک میکند، احتمالاً کسی ست که خودش طعم فقدان را چشیده، یا در آستانهٔ روبه رو شدن با آن است. نقد از نگاه چنین فردی، نه صرفاً تحلیل ساختار، بلکه واکاوی احساسی و عملی کتاب استکریس کار با صداقتی بی پرده، از احساساتی حرف میزند که معمولاً سرکوب میشوند: خشم، ترس، بی پناهی. - او به جای نسخه پیچی، مخاطب را دعوت میکند به پذیرش احساسات—نه برای غرق شدن، بلکه برای عبور کردن. - کتاب مثل آغوشی ست که نمیگوید "همه چیز خوب میشود"، بلکه میگوید "من هم اینجا بوده ام، بیا با هم عبور کنیم".
تنها مرجعی که درین وانفسای گرانی و مشکلات اقتصادی هوای کتابخوانها رو داره کتابراهه هم با کتابهای رایگان هفتگی و هم تخفیف پنجاه درصدی و نکته اینجاست که کتابهایی هم که رایگان میکنه کتابهای ارزشمندی هستند نه کتابهایی که پی دی آف رایگانشون تو اینترنت موجوده واقعا کارشون قابل تقدیره و حتما خدا عوضشو میده بی تعارف عرض میکنم
، کتاب «زانوی غم بغل نمیگیرم» با ترجمه بهناز ولیپور میتونه برای آن دسته از افرادی که در مواجهه با خودشون و احساساتشون دچار مشکل میشن، مفید و راهگشا عمل کنه هر فردی توی این شرایط یا حتی شرایط مشابه اون تصمیم میگیره چه برخوردی با خودش داشته باشه دقیقا موضوع اصلی این کتابه. تاکید این نویسندهی پرفروش و پرمخاطب بر اصل پذیرش حاکی از اینه که دقیقا توی این شرایط پیچیده که شما باید به خودتون اجازه بدین حساتونو شفاف و روشن نشون بدین و از بروز هیچ حسی ممانعت نکنین
کتابی بسیار عالی برای اینکه یاد بگیریم چطور در دوران فقدانها، گسستها و فروپاشیهای زندگی، دوباره بلند بشیم و چطور زانوی غم بغل نگیریم، هم داستانش زیباست و هم توصیهها و تکالیف و پیشنهاداتش، واقعا هر کسی که داره یه دورهای از بحران را تجربه میکنه، به نظرم خوبه این کتاب رو بخونه، ترجمهاش هم روان و عالیه و کلا کتاب دلنشین و آموزندهای هست. تجربیاتش رو نویسنده خیلی زیبا بیان کرده. پسندیدم و پیشنهادش میکنم
تنها در مقدمش به اندازه ی نصف دیگر کتاب ها ارزش داره انسان همیشه در حال انجام دوتا کاره یا داره به فنا میره یا داره به فنا رفتنش و هندل میکنه ابراز احساسات به دیگران مهم نیست ولی اینکه درمورد احساسات با خودمون صادق باشیم یعنی یکاری رو کردیم که نصف بیشتر ادمای دنیا نمیکنن"اگه درد داره فقط بگو درد داری"
سپاس فراوان از کتابراه عزیز. هنوز همه کتاب را مطالعه نکردم وبا خواندن مختصری از آن می تواند کتاب خوب و مفیدی برای کسانی که به خود شناسی علاقمند هستند، باشد. و از کتابراه عزیز. برای کتابهای رایگانی که در اختیار علاقمندان قرار می دهد بی نهایت ممنون و سپاسگزارم. با آرزوی پیروزی روز افزون برای شما
