معرفی و دانلود کتاب صوتی گاوخونی
برای دانلود قانونی کتاب صوتی گاوخونی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی گاوخونی
«باید برای خودت پهلوانی باشی که به دل گردابهای زایندهرود بزنی و در آنها گیر نیفتی. بقیه درست مثل خود من، همیشه در خاطرهی زایندهرود اسیر میمانند»؛ کتاب صوتی گاوخونی نوشتهی جعفر مدرس صادقی که برندهی جایزهی «بیست سال ادبیات داستانی» در سال 77 نیز بوده، روایت زندگی جوانی است که جریان سیال ذهنش، او را به میان خاطرات و حسرتهایی از گذشته میبرد و درست مانند آدم شنانابلدی که در امواج زایندهرود گیر افتاده، او نیز در خاطرات خانه، یعنی اصفهان، غرق میشود.
دربارهی کتاب صوتی گاوخونی
از خواب که میپرد، تمام لباسها و تشکش از عرق خیس آب شده. نمیداند اینکه پدر را در خواب دیده چنان مشوشش کرده، یا اینکه چون دوباره خود را در زایندهرود در حال شنا میدیده. گرچه خاطرات اصفهان و تصویر شنا در آب خروشان زایندهرود هیچوقت او را به حال خود نمیگذارد، اما چند مدتی است که محتوای خوابهایش، که شیرهی جانش را بیرون میکشند، به فاصلهی ساعتی فراموش میکند. بعد از آن فقط رنج میماند، بیآنکه علتش مشخص باشد. برای همین هم اینبار که از خواب میپرد، به سرعت قلم و کاغذی جور میکند تا محتوای خوابش را بنویسد. شاید اینطور بفهمد که در خوابهای ناآرامش چه خبر است و چرا یاد پدر این اواخر این همه عذابش میدهد.
جعفر مدرس صادقی کتاب صوتی گاوخونی را از خواب جوانکی بیستوچهار ساله آغاز میکند؛ تاریکی شب، صدای جریان آب زایندهرود، نور ماه، سیوسهپل، پدر، خودش، مادر و چند نفری که خیلی بیربط راهشان را به فضای خوابش باز کردهاند. در خواب میبیند که به عادت همیشه به رودخانه رفتهاند تا شنا کنند. میبیند که پدر به زیر موجها شیرجه میزند، اما هر چه میگذرد سرش را از زیر آب بیرون نمیآورد. میبیند که مادر با سرووضع آشفته در کنار رودخانه، به خاطر آبتنی در زایندهرود ملامتشان میکند. خاطرهی بیستوچند سال زندگی، درون مشت کوچکی از خواب، منعکس میشود.
رمان گاوخونی؛ روایت ذهنی مردی در کوچههای اصفهان
به عقبتر برمیگردد. یادش میآید که چطور جان پدرش به زایندهرود و شنای صبحگاهی هرروزه در آن بند بود. یادش میآید که چطور مادر از پدر عاصی بود که با شنا در رودخانه آبرویشان را میبرد. یادش میآید که چطور هرروز صبح به بهانهی حمام رفتن با پدر همراه میشد و با او به کنار رودخانه میرفت تا پدر شنا کند و او هم آبی به موهایش بزند و تظاهر کنند که به حمام رفتهاند. همچنین یادش میآید که مادر وقتی حقهی ناشیانهشان را فهمید، چقدر نفرین کرد و فحششان داد و عذاب کشید. سرآخر هم از بابت همین عذابهای بهجا و نابهجا دق کرد و آنها را تنها گذاشت. گرچه عشقی میانشان نبود، اما پدر هم به فاصلهی مدتی بعد از مرگ مادر از دنیا رفت. نه در هنگام شنا در زایندهرود، که قیچیبهدست و پشت میز چوبی کهنهی خیاطخانهی کوچکش.
شخصیت اصلی کتاب صوتی گاوخونی که حالا دیگر معلوم نیست از خاطرات گذشته مینویسد یا درگیر نوشتن شرح حال این روزهایش شده، از عشقی قدیمی هم حرف به میان میآورد؛ از اینکه چطور بعد از مرگ پدر تازه توانسته توجه دخترعمهاش را که سالها دوستش میداشته، حتی به بهای ترحم، از آن خود کند و چطور طلسم این عشق با رسیدن نامهای از سوی او که میگفته دوستش دارد شکسته شده. بعد از آن هم که دیگر مشخص است؛ خواستگاری و شرطوشروط و عقدی بیسروصدا تا بتوانند بعد از مدت کوتاهی از فوت پدر با هم به زیر یک سقف بروند. مرد جوان گمان میکند که روند زندگی باید برای همه یکچیزی در همین مایهها باشد؛ اما نمیداند چه بازی عجیبی در سرش شکل گرفته که حالا بعد از رسیدن به عشق دوران کودکیاش، او را دیگر در قامت بتی همهچیز تمام نمیبیند. گرچه از این حس تازه چیزی نمیگوید و روزمرهاش را بهجای سروکله زدن با همسر، به پرسههای بیهدف در کوچهپسکوچههای اصفهان میگذراند...
کتاب صوتی گاوخونی داستانی اجتماعی است که به همت نشر صوتی نوین کتاب گویا و انتشارات مرکز در اختیار شما قرار گرفته. این رمان ایرانی را با روایت هنرمندانهی تایماز رضوانی میشنوید.
در نکوداشت کتاب گاوخونی
- این رمان اجتماعی را بهتر از هر چیزی میتوان با این جملهی معروف باشو، شاعر ژاپنی، معرفی کرد: «قدم جای قدمهای شاعران گذشته نگذار؛ به دنبال آن چیزی باش که آنها در پی آن بودهاند». (دیک دیویس)
اقتباس سینمایی و فرهنگی از کتاب گاوخونی
بهروز افخمی در سال 1381 فیلمی با نام گاوخونی را با اقتباس از این رمان تولید و بر پردهی نقرهای به نمایش درآورد. این فیلم در سال 1383 نیز در جشنوارهی کن به نمایش درآمد.
کتاب صوتی گاوخونی برای شما مناسب است اگر
- به داستانهای تودرتو با تم جریان سیال ذهن علاقهمندید.
- به دنبال شنیدن یک داستان صوتی اجتماعی با درونمایههای مرگ، عشق و حسرت هستید.
در بخشی از کتاب صوتی گاوخونی میشنویم
پاهام و تمام تنم خیس بود. اول فکر کردم رخت خوابم را خیس کردم. چون بچگی هم هر وقت خواب آب میدیدم رخت خوابم را خیس میکردم. حالا ولی از بچگی خیلی گذشته بود. 24 سالم بود و خیلی وقت بود که دیگر خودم را خیس نمیکردم. سالها بعد از اینکه دیگر خودم را خیس نمیکردم، هر وقت خواب آب میدیدم، همان توی خواب ترس برم میداشت و سعی میکردم خودم را بیدار کنم. همان توی خواب، هر جای خواب که بودم، پا به زمین میزدم، بالا و پایین میپریدم تا خودم را بیدار کنم و بیدار که میشدم، میدیدم چیزی نمانده بود که خودم را خیس کنم و باید پا میشدم میرفتم دست به آب. بهخیر گذشت. فقط عرق کرده بودم. یادم نمیآمد توی آب این خواب پا به زمین زده باشم یا بالا و پایین پریده باشم. این مال گرمی آب بود. وقتی که از ترس پا به زمین میزدم هم خیسی بود هم سردی و از همان سردی بود که ترس برم میداشت. اما توی آب این خواب نه از سردی خبری بود نه از خیسی. این آب درست به اندازه سرد یا گرم بود، به اندازهی بدنم. احساسش نمیکردم. شاید به خاطر تصویر ماه که توش افتاده بود یا تصویر پل یا رنگ و شکلی که داشت فهمیده بودم آب بود. راستی تصویر ما هم تویش افتاده بود. یادم نمیآمد دیگر چی چه شکلی بود چه رنگی بود حتی داشت یادم میرفت ما توی آن آب چه کار میکردیم.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی گاوخونی |
نویسنده | جعفر مدرس صادقی |
راوی | تایماز رضوانی |
ناشر چاپی | نشر مرکز |
ناشر صوتی | نوین کتاب گویا |
سال انتشار | ۱۴۰۴ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۳ ساعت و ۱۸ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای صوتی داستان و رمان روانشناسی ایرانی |