راستش هر کسی میتونه از این داستان یک برداشت داشته باشه هر بار گوش کردن یک معنا میدهم و یک برداشت و اینکه تا زنده اید زندگی کنید زندگی خودش معناییی ندارد شما بهش معنا ببخشید
بیشتر از خودخواهی انسان شنیده ایم، اما غافل شدن از خود هم آسیبی عظیم است، در زمانه ما متاسفانه کم نیستند آدمهایی که هویت، شخصیت و انسان بودنشان را فراموش کردند!!!
خیلی داستان جذاب و پر از حرفهای ناگفته گویایی بود. "ناگهان زود دیر میشود" بعد از پایان این داستان تنها این جمله به خاطرم امد. هر یک از ما به نحوی این داستان را تجربه میکنیم.
وای بر مردمی که هویت خود را در شناسنامه میجویند و وای به حال جامعهای که افرادش در چنین معرکه ای، شناسنامه خود را گم کنند یا به علت ضعف حافظه نتوانند خود دا به دبگران معرفی کنند!
نویسندهای محشر که با داستانهایش زندگی کردم و خیلی زیبا و واقعی داستان رو خلق کرده که انگار ماهم درون داستان هستیم و با قهرمانان داستان زندگی میکنیم همانند رمان کلیدر
سلام و خدا قوت به آقای دولت ابادی
شناسنامه یک نشانگر هویت است ولی واقعا اگر ما طوری نباشیم که هویتی غیر از شناسنامه داشته باشیم چه کنیم
ممنون از این یاد اوری که بهمون داشتین
داستان بر محور بیهویتی هستش، آدمی که از بس از خودش دور شده دچار یه جور بیهچیتی شده به حدی که اسمش هم یادش نمیومد و حتی نمیخواست به یاد بیاره و در هر موقعیتی عقب نشینی میکرد
این کتاب بیانگر این بود که انسانها بعضی اوقات فراموش میکنن و زمانی به یاد موضوعی میافتند که دیگر پشیمانی سودی ندارد انسان باید زمان که مهمترین دارای هست رو نباید از دست بده
در مجموع کتاب خوبی بود ایدهی جالبی داشت و تونسته بود تو قالب داستان روایتش کنه. و میتونم بگم اخرای داستان جالب بود و خوب تموم شد یعنی انتظار خواننده رو براورده میکرد.
قشنگه، قلمش، شخصیت پردازی و توضیحاتی به جا و جالبه، صدای گوینده واقعا براش مناسبه، تصمیمات شخصیت اصلی جوریه که برم قابل درکه، میتونم حسش کنم، و میپسندم کتاب رو!
شاید بهتره تا دیر نشده خودمونو توی آینه ببینیم و از ته دل بخندیم تا خودمونو از یاد نبریم.... شاید هر کدوم از ماها آن مردی باشیم که اسم یا شناسنامه شو گم کرده باشه!
جالب بود خیلی کوتاه وپر معنی، جه ساده ادم هاخود را فراموش میکنندووقتی بیاد میاورند که دیگر وقت رفتن است. آئینه حکایت میکنه که وقت به اتمام رسیده است لحظات عمر را غنیمت بشماریم.
بغض کردم واقعا به قدری زیبا توصیف میکرد حال یک آدمای که از درون مرده وقتی گفت شناسنامه کسی که مرده باشد رو دارید😢.... یا اون قسمت که گفت خیلی وقته کسی اسممو صدا نزده یادم نمیاد
گم کردهای دارم نمیدانم کیست دلتنگ اویم نمیدانم چیست شاید دمبال منم کسی من را ندیده کدامین کوچه من را گم کرده ام؟ کتاب بینظیر بود گم کردن خود بدترین درده
بیشتر حول محور انزوا و ادمهای منزوی میچرخه این کتاب. نسبت به بقیه کارهای دولت ابادی زیاد لذت نبردم از این کتاب. البته نظر شخصیه و شاید من نتونستم رابطه برقرار کنم
کتاب آینه... با توجه به ژانرخودش عالی و بی نظیر بود هر کسی که به این نوع ژانر علاقه داشته باشه پیشنهاد میکنم حتما استفاده کنه با تشکر از مجموعه کتابراه
پانزده دقیقه دوست داشتنی رو برام ساخت با داستانی جذاب و قلم زیبای استاد دولت آبادی. علاوه بر اون صدای هنرمندی که باعث جون گرفتن تمامی شخصیتهای داستان شد.
بسیار شنیدنی و تامل برانگیز است، و متاسفانه امروز روزگار همزاد پنداری با شخصیت داستان کمی راحت تر شده، از کتابرا عزیز بابت ارائه رایگان این کتاب تشکر میکنم.
نمونەای ناب از سرگشتگی و بی هدفی را در اذهان متصور خواهد کرد، حسی کە همە ما کم و بیش در زندگی با آن روبرو خواهیم شد کە گاهی حتی حقیقت زندگیمان نیز میشود.!