معرفی و دانلود کتاب شمش‌های نقره: کتاب اول مجموعه کاوشگری‌های مارکوس دیدیوس فالکو

معرفی کتاب شمش‌های نقره: کتاب اول مجموعه کاوشگری‌های مارکوس دیدیوس فالکو

کتاب شمش‌های نقره نوشته‌ی لیندسی دیویس شما را به قلب رم باستان در سال 70 میلادی می‌برد؛ جایی که پیچیدگی سیاسی، تجارت زیرزمینی و خیانت حرفه‌ای، همه در هم می‌آمیزند تا معمایی جذاب و بی‌رحم شکل بگیرد. این رمان که در سال 1989 جایزه‌ی بهترین رمان انجمن نویسندگان بریتانیا را کسب کرده، در هر صفحه قلب شما را به تپش می‌اندازد و با لحنی تند و نگاهی نافذ زوایای تاریک امپراتوری روم را بازتاب می‌دهد.

درباره‌ی کتاب شمش‌های نقره

سوسیا کامیلینا دختری جوان است که از دست آدم‌هایی ناشناس فرار می‌کند. مارکوس دیدیوس فالکو که کارآگاهی خصوصی است، با پیگیری ماجرا درمی‌یابد سوسیا با توطئه‌ای در ارتباط است؛ شمش‌های نقره که از بریتانیا قاچاق شده‌اند و در قلب یک کلاهبرداری بزرگ قرار دارند. با دستور سناتوری قدرتمند که پشتوانه‌ی امپراتوری است، فالکو به بریتانیا می‌رود تا راز قاچاق و تلاش برای دزدیدن ثروت امپراتوری را فاش کند. او در این راه، با دسیسه‌چی‌ها، خطر، خیانت و زن جوانی از طبقه‌ی اشراف به نام هلنا جوستینا روبه‌رو می‌شود؛ زنی که نه تنها در معما نقش دارد، بلکه قلب فالکو را هم می‌رباید. در نهایت، فالکو باید میان عدالت، بقا و عشق انتخاب کند. کتاب شمش‌های نقره (The Silver Pigs) نوشته‌ی لیندسی دیویس (Lindsey Davis) اولین کتاب از مجموعه‌ی کاوشگری‌های مارکوس دیدیوس فالکو (Marcus Didius Falco Mysteries) است که به عنوان یکی از بهترین و پرفروش‌ترین مجموعه‌ها در ژانر کارآگاهی تاریخی شناخته می‌شود.

جنایت، سیاست و معمایی در سایه امپراتوری رم باستان

رمان شمش‌های نقره ترکیبی استادانه از تاریخ واقعی، جوّ سیاسی و جنایت و معما است. لیندسی دیویس این رمان را در یکی از مهم‌ترین دوره‌های امپراتوری روم خلق کرده است؛ زمانی که قدرت، فساد و جاه‌طلبی در هم تنیده شده‌اند. فالکو، قهرمان داستان، با طنز تلخ و لحنی نوآر، ما را به کوچه‌باغ‌های رم و معادن سرد بریتانیا می‌برد و نشان می‌دهد که انقلاب و خیانت چه بهایی دارند. این رمان نه فقط به‌عنوان یک معمای جنایی، بلکه به‌عنوان درامی سیاسی و اجتماعی نیز می‌درخشد و نگرشی نو به تمدنی می‌دهد که سنگ مرمرش، امروزه هنوز پابرجاست.

رمان شمش‌های نقره آغازگر مجموعه‌ای است که هم تاریخ را زنده می‌کند و هم جنبه‌های معمایی و جنایی را با مهارت به هم گره می‌زند. این رمان با قهرمانی کاریزماتیک و واقع‌گرایانه، روایتی جذاب، فضایی تاریخی و تعلیق مستمر، اثری است که می‌تواند مخاطب را از همان صفحه اول درگیر کند و او را بی‌وقفه پای کتاب نگه دارد. نشر قطره این کتاب را با ترجمه‌ی طاهر شریعت پناهی در مجموعه‌ی «ادبیات پلیسی امروز جهان» منتشر کرده است.

نکوداشت‌های کتاب شمش‌های نقره

• داستانی گیرا و هیجان‌انگیز، مملو از پیچش، تغییرات ناگهانی و تنش که از صفحه اول تو را مجذوب می‌کند. (کاربر آمازون)
• تحقیقات لیندسی دیویس در این کتاب دقیق و موشکافانه، تعهدش به موضوع چشمگیر و جزئیات پس‌زمینه اغلب چشم‌نواز هستند. (آبزرور)
• هر کتاب این مجموعه لذت‌بخش است و اکیداً توصیه می‌شود. (ژورنال لایبرری)

اقتباس فرهنگی از کتاب شمش‌های نقره

• اقتباسی رادیویی بر اساس رمان شمش‌های نقره ساخته و از رادیو بی بی سی چهار پخش شده است؛ اما با وجود تلاش‌ها برای اقتباس تلویزیونی، پروژه‌ی ساخت سریال به نتیجه نرسیده و ساخت سریال لغو شده است.

کتاب شمش‌های نقره برای شما مناسب است اگر

• به رمان‌های تاریخی با پس‌زمینه امپراتوری روم باستان علاقه دارید.
• ترکیب دو ژانر جنایی- معمایی و تاریخی برایتان جذابیت دارد.
• دوست دارید با یک داستان پرماجرا، مجذوب‌کننده و درعین‌حال واقع‌گرایانه، به دل تاریخ سفر کنید.

در بخشی از کتاب شمش‌های نقره: کتاب اول مجموعه کاوشگری‌های مارکوس دیدیوس فالکو می‌خوانیم

سناتور دسیموس کامیلوس وِروس در ناحیه‌ی دربندِ کاپِنا زندگی می‌کرد. دربند کاپنا محله‌ی مجاور محله‌ی من بود، پس پیاده رفتم. سر راه، خواهر کوچکم، مایا، و دست‌کم دو پدرسوخته‌ی فسقلی جوانه‌زده بر شجره‌ی خانوادگی را دیدم.

بعضی از مفتش‌ها این حس را می‌دهند که ما آدم‌های تنهایی هستیم. شاید اشتباه کارم همین‌جا بوده است. هر بار دزدکی کارمندی خیانتکار در ردایی براق را دنبال می‌کردم، یکی صدایم می‌کرد و سر که بلند می‌کردم یکی از این نیم‌وجبی‌ها را می‌دیدم که دارد با دست دماغش را پاک می‌کند و اسمم را از آن طرف خیابان هوار می‌کشد. گاو پیشانی‌سفید رُم بودم. احتمالاً بیش‌تر افراد بین تیبِر و دروازه‌ی آردیاتین از بستگانم بودند؛ پنج خواهر، دختر بیچاره‌ای که برادرم فستوس هیچ‌گاه فرصت نکرد با او ازدواج کند، سیزده خواهر و برادرزاده‌ی پسر و چهارخواهر و برادرزاده‌ی دختر، و تعداد بیش‌تری که علی‌الظاهر در راه بودند. این جدای از کسانی بود که به قول وکلا وراث درجه چهارم و پنجمم بودند: برادران مادرم، خواهران پدرم، و همه‌ی عمو و دایی‌زاده‌های درجه دو از بچه‌های ازدواج اول ناپدری‌های عمه‌های پدربزرگم.

مادری هم داشتم، اگرچه سعی می‌کردم این مسئله را نادیده بگیرم.

من هم برای پدرسوخته‌ها دست تکان می‌دادم. برایم عزیزند؛ لااقل یکی‌دو تای‌شان. در هر حال، از این بچه‌های تخس زبل برای دنبال کردن رد همسران خیانتکار استفاده می‌کردم و در عوض خودم جیم می‌شدم و به مسابقات اسب‌دوانی می‌رفتم.