معرفی و دانلود کتاب توطئه‌ی فلک سوم: کتاب دوم کاوشگری‌های دانته آلیگیری

معرفی کتاب توطئه‌ی فلک سوم: کتاب دوم کاوشگری‌های دانته آلیگیری

در کنار جسد، علامتی روی زمین نقش بسته شده. در این علامت رازی نهفته است؛ رازی که استاد در آخرین لحظه‌ی زندگی خود آن را ترسیم کرده و اگر آشکار شود، کلیسای واتیکان را به لرزه در می‌آورد. کتاب توطئه‌ی فلک سوم نوشته‌ی جولیو لئونی ما را به کلیسایی در حال تعمیر می‌برد؛ کلیسایی که استاد سنگ‌تراش در آن به قتل رسیده و به احتمال زیاد، کلیسای واتیکان در پشت این قتل است. دانته آلیگیری مأمور شده تا از راز قتل این استاد پرده بردارد و حقیقت را آشکار کند.

درباره‌ی کتاب توطئه‌ی فلک سوم

نقابی از جنس آهک سراسر چهره‌ی استاد سنگ‌تراش را پوشانده است. بر گردن مقتول رد طنابی دیده می‌شود که اکنون شل شده و روی سینه‌اش افتاده. از شواهد چنین برمی‌آید که قاتل، استاد را ابتدا از پشت سر بی‌هوش کرده و سپس دست‌های او را به ستون بلندی درون کلیسا بسته است. دانته به پیکره‌ی فلزیِ پشت سر استاد، که تصویر بُختُ نَصر را نشان می‌دهد، خیره می‌ماند. این تابلوی فلزی نمادی از سقوط انسان از عصر زرین به ورطه‌ی پستی و تباهی است و الهام آن از کتاب مقدس گرفته شده. دانته گمان می‌برد که این تصویر با قتل استاد بی‌ارتباط نیست و احتمال می‌دهد مقتول ساعت‌های طولانی زیر شکنجه بوده تا به اعتراف یا افشای رازی وادار شود. در هر گوشه‌ی این کلیسای متروکه و در حال مرمت، رازی نهفته است؛ رازی که جولیو لئونی (Giulio Leoni) در کتاب توطئه‌ی فلک سوم (The Mosaic Crimes) آن را مخفی کرده و با کمک سرنخ‌های گوناگون به ما کمک می‌کند آن را حل کنیم.

انجمن نخبگان در فلک سوم

«فلک سوم»! چرا انجمنی که متشکل از نخبگان، هنرمندان و دانشمندان است، باید این نام را داشته باشد؟ این نخستین دیدار دانته با این گروه است. در میان اعضای انجمن، داروگری حضور دارد که استاد به قتل رسیده، پیش از این با او ملاقات‌هایی داشته است. دانته انتظار دارد وقتی خبر مرگ استاد را به داروگر می‌دهد، واکنشی احساسی نشان دهد؛ یا غمگین شود یا خشمگین، اما داروگر خشک و بی‌تفاوت می‌گوید که استاد درگیر مشکلات روحی بوده است! نه تنها این داروگر، بلکه دیگر اعضای انجمن فلک سوم نیز به قتل یکی از مهم‌ترین استادان سنگ‌تراش شهر اهمیتی نمی‌دهند. این برخوردهای سرد و بی‌احساس، دانته را به شک و تردید می‌اندازد و او حدس می‌زند که قتل استاد فراتر از یک جنایت ناشی از خشم شخصی بوده است.

داستان معمایی توطئه‌ی در فلک سوم ما را به اتاق کار استاد مقتول در کلیسا می‌برد؛ جایی پر از طرح‌های مرموز و نقاشی‌های عجیب. دانته معنای دقیق این طرح‌ها را نمی‌داند، اما مطمئن است که این نشانه‌ها بی‌جهت و تصادفی ایجاد نشده‌اند. اکنون او باید بتواند از میان این رمز و رازها، حقیقت را کشف کند؛ حقیقتی که نشان می‌دهد در پس پرده‌ی قتل استاد، شخص پاپ و ساختار کلیسای واتیکان دست دارند. جولیو لئونی با خلق داستان جنایی توطئه‌ی فلک سوم، خوانندگان را با فساد و توطئه‌های پنهان در ساختار کلیسا و چگونگی کشف این معماها آشنا می‌کند.

کتاب معمایی-تاریخی توطئه‌ی فلک سوم علاوه‌بر بازگویی یک نقشه‌ی قتل پیچیده و بازگویی اسرار کتاب مقدس، فساد کلیسا و محافل علمی و ادبی فلورانس در قرون گذشته را نیز برای ما روشن و آشکار می‌کند. رمان توطئه‌ی فلک سوم با ترجمه‌ی بنفشه شریفی خو در نشر قطره به‌چاپ رسیده است.

نکوداشت‌های کتاب توطئه‌ی فلک سوم

• جولیو لئونی موفق شد طرحی را بنا کند که جدا شدن از آن برای شما سخت است و جهانی بی‌نقص پیرامون چهره‌ی دانته خلق کند. (نیکولو آمانیتی، نویسنده)
• هنگامی که درباره‌ی یک قهرمان فراموش‌نشدنی صحبت می‌کنیم، سخت است که جولیو لئونی را نادیده انگاریم. (مجله‌ی تایمز)

کتاب توطئه‌ی فلک سوم برای شما مناسب است اگر

• به داستان‌های معمایی و جنایی که در فضایی تاریخی روایت می‌شوند، علاقه دارید.
• می‌خواهید در فضای داستانی جنایی و اسرارآمیز قرار بگیرید که یادآور کتاب «راز داوینچی» است.
• از خواندن داستانی مرتبط با تاریخ رم و معماهای مربوط به کلیسا و رازهای کتاب مقدس و... لذت می‌برید.

در بخشی از کتاب توطئه‌ی فلک سوم: کتاب دوم کاوشگری‌های دانته آلیگیری می‌خوانیم

حکیم پیر را در نظر مجسم کرد، کلاهبرداری با علاقه‌ای مشکوک به بچه‌ها، ثمره‌ی دیگری از فساد زمانه. نه از ستاره‌شناسی چیزی می‌دانست و نه از کالبد‌شناسی، حتی از علم اخلاط بدن هم سر درنمی‌آورد. تنها به این علت توانسته بود به چنین مقام مهمی برسد که از خانواده‌ای ثروتمند و تازه به دوران رسیده بود که خون مردم را در شیشه می‌کردند. می‌دانست حکیم برای نگه داشتن این منصب حاضر است هر کاری بکند. اما دیر یا زود، دانته به حسابش خواهد رسید، همین‌طور به حساب آن فرمانده لعنتی و خیلی‌های دیگر.

با عجله از دیر خارج شد. در راه‌پله‌ها و حیاط هم به کسی برنخورد، دیر به کلی خالی بود. این هم نشان دیگری از فساد و انحطاط بود، وقتی سیاست به جای تالارهای رسمی در خانه‌های صاحبان زر و زور یا در جلسه‌های سرّی پایه‌ریزی می‌شد. با این وضعیت ساختمان جدید فرمانداری به چه ‌کار می‌آمد؟ پوسته‌ای تو خالی بود، بنای با ابهتی به‌درد‌نخور، یادآور خاطره‌ای محو و کمرنگ از عدالت، مثل طاق نصرت‌های رومیان باستان.

مانند هر روز زیر دروازه‌ی اورسامیکله پر بود از جماعت کارگر. دانته انتظار نداشت آنتونیو و آگوستینو را بین جمعیت ببیند. مشغول صحبت با نفر سومی بودند که پشتش به دانته بود. به محض دیدن او با عجله به سمتش آمدند و نفر سوم بدون معطلی در جمعیت ناپدید شد. دانته نتوانست صورتش را ببیند.

آنتونیو پرسید: «جناب دورانته! مشغول انجام وظیفه‌اید؟»

«یا هنوز دنبال قاتل می‌گردید؟»

«هر دو، می‌دانید که وظیفه‌ی من در مقام همشهری ارشد جنگیدن با شر است.»