معرفی و دانلود کتاب هرگز تسلیم نشدم: خاطرات اونودا؛ قهرمانی که سی سال پس از جنگ جهانی دوم میجنگید
برای دانلود قانونی کتاب هرگز تسلیم نشدم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب هرگز تسلیم نشدم: خاطرات اونودا؛ قهرمانی که سی سال پس از جنگ جهانی دوم میجنگید
کتاب هرگز تسلیم نشدم، خاطرات واقعی و بسیار عجیب سربازی ژاپنی در دوران جنگ جهانی دوم را پیش روی شما قرار میدهد. هیرو اوندا، نویسندهی کتاب، در این اثر به بازگویی خاطرههای خود از جنگ جهانی دوم پرداخته است. نویسنده، در سالهای پایانی جنگ جهانی دوم ماموریت پیدا میکند تا به نبرد چریکی با نیروهای متفقین مشغول شود. پس از خاتمهی جنگ، اوندا باور نمیکند که ژاپن تسلیم شده و به مدت سی سال به نبرد ادامه میدهد.
دربارهی کتاب هرگز تسلیم نشدم
کتاب هرگز تسلیم نشدم (No Surrender: My Thirty-Year War)، خاطرات مقاومت بیامان سربازی ژاپنی را در خود گنجانده است. هیرو اوندا (Hiroo Onoda)، نویسندهی کتاب، به عنوان سرباز ارتش امپراتوری ژاپن در دوران جنگ جهانی دوم به جزیرهی لوبانگ اعزام میشود. روحیهی مبارزهطلبانهی هیرو اوندا، این ماموریت را به طولانیترین ماموریت عمرش تبدیل میکند.
ماجرای کتاب هرگز تسلیم نشدم با خاطرههای هیرو اوندا از اعزام به جزیرهی لوبانگ آغاز میشود. فرماندهان ژاپنی، به وی دستور میدهند تا فرماندهی پادگان نظامی لوبانگ را برای اجرای جنگهای چریکی و نامنظم، در اختیار بگیرد. سربازانِ این پادگان باید از حملهی دشمن جلوگیری میکردند. اوندا، دستور داشت تا فرودگاه و اسکلهی بندر را تخریب کند تا از این طریق جلوی پیشروی دشمن گرفته شود. سربازان در این پادگان فرمان اکید دریافت کرده بودند تا هواپیماهای دشمن که در این جزیره فرود میآمدند را نابود کنند و خلبانها را بکشند. بالاتر از تمامی این دستورات، هیرو اوندا و همرزمانش، از خودکشی در هر شرایطی منع شده بودند و باید تا آخرین نفس مقاومت میکردند.

ماموریتی که به قیمت تمامی عمر هیرو اوندا تمام شد
به هیرو اوندا دستور داشته شده بود تا عملیات خود را به اندازهای ادامه دهد که نیروهای ارتش امپراتوری ژاپن برای بازگردان آنها اقدام کنند. این فرماندهی مقاوم، دستور داشت تا زمانی که یک سرباز در اختیار دارد، به فرماندهی خود ادامه دهد. در ادامهی کتاب هرگز تسلیم نشدم، شرایط پادگان رو به وخامت میگذرد. فرمانده اوندا، به مقر ارتش امپراتوری ژاپن نامه مینویسد که یک مشت آدم به دردنخور در این پادگان حضور دارند. این فرماندهی مقاوم، به رغم تمامی سختیها به نبرد خود با نیروهای آمریکایی تا اکتبر 1945 ادامه میدهد.
در آن زمان، تکه کاغذی به دست هیرو اوندا میرسد. روی این کاغذ به زبان ژاپنی نوشته شده بود که جنگ جهانی دوم به پایان رسیده است و سربازان ژاپنی باید تسلیم شوند. اوندا، این پیام را باور نمیکند و آن را حیلهی دشمن میپندارد. این سرباز ژاپنی از آن زمان تا حدود سی سال بعد، در جزیرهی لوبانگ به مبارزه ادامه میدهد. ماجراهای مقاومت هیرو اوندا در طول این سی سال در کتاب هرگز تسلیم نشدم در قالب خاطرههایی خواندنی توضیح داده شدهاند.
کتاب هرگز تسلیم نشدم را انتشارات موسسه فرهنگی آرمان رشد با ترجمهی مهتاب واشقانی فراهانی، چاپ و روانهی بازار کرده است.
در نکوداشت کتاب هرگز تسلیم نشدم
- داستانی باورنکردنی! تا زمانی که جزئیات و رویدادهای کتاب را نخواندهاید، باور نخواهید کرد که چگونه چنین چیزی ممکن است رخ داده باشد. (کاربر آمازون)
کتاب هرگز تسلیم نشدم برای شما مناسب است اگر
- به مطالعهی زندگینامههای انگیزشی با موضوع استقامت در شرایط جنگی و بسیار سخت علاقه دارید.
- به ادبیات جنگ جهانی دوم علاقه دارید و میخواهید کتابی متفاوت دربارهی روحیهی شکستناپذیر سربازان ژاپنی را مطالعه نمایید.
در بخشی از کتاب هرگز تسلیم نشدم: خاطرات اونودا؛ قهرمانی که سی سال پس از جنگ جهانی دوم میجنگید میخوانیم
اگر هوا بارانی نبود در سراشیبی کوه میخوابیدم که ده پانزده درجه شیب داشت. حتماً باید کوله یا کندۀ درختی زیر پایم میگذاشتم تا لیز نخورم. درخت یا بوتهای پیدا میکردم تا پشت آن پناه بگیرم و با لباس کامل میخوابیدم.
دلیل اینکه در زمین شیبدار میخوابیدیم فقط این بود که اگر ناگهان از خواب میپریدیم، بدون برخاستن میفهمیدیم اطرافمان چه خبر است. درواقع سی سالی که در لوبانگ بودم هیچ شبی راحت نخوابیدم. وقتی روی زمین در فضای باز میخوابیدیم، اغلب دست و پایم را جابهجا میکردم که خواب نرود.
نوعی تقویم داشتم که در طول سی سال فقط شش روز با تقویم واقعی تفاوت داشت. تقویمم بیشتر بر اساس حافظه و مقدار غذای باقیمانده بود، اما با رصد ماه آن را بررسی میکردم. برای مثال، اگر روز اول ماه ده نارگیل میچیدم و روزی یکی میخوردیم، روزی که آخری را مصرف میکردیم روز دهم ماه بود. با این حسابوکتاب به ماه نگاه میکردم که ببینم اندازهاش با آن روز از ماه تناسب دارد یا نه.
وقتی گروههای تجسس دنبالمان میگشتند و ما هر روز جابهجا میشدیم، حساب تاریخ از دستم در میرفت. در این زمانها به ماه نگاه میکردم و با مشورت کازوکا سعی میکردم بفهمم از روزی که تاریخش را میدانیم چند روز گذشته است.
ماه از جهتی دیگر هم رفیقمان بود؛ چون معمولاً شب اردوگاهمان را تغییر میدادیم. کازوکا اغلب میگفت: «ماه طرف کسی نیست. نه؟ کاش جزیرهنشینان هم مثل ماه بودند.»
روال مو کوتاه کردن هم کمک میکرد حساب تاریخ دستمان باشد. یک بار کازوکا گفت در زادگاهش مردم همیشه روز 18 هر ماه را به احترام خدای بوداییان بومی جشن میگرفتند. گفت همیشه در این روز بشقاب ویژۀ نودل میخوردند.
فهرست مطالب کتاب
پیشگفتار
دیدار دوباره
تربیت چریک
اوامر سرنوشتساز
بیمیل به جنگیدن
نبرد چهارروزه
بستن پیمان برای ادامۀ جنگ
جنگ سه سرباز
پیامهای جعلی
زندگی در جنگل
ارواح کوهستان
تنهایی
بیستم فوریۀ 1974
خدانگهدار لوبانگ
مشخصات کتاب الکترونیک
| نام کتاب | کتاب هرگز تسلیم نشدم: خاطرات اونودا؛ قهرمانی که سی سال پس از جنگ جهانی دوم میجنگید |
| نویسنده | هیرو اوندا |
| مترجم | مهتاب واشقانی فراهانی |
| ناشر چاپی | موسسه فرهنگی آرمان رشد |
| سال انتشار | ۱۴۰۴ |
| فرمت کتاب | EPUB |
| تعداد صفحات | 248 |
| زبان | فارسی |
| شابک | 978-622-243-759-6 |
| موضوع کتاب | کتابهای خاطرات، کتابهای تاریخ کشور ژاپن، کتابهای جنگ جهانی، کتابهای اتوبیوگرافی |
















