معرفی و دانلود کتاب صبحانه مسموم

معرفی کتاب صبحانه مسموم

کتاب صبحانه مسموم یک اثر متفاوت از لمونی اسنیکت است که در نگاه نخست یک معمای ساده به نظر می‌رسد، اما در واقع ترکیبی است از فلسفه، طنز تلخ، تأمل در زندگی و مرگ و بازی با زبان و معنا. این رمان که یک رمان فلسفی برای نوجوانان است برخلاف رمان‌های متداول این گروه سنی، بیش از آنکه ماجراجویانه باشد، خواننده را به تفکر و تأمل دعوت می‌کند و او را به یک سفر ذهنی می‌برد.

درباره‌ی کتاب صبحانه مسموم

یک روز صبح پس از آنکه لمونی اسنیکت صبحانه‌ای را که برای خود آماده کرده بود، صرف می‌کند،‌با یک یادداشت زیر درش مواجه می‌شود که می‌گوید: «صبحانه‌ات سمی بود». این یادداشت او را به فکر وا می‌دارد تا منشأ هر جزء از صبحانه‌اش را پیدا کند. همین می‌شود که به چایخانه، زنبورداری، سوپرمارکت، مزرعه تخم‌مرغ و در نهایت کتابخانه می‌رود و درعین‌حال به تأملاتش درباره زندگی، مرگ، نویسندگی و مفاهیمی مثل بی‌خبری، سرگشتگی و معما می‌پردازد. کتاب صبحانه‌ی مسموم (Poison for Breakfast) نوشته‌ی لمونی اسنیکت (Lemony Snicket) داستانی فلسفی است که مخاطب را به بازنگری در دیدگاهش نسبت به خطر و روزمرگی دعوت می‌کند.

کتاب صبحانه مسموم داستانی فلسفی با سبکی منحصربه‌فرد است. این داستان به‌ظاهر داستانی معمایی است؛ اما بیش از آنکه بخواهد معما را حل کند، سؤال می‌پرسد: «مرگ چیست؟»، «چه‌طور زندگی را جدی بگیریم؟»، «چقدر به صبحانه‌مان، به تخم‌مرغمان یا به نانمان فکر کنیم؟». این کتاب بیش از آنکه ماجرا و واقعه داشته باشد یا تعقیب‌وگریز و کشف قاتل در آن دیده شود، تفکر و تأمل در بر دارد و همین امر آن را به تجربه‌ای متفاوت تبدیل می‌کند.

در مجموع، کتاب صبحانه مسموم اثری است که شما را از سطح روزمرگی، صبحانه، خوردن و خوردنی‌ها فراتر می‌برد تا به عمق پرسش‌هایی برساند که غالباً دست‌نخورده باقی مانده‌اند. در این کتاب، لمونی اسنیکت با طنزی گزنده و زبانی خاص، شما را به فکر وا می‌دارد و می‌پرسد چه‌طور صبحانه‌مان آماده شده؟، از کجا آمده؟ و آیا واقعاً خطر درونِ همان میز صبحانه کمین کرده است؟ در نهایت باید گفت انتشارات مروارید این کتاب را با ترجمه‌ی زیبا گنجی منتشر کرده تا دست‌مایه‌ای برای تأمل و کشف معنای پنهان در چیزهای کوچک فراهم باشد.

نکوداشت‌های کتاب صبحانه مسموم

• کتاب صبحانه مسموم یک معمای قتل است که مانند هیچ‌چیز دیگر نیست. [این کتاب] هم کودکان و هم بزرگسالان را حیرت‌زده و شیفته می‌کند و باعث می‌شود به همه‌چیز شک کنید؛ از اینکه آیا می‌توانید از مرگ فرار کنید یا نه، تا پرسش‌های بزرگ‌تری مثل اینکه آیا واقعاً بهترین روش را برای پختن تخم‌مرغ صبحگاهی‌تان انتخاب کرده‌اید یا خیر. (هانا توک، نویسنده‌ی کتاب غیرقابل پذیرش‌ها)
• کتاب صبحانه مسموم کتابی است که باید از آن لذت برد. هر جمله‌اش با دقّت تمام تنظیم شده تا خواننده را شگفت‌زده، خوشحال، کنجکاو و گیج کند. کتابی درباره‌ی مرگ قریب‌الوقوع که درعین‌حال، شادی‌های ساده اما ژرف زندگی را به‌خوبی به تصویر می‌کشد. من سال‌هاست که از طرفداران لمونی اسنیکت هستم و این بهترین اثر او تا به امروز است. (سارا هاگر هولت، نویسنده‌ی کتاب اینجا هیچ اتفاقی نمی‌افتد)
• شوخ، زیرکانه و نگران‌کننده. این همان لحظه‌ی درخشانِ لمونی اسنیکت است و ذهن‌های روشنی که از لذت‌های تاریک خوششان می‌آید، این کتاب را با ولع خواهند بلعید. (ریچل دلاهی، نویسنده‌ی کتاب مورت فروتن)

کتاب صبحانه مسموم برای شما مناسب است اگر

• نوجوان یا بزرگسال هستید و به رمان‌های فلسفی علاقه‌مندید.
• از هواداران لمونی اسنیکت و مجموعه‌ی حوادث ناگوار هستید.
• دوست دارید به پرسش‌هایی در باب مرگ، زندگی و جستن معنا در رخدادهای روزمره بیندیشید.

در بخشی از کتاب صبحانه مسموم می‌خوانیم

می‌گویند برای نوشتن یک کتاب سه قانون وجود دارد. اولین قانون این است که باید به‌طور منظم عنصر شگفتی را به آن اضافه کنید، و من هرگز آن قانون را برای رعایت کردن، سخت نیافته‌ام، چون زندگی شگفتی‌های فراوان دارد و تنها شگفتیِ واقعی در زندگی زمانی است که هیچ اتفاق شگفت‌انگیزی رخ ندهد. لابد تعجب کردید که در پایان فصل قبل خواندید من یکدفعه در آب سرد و موّاج پریدم، این به‌منزله‌ی آن است که موفق شدم از اولین قانونِ نوشتنِ یک کتاب تبعیت کنم اما راستش را بخواهید، خودم هم به همان اندازه شگفت‌زده شدم وقتی خودم را در حال شیرجه زدن توی دریا دیدم. از آن تصمیم‌هایی بود که آدم خیلی سریع می‌گیرد، آن‌قدر سریع که اصلاً احساس نمی‌کند دارد تصمیم می‌گیرد، یکدفعه می‌بینید که کار از کار گذشته است. یک لحظه روی صخره ایستادم به فکر کردن و با خودم گفتم اگر مسموم شده باشم، دیگر مجال چندانی برای شنا کردن در این‌جا، در این نقطه‌ی خاص ندارم و لحظه‌ی بعد توی آب بودم.

قانون دوم این است که چیزهای مشخص را از داستان حذف کنید. یادگیری این قانون دشوارتر از قانون اول است، چون زندگی به‌قدری سرشار از شگفتی‌هاست که نمی‌توانید هیچ بخشی از زندگی را حذف کنید. همه‌جور اتفاقی ممکن است برای شما رخ دهد. اتفاق‌ها اغلب ملال‌انگیز، گاهی طاقت‌فرسا و گهگاه هیجان‌انگیز هستند، هر لحظه از زندگی غیرقابل چشمپوشی است. به‌هرحال در یک کتاب شما می‌توانید از هر قسمتی که خوش‌تان نمی‌آید بگذرید، به همین دلیل تمام نویسندگان گرامی سعی می‌کنند کتاب‌هایی را بنویسند که از این‌جور بخش‌ها نداشته باشند. عده‌ی معدودی از نویسندگان موفق می‌شوند. تقریباً هر کتابی حداقل یک بخش دارد که عینهو یک لنگه جورابِ خیسِ رویِ زمین، روی صفحه‌ی کتاب جا خوش می‌کند و خواننده یک‌آن از تعجب خشکش می‌زند و از خود می‌پرسد این این‌جا چه‌کار می‌کند؟ برای ‌همین‌ بخش مربوط به کندن بیشتر لباس‌هایم را قبل از این‌که توی دریا بپرم، حذف کردم، چون هیچ خواننده‌ی عاقلی به چیزهایی از این دست علاقه ندارد. اگر شنل‌قرمزی کوچولو، قهرمان یک قصه‌ی عامیانه‌ی قدیمی، به هنگام عبور از جنگل برای دیدن مادربزرگش نیاز به دستشویی داشته باشد، این کار به خودش مربوط است، از این‌رو در تمام کتاب‌های مربوط به او، این بخش را حذف کرده‌اند.