معرفی و دانلود کتاب دختر من

معرفی کتاب دختر من

هیزل برای مراسم ترحیم پدرش، کارآگاه شناخته‌شده‌ی شهر کوچک میررلیک به خانه بازمی‌گردد. اما کشف یک ماشین قدیمی در خاک دریاچه‌ی خشک، پرده از رازهای کهنه برمی‌دارد. آیا میان این دو ارتباطی وجود دارد؟ کتاب دختر من را بخوانید و با قلم رازآلود مگان میراندا وارد دنیایی از رازهای خانوادگی، تعلیق و حقیقت‌های پنهان شوید. این رمان در سال 2024 منتشر شده و خیلی زود در فهرست پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز قرار گرفته است.

درباره‌ی کتاب دختر من

رمان روانشناختی دختر من (Daughter of Mine) با مراسم یادبود پری هولت، کارآگاه شناخته‌شده‌ی منطقه و ناپدری شخصیت اصلی رمان، هیزل، آغاز می‌شود. هم‌زمان با این مراسم، خودرویی ربوده‌شده از دریاچه بیرون کشیده می‌شود. دو اتفاق ظاهراً بی‌ارتباط در کنار هم، آغازگر زنجیره‌ای از افشاگری‌ها و حقایق پنهان‌اند. این آغاز پرتعلیق، قدرت قلم مگان میراندا (Megan Miranda) را در خلق روایت‌های جنایی و معمایی به خوبی نشان می‌دهد.

ارثیه‌ی پدری؛ جرقه‌ی یک تریلر روان‌شناختی نفس‌گیر

با پیشرفت داستان رازآلود دختر من، هیزل درمی‌یابد که بازگشتش به میررلیک، چیزی فراتر از یک مراسم ترحیم بوده است. کشف‌هایی تازه او را به گذشته‌ای می‌برد که سال‌ها در سکوت و ابهام باقی مانده بود. با پایین رفتن سطح آب دریاچه، رازهایی که سال‌ها پنهان مانده بودند، یکی یکی آشکار می‌شوند؛ از جمله مدارکی که شاید بتوانند سرانجام راز ناپدید شدن مادر هیزل را توضیح دهند. مگان میراندا با مهارت، لایه‌های پنهان را یکی‌یکی آشکار می‌کند، بی‌آنکه همه چیز را یک‌باره فاش کند و همین، تعلیقِ داستان را تا خط پایانی حفظ می‌کند.

ترجمه‌ی روان نگار صفوی، لذت خواندن رمان معمایی دختر من را دوچندان کرده است. از نشر خلوت برای چاپ و انتشار این داستان به‌یادماندنی از ادبیات آمریکا، سپاس‌گزاریم.

افتخارات کتاب دختر من

• پرفروش‌ترین نیویورک تایمز
• پرفروش‌ترین یو اس ای تودی
• ترجمه شده به زبان‌های مختلف و مورد استقبال جهانی

نکوداشت‌های کتاب دختر من

• مگان میراندا در آشکار ساختن تنش‌های اجتماعی جوامع کوچک، بسیار حرفه‌ای است؛ تنش‌هایی که به طور طبیعی در اثر زندگی نسل‌ها در نزدیکی یکدیگر شکل می‌گیرد. او در این اثر، پرده از رازهای پیچیده و غافلگیرکننده‌ای برمی‌دارد. فضای بسته و روابط نزدیک در شهرهای کوچک، نیروی محرکه‌ی این تریلر روان‌شناختی است. (کرکوس ریویوز)
• رمان تریلر دختر من، اثر جدید مگان میراندا، با نگاهی هوشمندانه به الگوی رایج این ژانر، داستان دختر یک کارآگاه محلی را روایت می‌کند؛ دختری که پس از به ارث بردن خانه‌ی دوران کودکی‌اش، به شهرش بازمی‌گردد و در جریان این بازگشت، پرده از رازهایی برمی‌دارد که ممکن است سرنخ‌هایی درباره‌ی ناپدید شدن مادرش در سال‌های گذشته ارائه دهند. (بوک پیج)
• مگان میراندا استاد انحراف ذهن خواننده و پیچش‌های ناگهانی در خط داستانی است. (بوک لیست)

کتاب دختر من برای شما مناسب است اگر

• به تریلرهای روان‌شناختی علاقه‌مند هستید.
• از داستان‌های جنایی و معمایی پرکشش لدت می‌برید.
• سبک پرتعلیق و رازآلود مگان میراندا را می‌پسندید.
• مخاطب و پیگیر ادبیات آمریکا هستید و نویسندگان آمریکایی را به شکل جدی دنبال می‌کنید.

در بخشی از کتاب دختر من می‌خوانیم

روی گفت: «گفته احتمالاً سوءتفاهمی پیش اومده. شاید پدرت فقط می‌خواسته تو خونه رو برای فروش آماده کنی و بعد پولش رو بین همه تقسیم کنی.» منطقی به نظر می‌رسید. پدرم می‌دانست که من بیشتر از همه می‌توانم بهترین قیمت‌گذاری را برای ارزش خانه انجام دهم. روی سرش را تکان داد و گفت: «و این چیزی نیست که توی وصیت‌نامه نوشته شده باشه. اگه پری همچین قصدی داشت، حتماً واضح می‌گفت.» بعد قدمی جلوتر آمد و با صدایی زمزمه‌وار ادامه داد: «مطمئنم کیدن برنامه‌ها و فکرایی توی سرش داره. گمونم می‌خواست اینجا رو مال خودش کنه، حتی اگه مجبور می‌شد سهم تو رو هم بخره. همون چیزی رو که به اون گفتم، به تو هم می‌گم. هر کاری که بخواد می‌تونه بکنه، ولی برنده نمی‌شه. فقط باعث می‌شه همه‌چیز زیادی طول بکشه.» اگر کسی می‌توانست پیچیدگی‌های وصیت‌نامه را مدیریت کند، آن فرد روی بود؛ کسی که برای خروج ما از این بحران می‌شد رویش حساب کرد.

روی و پدرم در زندگی روزمره‌شان چندان به هم نزدیک نبودند، اما وقتی واقعاً لازم بود، کنار هم می‌ایستادند. شاید روی درک می‌کرد پدرم واقعاً چه فکری در سر داشته است. از پشت سر صدای شلپ‌شلپ آب را شنیدم، اسکایلر از روی سکوی شنا پرید. امواج دریاچه دورش را گرفتند. حالا نوبت من بود که صدایم را پایین بیاورم و بالاخره چیزی را که مطمئن بودم کیدن و گیج هم به آن فکر می‌کردند، به زبان آوردم: «نمی‌دونی چرا اینجا رو برای من گذاشته؟» گفت: «چرا نذاره؟ تو همیشه عزیز دُردونه‌ش بودی.» لبخندی زدم و بی‌آنکه که نگاهش کنم گفتم: «آها، خب فکر می‌کنی می‌خواست باهاش چی کار کنم؟» یافتن پاسخ این سوال مسئولیت زیادی بر دوشم می‌گذاشت. آرزو می‌کردم که ای کاش جزئیات بیشتری در کار بود، مثلا موعدی مشخص، توضیح یا حتی فهرست دیگری برایم به جا گذاشته بود.