معرفی و دانلود کتاب نام من این نیست
برای دانلود قانونی کتاب نام من این نیست و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب نام من این نیست
مری بیدار است، اما تظاهر میکند که به خوابی عمیق فرو رفته. نمیداند چرا وین نیمهشب به اتاق او میآید و بالای سرش میایستد. میداند که او پدرش است، اما یقین دارد وین چیزی را از او پنهان میکند. کتاب نام من این نیست نوشتهی مگان لالی میخواهد با شما شطرنج بازی کند. اگر بتوانید مهرهها را بهدرستی حرکت دهید، شاید بتوانید واقعیتی را که پشت ناپدید شدن لولا و ارتباط وین و مری پنهان شده، کشف کنید.
دربارهی کتاب نام من این نیست
«درو قاتل است.» این تصور خانوادهی لولا و آتمن از درو است. حتی پلیس هم درو را مقصر گم شدن لولا میداند. با وجود اینکه هیچ مدرکی علیه درو وجود ندارد اما دیگران تصور میکنند به خاطر اینکه او آخرین کسی بوده که با لولا ملاقات کرده، پس حتماً قاتل است. آتمن که نمیتواند ناپدید شدن صمیمیترین دوست خود را بدون مقصر بداند، روی در کمد مدرسهی درو نوشته «قاتل»، اما هیچکدام از این وقایع در اطمینان درو دربارهی زنده بودن لولا تأثیری ندارند. او یقین دارد که دختر موردعلاقهاش زنده است؛ درو برای اثبات ادعای خود مدرک هم دارد. کسی بهنام مردیث همراه با دختری که بسیار شبیه به لولاست، از فروشگاه پوشاک زنانه بیرون میآیند و سوار یک ماشین ون میشوند. این سند اثبات میکند که درو راست میگوید و لولا در گوشهای از این شهر زنده است. کتاب نام من این نیست (That's Not My Name) نوشتهی مگان لالی (Megan Lally) ما را به جایی میبرد که باید از آن محیط بترسیم. مهم نیست که ظاهر این فضا چقدر آرامبخش و صمیمی به نظر میرسد، مهم این است که یک قتلگاه است.
او چیزی نمیداند
مری هنوز بدن درد دارد. فقط چند ساعت از موقعی که در یک گودال چشم باز کرده گذشته است. پلیس چند ساعتی او را در کلانتری معطل کرد و خستگی آن ساعتها در وجودش رخنه کرده است. نمیداند بابت اینکه پدرش، وین، بهسرعت او را پیدا کرد و به کلبه بازگرداند، چطور باید خدا را شکر کند؛ هر چند او چیزی از این کلبه و وین به یاد ندارد و حافظهاش را بهکلی از دست داده، اما اینطور که معلوم است، این مرد پدر اوست. داستان نام من این نیست ما را به این کلبه میبرد؛ جایی که قرار است همراه با مری طعم آرامش را بچشیم یا حداقل تصور کنیم که همه چیز خوب و آرام است. وین مراقب مری است. میداند که این دختر به تخممرغ حساسیت دارد. میتواند خاطرات مشترکشان را به یادش آورد؛ اما در این سیل خاطرات تناقضاتی وجود دارند که مری را دچار شک و تردید میکنند.
توتفرنگیهای وحشی
وین میگوید که مادر مری خانهدار بوده و مدتها پیش فوت کرده، اما مری بهروشنی مادرش را به یاد میآورد و مطمئن است که او پرستار یا دکتر بوده، نه خانهدار. وین برای صبحانه توتفرنگی خرد کرده و نمیداند که مری به این میوه حساسیت دارد! اینکه یک پدر نداند دخترش به چه چیزی حساسیت دارد، کمی مشکوک است! البته این تمام دلیل شک مری به وین نیست. لباسهایی که این مرد برای مری آماده کرده، اصلاً اندازهی او نیستند؛ به همین دلیل وین و مری به ناچار سوار ون میشوند و به فروشگاه پوشاک میروند تا مری بتواند لباسی مناسب خودش تهیه کند. اگر با این گزاره دچار این تصور شدهاید که لولا، مری است، باید بدانید که سخت در اشتباهید و این همان خطایی است که مگان لالی بهسرعت شما را از آن بیرون میآورد. ماجرای رمان معمایی نام من این نیست بسیار پیچیدهتر از این است که بهسادگی کشف شود.
چه کسی دروغ میگوید؟
هیچکس حرف درو را جدی نمیگیرد. همه او را دروغگو خطاب میکنند. خوشبختانه آلتمن کمی از موضع خود کوتاه آمده و قبول کرده تا همراه با درو، به دنبال لولا بگردند تا از او سرنخی بیابند. رفتن به آخرین محلی که درو لولا را ملاقات کرد، حرف زدن با فروشندهی فروشگاه پوشاک زنانه، پیدا کردن یک رد و نشان از لولا و... از کارهای شبانهروزی درو و آلتمن هستند. آن دو باید هرطورشده لولا را بیابند و به همه ثابت کنند که این دختر هنوز زنده است. کتاب معمایی نام من این نیست نوشتهی مگان لالی سرنخهایی را از محل حضور لولا در اختیار ما قرار میدهد تا از راز ناپدید شدن او پرده برداریم و بتوانیم به درو و دوستانش نیز کمک کنیم.
داستان نام من این نیست با ترجمهی شقایق رضازاده برای نوجوانان در نشر خلوت منتشر شده است.
افتخارات و جوایز کتاب نام من این نیست
- از کتابهای پرفروش سایت یواسایتودی
- کتاب پرفروش سایت نیویورکتایمز
- نامزد جایزهی گودریدز برای داستان نوجوان
- نامزد جایزهی کتاب Oregon برای ادبیات جوان
کتاب نام من این نیست برای شما مناسب است اگر
- میتوانید به آدمهای غریبه اعتماد کنید، اما نیاز دارید که به افراد کمی شک و سوءظن داشته باشید تا در امان بمانید.
- از ماشینهایی که به آرامی پشت سرتان میآیند و آدمهایی که بسیار مشکوک بهنظر میرسند، وحشت دارید.
- نوجوانی هستید که به داستانهای معمایی و کارآگاهی علاقهمندید.
در بخشی از کتاب نام من این نیست میخوانیم
گویا مردم شهر گرد هم آمده بودند تا شاهد پیدا شدن لولای بیچاره باشند، اما به نظر من آنها باید امیدوار به پیدا شدنش در دنیای زندگان باشند تا بیرون آمدن جنازهاش از داخل آب... این فکرها باعث میشد حالم بد شود و این فضا مرا بیمار میکرد؛ از زمین و آبش گرفته تا غروب خورشید نوامبر که نورش از میان درختان کاج نمایان بود. از همه چیز اینجا متنفر بودم، از همه اتفاقاتی که در اینجا برای من و از من مهمتر برای لولا افتاده بود...
من هم کنار جاده پشت ماشین دیگری پارک کردم و ماشینم را خاموش کردم، سپس سرم را روی فرمان گذاشتم. به نظر میرسید جستجو در حال اتمام است و مردم در حال متفرق شدن بودند. من چشمم به زن و شوهری در جمع آنها افتاد که ایستاده بودند و با هم گفتگو میکردند، اما هیچ اثری از پلیسها نبود...
من خیلی نزدیک پارک کرده بودم و دهها چشم به من دوخته شده بودند. گاهی فکر میکردم ماشینم هم مثل خودم بدنام است. شاید بهتر بود از مکس بخواهم با ماشین او به اینجا بیاییم، چون ماشین او همرنگ درختان اینجا بود و جلب نظر نمیکرد.
پیرزن کوچک جثهای از زیر عینکش به شکل عبوسی به من خیره شده بود، به طوری که لحظهای فکر کردم شاید او بوده که با شماره من تماس گرفته بود و گفته بود از خودم خجالت بکشم! مکس که روی آگهیهای من نشسته بود آنها را از زیرش بیرون کشید و روی صندلی عقب انداخت و گفت: «حالا نقشهات چیه، درو؟ نگو که بیبرنامه به دل این جمعیت زدی!»
من هم به نگاه آن پیرزن خیره مانده بودم و چیزی نگفتم. مکس هم وقتی دید چیزی نگفتم، گفت: «تو که نمیخوای از این جمعیت عبور کنی و بری به پلیسا تو جستجوشون کمک کنی... میدونی که در عرض ده دقیقه به جرم گم و گور کردن لولا دستگیرت میکنن.»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب نام من این نیست |
نویسنده | مگان لالی |
مترجم | شقایق رضازاده |
ناشر چاپی | نشر خلوت |
سال انتشار | ۱۴۰۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 233 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-4986-36-8 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان معمایی و ماجراجویانه نوجوان |