معرفی و دانلود کتاب هولا... هولا
برای دانلود قانونی کتاب هولا... هولا و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب هولا... هولا
کتاب هولا... هولا، مجموعهای از داستانهای کوتاه ایرانی را در بر گرفته است. ناتاشا امیری، نویسندهی کتاب، در داستانهای این اثر مرز روایتگری سنتی را به چالش کشیده و با نگاهی تلخ و عمیق، روابط اجتماعی را در قالب داستان کوتاه بررسی کرده است. داستان اصلی کتاب بر روایت خاصی تمرکز دارد که از دیدگاه یک کرهاسب بازگو میشود.
دربارهی کتاب هولا... هولا
کتاب هولا... هولا، خواننده را با مجموعهای از داستانهای کوتاه ایرانی همراه میکند. ناتاشا امیری، نویسندهی کتاب و برندهی جایزهی ادبی اصفهان در 1387، رویکردی جسورانه برای نگارش داستان هولا... هولا، در پیش گرفته است. در این رویکرد، مرزهای روایت سنتی در هم شکسته شده تا نویسنده با انتخاب راوی غیر انسانی، کاوشی عمیق در روانشناسی انسانها و تنشهای پنهان جامعه داشته باشد.
ناتاشا امیری، داستانِ اصلی کتاب هولا... هولا را از زبان کرهاسبی روایت کرده که بهرغم غریزهی دوری از انسانها، به دنیای آدمها کنجکاو است. شنیدن برخی از اتفاقهای داستان ایرانی هولا... هولا، باعث میشود خواننده از زاویهای خام و به دور از قضاوتهای مرسوم، در جریان رخدادهای این قصه قرار بگیرد. ناتاشا امیری، رفتارهای انسانی و تنشهای پنهان جامعه را از زاویهای بیطرف و عاری از قضاوتهای اخلاقی و مرسوم به نمایش گذاشته است. این شیوهی روایت، علاوه بر خلق داستانی جذاب و گیرا، خواننده را به تأملی عمیق دربارهی شکنندگی روابط انسانی وا میدارد. داستان کتاب هولا... هولا با قصهای تحت عنوان ماسکوت آغاز میشود. ویشتاسب روشنفکر، نام داستان بعدیِ این اثر است. ناتاشا امیری، قصهی ویشتاسب روشنفکر را با دیدگاهی علت و معلولی به نظم حاکم بر هستی و نقش اتفاقهای تصادفیِ کوچک و بزرگ در سرنوشت انسانها، نگاشته است. مادر بزرگ گفت: «میارزید؟»، بعد از صد سال مردی و هولا... هولا، برخی دیگر از داستانهای این کتاب هستند که عموماً مضمونی دربارهی غمهای زنانه و سرنوشت محتومِ انسانها دارند.
کتاب هولا... هولا را انتشارات ققنوس چاپ و روانهی بازار کرده است.
کتاب هولا... هولا برای شما مناسب است اگر
- به خواندن مجموعه داستانهای کوتاه ایرانی از نویسندگانی علاقهمند هستید.
- به داستانهای کوتاهی علاقه دارید که قالبهای روایی سنتی در آنها به چالش کشیده شده است.
در بخشی از کتاب هولا... هولا میخوانیم
آدمهاى غریبه گوش تا گوش نشسته بودند. در جواب سلامم تنها سر تکان دادند. خدمتکارى جلو آمد و مانتو و روسرىام را گرفت. مجبور شدم کفشهایم را در بیاورم، فرض کن در مهمانى آن چنانى بىکفش و با آن لباسِ... جمشید را نفرین مىکردم که نگذاشته بود پیراهنِ کوتاهِ سفیدم را بپوشم. بعد هم دوش به دوش او که بدون کفش هم یک سر و گردن از من کوتاهتر بود، از بین مردهاى کراواتى و زنهایى که برق طلاهایشان چشم را مىزد، گذشتیم و در تاریکترین و پرتترین جاى سالن نشستیم. گفته بود که وقتى روى آن صندلى دو نفره آبنوسى، زیر آن تابلوى بزرگ مىنشستم، اخم کرده بودم و پرسیده بود: «به چى فکر مىکردى؟»
این را وقتى براى بار دوم زنگ زد، پرسید. فکر مىکردم باید همه چیز را در بارهام بداند ولى مثل این که این طورها هم نبود. بعد بدون این که منتظر جواب من شود از آن تابلوى بزرگ، توى قاب خراطى شده قهوهاى گفت. من درست زیر پاهاى برهنه زن نشسته بودم که دست دور گردن مردى حلقه کرده بود. رَداى مرد توى باد پیچ و تاب مىخورد و هر دو انگار توى هوا معلق بودند. تنه درختها شبیه پیکر آدمها شده بود و شاخههایشان شبیه دستهایى چنگ شده توى هوا. چند آدم هم با دُمِ دراز و بالِ خفاش توى هوا پرواز مىکردند. وقتى از آن تابلو مىگفت، دوباره همان سرگیجهاى توى سرم پیچید که در تمام طول مهمانى دست از سرم برنداشت. گوشى تلفن از دستم افتاد و صدایش دور و غریبه توى گوشم پیچید. چند دقیقهاى مکث کرد شاید براى این که تأثیر حرفهایش را بیشتر کند. ولى یادم نمىآمد تابلو را دیده باشم گرچه مطمئن هستم تابلویى روى دیوار بود. بار اول مىگفت: «چطور ندیدیش؟ درست بالاى سرت بود...» که صداى قدمهاى مادر جمشید توى راهپلهها پیچید و گوشى را گذاشتم.
فهرست مطالب کتاب
ماسکوت
ویشتاسب روشنفکر
مادربزرگ گفت: «مىارزید؟»
بعد از صد سال مردى
هولا... هولا
موش کور
و دیگر بین ما نیستى
هفت کلام آخر اردشیر
بخش اول: آتشکده
بخش دوم: ماهىهاى باله طلایى
بخش سوم: پشت گوشى تلفن
بخش چهارم: کاریکاتور
سنبلالطیب
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب هولا... هولا |
نویسنده | ناتاشا امیری |
ناشر چاپی | انتشارات ققنوس |
سال انتشار | ۱۳۸۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 191 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-311-741-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |