معرفی و دانلود کتاب هر لحظه که با منی

معرفی کتاب هر لحظه که با منی

کتاب هر لحظه که با منی نوشته‌ی مایکل روبوتام، رمان جنایی منتخب وبسایت آمازون است درباره‌ی افسر پلیس جوانی که پدرش گانگستری بدنام است. او که مهربان و خوش‌قلب است، معشوقه‌ی یک کارآگاه بانفوذ را که مورد ضرب و شتم قرار گرفته، نجات می‌دهد و با او صمیمی می‌شود. اما هرچه دوستی‌شان پیش می‌رود، اتفاقاتی بسیار شوم می‌افتد که زندگی خانوادگی، زندگی شغلی و حتی جان او را به خطر می‌اندازد.

درباره‌ی کتاب هر لحظه که با منی

داستان‌های معمایی و جنایی، همیشه علاقه‌مندان به این ژانر را با تعلیق‌های مهیج و چرخش‌های داستانی شوکه کننده، جذب می‌کنند. اما وقتی یک داستان معمایی جنایی، ابعاد عمیق روانشناختی داشته باشد، به شاهکاری برای همه‌ی علاقه‌مندان به رمان‌خوانی تبدیل می‌شود. کتاب هر لحظه که با منی (When You Are Mine: A Novel)، از مایکل روبوتام (Michael Robotham) چنین کتابی است. روبوتام تا به حال، بارها برنده‌ی جوایز متعدد ژانر معمایی و جنایی شده‌ است و میلیون‌ها نسخه از کتاب‌هایش در سراسر جهان به فروش رسیده. حال باید دید داستان رمان جنایی هر لحظه که با منی چیست؟

فیلومنا، افسر جوان و خوش‌قلبی است که آرزو دارد به پلیسی موفق در لندن تبدیل شود. او که دختر یکی از گانگسترهای بدنام لندن است، با پشتکار فراوان خود را به جایگاه امروزش رسانده است. فیلومنا به صحنه‌ی جرمی می‌رود و آنجا، تمپی، زنی مهربان و دوست‌داشتنی را می‌بیند که مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. تمپی، معشوقه‌ی پنهانی یکی از کارآگاهان کارکشته و بانفوذ پلیس است. فیلومنا و تمپی، با هم دوست می‌شوند چراکه فیلومنا احساس می‌کند باید از همه حمایت کند تا به نسخه‌ی بهتری از خود تبدیل شوند. اما حرف‌هایی که تمپی می‌زند و کارهایی که می‌کند باهم جور در نمی‌آید. از وقتی او وارد زندگی فیلومنا شده، اوضاع هر روز رو به وخامت است. به طوری که کم کم همه‌ی جنبه‌های زندگی فیلومنا، از ازدواجش تا سلامتی‌اش را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

رمان روانشناختی هر لحظه که با منی، با شخصیت‌های بسیار پیچیده و چندبعدی، طرح ساختارمند و قوی و صحنه‌سازی‌های دقیق و روشن، همه‌ی آنچه یک شاهکار معمایی، جنایی و روانشناختی باید داشته باشد، را در خود جای داده است. ترجمه‌ی خوب اعظم جلالی نیز، به جذابیت کتاب افزوده. انتشارات مروارید این کتاب را به چاپ رسانده است.

نکوداشت‌های کتاب هر لحظه که با منی

• هر لحظه که با منی کتابی فوق‌العاده با راوی اول شخص است که چرخشی بسیار غافلگیرکننده در انتها دارد. (بوکلیست)
• یک تریلر روانشناختی بسیار دلهره‌آور. (پیپل)
• من همیشه یک خروار کتاب برای خواندن دارم اما کتاب‌ مایکل روبوتام هروقت دربیاید، به گزینه‌ی اول من برای خواندن تبدیل می‌شود... این کتاب بسیار عالی و سرگرم‌کننده است. کسی نمی‌تواند بهتر از این تعلیق ایجاد کند. (استیون کینگ)
• روبوتام، در سراسر این کتاب طرح محور، فضایی از تعلیق طاقت‌فرسا را حفظ کرده است. (واشنگتن پست)
• من عاشق کتاب‌های مایکل روبوتام هستم. (لی چایلد)

کتاب هر لحظه که با منی برای شما مناسب است اگر

• به رمان‌های جنایی، پلیسی و معمایی علاقه‌مندید.
• از علاقه‌مندان به آثار مایکل روبوتام هستید.
• دوست دارید خواندن رمان‌های تریلر را با یکی از بهترین آثار این حوزه شروع کنید.
• می‌خواهید اثر نویسنده‌ای را بخوانید که استیون کینگ او را استاد خطاب کرده است.

در بخشی از کتاب هر لحظه که با منی می‌خوانیم

«تو نباید واسه چیزی ثبت‌نام کنی. از طرح تلفن استفاده نکنی یا آدرس گواهینامۀ رانندگیت رو تغییر ندی. ماشین داری؟»

«نه.»

«خوبه. مراقب تاکسی آنلاین اوبر و سرویس‌های تحویل باش. در صورت امکان خریدهات رو نقد پرداخت کن و از برداشت پول از یه خودپرداز ثابت خودداری کن.»

«چرا؟»

«الگوهایی رو ایجاد می‌کنه که قابل ردیابی‌ان.»

ما در آشپزخانه در حال نوشیدن چای لیوانی و نشستن روی چهارپایه‌های بلند هستیم.

می‌پرسم: «چرا بی‌خیالت نمی‌شه؟ عاشقته؟»

«اون فکر می‌کنه مالک منه.»

تمپی در حال بازی با برچسب چای کیسه‌ای است که روی نعلبکی بین ما در حال خشک شدن است.

می‌پرسم: «عاشقش بودی؟»

بینی‌اش را جمع می‌کند. «چطور می‌تونی این رو بگی؟»

می‌خندم. «اوه، می‌گیری که چی می‌گم.»

«چطور؟» و من متوجه می‌شوم که او جدی است.

«حتماً عاشق شدی؟»

«من؟ نه. من مشتاق فیلم‌های عاشقانه هستم. من به ریچارد کرتیس اعتیاد دارم. فیلم درواقع عشق. ناتتینگ هیل. چهار عروسی و یک تشییع‌جنازه. اما این چیزها توی زندگی واقعی اتفاق نمی‌افته... نه برای من.»

می‌گویم: «یه روز اتفاق می‌افته.» اما این حرفم خیلی شُسته‌رُفته به‌نظر می‌رسد. «گوودال از اون هم سوء‌استفاده می‌کنه. منظورم همسرشه. اون قبلاً توی بیمارستان تحت درمان قرار گرفته.»

تمپی شانه‌ای بالا می‌اندازد. «گوودال از درد و رنج دیگران لذت می‌بره.»

«و تو این رو پذیرفتی؟»

«واقعاً نه، اما به‌نظر می‌رسید که از درد و رنجم لذت می‌بره.»

باید متوجه نگاه وحشتناک من شده باشد.