معرفی و دانلود کتاب پریا: هفده فلش فیکشن دربارهی عشق
برای دانلود قانونی کتاب پریا: هفده فلش فیکشن دربارهی عشق و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب پریا: هفده فلش فیکشن دربارهی عشق
کتاب پریا: هفده فلش فیکشن دربارهی عشق از کامران محمدی روایتی است دربارهی عشق، رنج، امید و زیستن در میان سختیها. هر قصه صحنهای کوتاه اما عمیق از زندگی راوی، همسرش پری و دخترخواندهشان ستاره را ترسیم میکند؛ صحنههایی که فقر، کار سخت، زخم جنگ و عشقی استوار در این خانوادهی کوچک را پیش چشم میکشند. در این جهان ملموس و تکاندهنده، حقیقتهای بزرگ در دل جزئیات کوچک زندگی پنهان شدهاند؛ در یک چای نبات، در دستهای پوستپوستشدهی پری، در نمِ دیوارها یا در سادگی نگاه ستاره.
دربارهی کتاب پریا: هفده فلش فیکشن دربارهی عشق
راوی مردی است که سالهای جنگ و مسمومیت شیمیایی را به چشم دیده و حالا از کار تعدیل شده است؛ مردی که در دل بیثباتیهای زندگی، هنوز میکوشد شعلهی عشق را زنده نگه دارد. او و پری درگیر روزمرگیهایی دشوارند: فقر، کارهای طاقتفرسا، آرزوهای کوچک و امیدهای لرزان. بلیت بختآزمایی برایشان بیشتر شبیه تکهای خیال است تا راه نجات، اما همین خیال کوتاه هم به آنها جرئت ادامه دادن میدهد.
در مجموعه داستانهای مینیمال کتاب پریا: هفده فلش فیکشن دربارهی عشق، کامران محمدی مانند نسیمی ظریف از بزنگاههای زندگی یک خانوادهی کمبرخوردار میگذرد. وقتهایی که بوی نم زیرزمین آزارشان میدهد، زمانی که برای ستاره شامِ درستوحسابی ندارند و بهجایش چای شیرین میگذارند، یا لحظههایی که پری از شدت تماس با مواد کارخانهای، دستهایش پوستپوست میشوند؛ همهی این صحنههای کوچک، تصویری روشن از رنجِ زیستن و زیباییِ عشق و امید میسازند. پری و راوی دو انسان شکننده و درعینحال سرسختند؛ درست مثل بالهای پروانهی طلایی لای کتاب، مثل گوجهسبزهای ترش کوچهباغ یا مثل ستارهی کوچکشان که بودنش نعمت، درد و امید توامان است.

پری، ستاره و مردی که جنگ او را درنوردید
کامران محمدی در این مجموعه، هفده روایت از زندگی این زوج را کنار هم میچیند؛ روایتهایی که هرچند مستقلند، در کنار هم پازلی کامل میسازند: فقر، بیماری، بیکاری، زخمهای جنگ، دلتنگی، مراقبت از والدین، فرسودگی تدریجی و عشقی که زیر بار سختیها خم میشود اما هیچگاه نمیشکند. قصهها از امیدهای کوچک آغاز میشوند، مثل رؤیاپردازی برای بردن یک جایزهی چندمیلیونی و تا لحظههای سختی پیش میروند: بیماری ستاره، سنگینی گذشتهی جنگ بر دوش پدر، یا تحملِ تنهاییِ ناگزیر. بااینحال رشتهای روشن همهی این داستانهای کوتاه را به هم میدوزد؛ رشتهای بافتهشده از عشق که کمکم شکل خاطره میگیرد و به چیزی عمیقتر از زندگی روزمره تبدیل میشود.
داستانهایی دربارهی امیدهای کوچک و زخمهای بزرگ
نویسنده با زبانی موجز و لطیف، احساساتی گذرا اما قدرتمند را به خواننده منتقل میکند. هر فصل مثل رؤیایی کوچک اما معنادار از مقابل چشمان خواننده میگذرد؛ گفتوگوها ساده و طبیعیاند، اما پشت هر جمله لایهای از ناگفتهها و درد پنهان شده است. محمدی برای گفتن حقیقتهای تلخ، به کوچکترین چیزها چنگ میزند: یک شیشهی نمگرفته، یک کفش گِلی، یک گردنبند مقوایی. روایت او سیال، صمیمی و انسانی است؛ زمان در این مجموعهی کوتاه آرام میلغزد و زندگی پری را از کودکی تا مرگش روایت میکند. مجموعه داستان پریا: هفده فلش فیکشن دربارهی عشق با کمترین واژهها، عمیقترین زخمها را به خواننده نشان میدهد.
این مجموعه داستان اجتماعی - عاشقانه در قالب کتابهای جیبی سنگریزه توسط نشر سنگ منتشر شده و حالوهوایی صمیمی، تلخ و درعینحال سرشار از امید دارد.
کتاب پریا: هفده فلش فیکشن دربارهی عشق برای شما مناسب است اگر
- به فلش فیکشنها و داستانهای مینیمالیستی علاقهمند هستید.
- داستانهایی با زبان شاعرانه و در عین حال دردمند توجهتان را جلب میکند.
- داستانهای کوتاه اجتماعی و عاشقانهی ایرانی برایتان جذاب است.
در بخشی از کتاب پریا: هفده فلش فیکشن دربارهی عشق میخوانیم
نخ نقرهای را از وسط آخرین ستاره هم عبور دادم و بعد دو طرفش را محکم به هم گره زدم و انداختم گردن ستاره. دستهایم را پشت سرش حلقه کردم و پیشانیاش را بوسیدم. داغ داغ بود.
ستاره خندید. دستش را گذاشت روی گردنبند و دوید سمت پری.
«مامان مامان، ببین، من گردنبند ستاره دارم. هیچ کس غیر از من از این گردنبندها ندارد.»
پری چیزی نگفت. اگر میگفت هم نمیشنیدم. همهمهی جمعیت دور و برم نمیگذاشت. پری جلو نیامده بود. هیچ وقت نمیآمد. همان جا روی صندلی لهستانی رنگورو رفته مینشست و فقط نگاه میکرد. بعد هم حتماً میزد زیر گریه و میرفت.
ستاره برگشت. بغض توی گلویش گیر کرده بود. آب دهانش را قورت داد، اما چیزی نگفت. از بالای سرش دیدم که پری بلند شد.
گفتم: «ستاره، دستهایت را بده بابا.»
ستاره دستهایش را از لای میلهها دراز کرد. داغ داغ بود.
گفتم: «بابا این بار که آمدی خودم برایت با دانههای سفید موج، دستبند میسازم.»
فهرست مطالب کتاب
ارمغان بهزیستی
روز سیزدهم
دستهایش
خدا اشتباه نمیکند
قهوهای
ستاره
خانهی خودمان
شام
غریبه
ملاقات
وقتی آوردنم اینجا
حالا چه کسی آنجاست
قاب آبی کوچک
آکواریوم
پروانه لای کتاب
قایم باشک
پیش از خواب
مشخصات کتاب الکترونیک
| نام کتاب | کتاب پریا: هفده فلش فیکشن دربارهی عشق |
| نویسنده | کامران محمدی |
| ناشر چاپی | نشر سنگ |
| سال انتشار | ۱۴۰۴ |
| فرمت کتاب | EPUB |
| تعداد صفحات | 44 |
| زبان | فارسی |
| شابک | 978-622-7383-47-8 |
| موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |






















