معرفی و دانلود کتاب داستان‌های ارواح

معرفی کتاب داستان‌های ارواح

کابوس نوعروس به حقیقت بدل گشته است. مردی که سالیان سال او را در هولناک‌ترین خواب‌های خود دیده، حالا در برابرش ایستاده است؛ مردی که آمده تا زندگی او را به کابوسی ابدی تبدیل کند. کتاب داستان‌های ارواح مجموعه‌ای از قصه‌های کوتاه و ترسناک است که ما را در برابر موجوداتی چون اشباح و ارواح رها می‌کند. چارلز دیکنز در این داستان‌های کوتاه، می‌کوشد تا خوانندگان خود را در شکننده‌ترین و بی‌دفاع‌ترین وضعیت ممکن قرار دهد و آن‌ها را به نهایت وحشت برساند.

درباره‌ی کتاب داستان‌های ارواح

تنها اوست که می‌تواند در دادگاه حاضر شود و حقایقی را که از دید هیئت منصفه دور مانده‌اند، برای همه نمایان کند. هیچ‌کس جز او و قاتل در شب وقوع قتل، روی آن پل حضور نداشته و همین موضوع موجب شده تا قاضی، وکلا، هیئت منصفه و... حقیقت را از زاویه‌ی نگاه قاتل ببینند و حرف او را باور کنند. او موظف است برای اجرای عدالت به سراغ تمام اعضای دستگاه قضایی برود و حقیقت را روشن کند. حالا هم پشت سر قاضی سر ایستاده و به اوراق و مدارک می‌نگرد. قاضی نمی‌تواند او را ببیند اما وجود و حضورش را در سالن دادرسی، به‌خوبی احساس می‌کند. هر بار که قاتل پشت میز اعتراف قرار می‌گیرد، او وارد می‌شود اما به این جنایت‌کار نگاه نمی‌کند؛ هر چند به‌محض وارد شدنش، ابری از ترس و وحشت بر همه چیز سایه می‌افکند. ناسلامتی او «روح یک مرده» است و می‌تواند هر کسی را به دام وحشت بیندازد.

البته راوی کتاب داستان‌های ارواح (The Complete Ghost) از او نمی‌ترسد، بلکه از حضورش در دادگاه خوشحال هم است؛ زیرا به‌محض اینکه شاهدان و وکیلان به نفع قاتل دروغ می‌گویند، روح مقتول به آن‌ها نزدیک می‌شود و با زل زدن به چشم‌هایشان، آن‌ها را به حقیقت‌گویی وادار می‌کنند. چارلز دیکنز (Charles Dickens) در داستان دادگاه قتل که یکی از داستان‌های ترسناک و کوتاه مجموعه کتاب داستان‌های ارواح است، بدون استفاده از عناصر کلیشه‌ای همچون خون و تاریکی و... خوانندگان خود را به وحشتی عمیق دچار می‌کند؛ وحشتی که برای وجودش هیچ منطقی نداریم و شاید باید بپذیریم که یک روح سرگردان از پشت کلمات این کتاب، به ما خیره شده است.

چارلز دیکنز در کتاب داستان‌های ارواح، خوانندگان خود را به قلعه‌هایی با معماری گوتیک و زیرزمین‌هایی تاریک دعوت می‌کند تا علاوه بر ترسیدن و ماجراجویی، با شیوه‌ی زندگی مردم و وضعیت اجتماع در انگلستان قرن نوزدهم، آشنا شوید. این کتاب با ترجمه‌ی مهرداد وثوقی در انتشارات ققنوس منتشر شده است.

کتاب داستان‌های ارواح برای شما مناسب است اگر

• به داستان‌های کوتاه، ترسناک و ماجراجویانه علاقه دارید.
• به وجود روح و اشباح باور دارید و به دنبال ادله و مدرک برای اثبات وجود باورهای خود هستید.
• چارلز دیکنز را با داستان‌های طولانی و توصیفات طویل می‌شناسید و حالا می‌خواهید با او به‌عنوان نویسنده‌ی داستان‌های ترسناک و کوتاه آشنا شوید.

در بخشی از کتاب داستان‌های ارواح می‌خوانیم

دخترک شادمانه چرخید و دور شد و پسرک دست‌هایش را پیش برد و گریان گفت: «خواهر‌جان، من این‌جایم! من را هم ببر!» و در این هنگام، دخترک چشم‌های درخشانش را از پسرک برگرفت. اکنون شب بود و ستاره اتاق پسرک را روشن می‌کرد و پرتوهای بلندش را به پسرک می‌تاباند و او از پس اشک‌هایش نگاهش می‌کرد.

از آن هنگام، پسرک به ستاره به چشم منزلگاهی نگاه می‌کرد که می‌دانست وقتی زمانش فرابرسد باید به آن‌جا کوچ کند و با خود می‌گفت نه‌فقط به زمین بلکه به آن ستاره نیز تعلق دارد، زیرا خواهر فرشته‌اش قبلاً به آن‌جا رفته بود.

اما نوزاد دیگری به دنیا آمد که برادر پسرک بود و وقتی آن‌قدر کوچک بود که هنوز نمی‌توانست حرف بزند، هیئت ظریفش بر بستر افتاد و از دنیا رفت.

پسرک دوباره خواب آن ستاره را دید که دروازه گشوده بود و خواب جمع فرشتگان را دید و صف آدم‌ها و ردیف فرشتگان را که با چشم‌های درخشانشان به چهرۀ آن آدم‌ها نگاه می‌کردند.

خواهر فرشته‌اش به سرگروه گفت:

«برادرم نیامده؟»

سرگروه گفت: «آن برادرت نه، اما برادر دیگرت آمده.»

وقتی دخترک برادر فرشته‌اش را در آغوش کشید، پسرک گریان گفت: «خواهر‌جان، من این‌جایم! من را هم ببر!» اما خواهرش برگشت و به او لبخند زد و ستاره درخشید.

پسرک بزرگ و مرد جوانی شده بود و روزی سرگرم کتاب‌هایش بود که خدمتکار پیری نزدش آمد و گفت:

«مادرت از دنیا رفت. من دعای خیر او را برای پسر دلبندش آورده‌ام.»

شب که شد، او دوباره ستاره و همۀ آن جمع قبلی را دید. خواهر فرشته‌اش به سرگروه گفت: «برادرم آمده؟»

سرگروه گفت: «مادرت آمده.»

فهرست مطالب کتاب

پیشگفتار مترجم
داستان‌هایی برای اوایل تاریکی
شبح اتاق نوعروس
عمارت شبح‌زده
دادگاه قتل
رصدبان
ارواح کریسمس
چهار داستان ماورایی
ماجرای چهره‌پرداز
کاپیتان قاتل و معامله با شیطان
دیدار با آقای تِستِیتور
طفلی در رؤیای ستاره
ضربه‌های معتبر