معرفی و دانلود کتاب پنجره خانه روبرو
برای دانلود قانونی کتاب پنجره خانه روبرو و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب پنجره خانه روبرو
گربهی گمشدهی مدیسون برخلاف خود او، بیاجازه وارد خانهی کسی نمیشود؛ آن هم دقیقاً در شرایطی که الکساندر در حال خودکشی کردن است و نمیخواهد کسی مزاحم او شود. کتاب پنجره خانه روبرو نوشتهی ژان پیر مارتینز ما را به تماشای این نمایشنامهی کمدی و فلسفی دعوت کرده تا با مرد میانسالی که اصلاً نمیداند چرا زنده است، دختری شاد و امیدوار و گربهی گمشدهاش آشنا کند. در انتهای این نمایشنامه، حقیقتی برملا میشود که امید و زندگی را به الکساندر برمیگرداند و ما را نیز شاید بتواند کمی به زندگی خوشبین کند.
کتاب پنجره خانه روبرو
چرا خودکشی نکند؟ هنگامی که هیچکس او را دوست ندارد، تنهاست، دقیقاً نمیداند از آخرینباری که با کسی معاشرت کرده چه مدتی میگذرد، چرا خود را از این رخوت و بیهودگی نجات ندهد؟ هیچچیز او را شاد نمیکند. سالهای سال به نوشتن و اندیشهورزی پرداخته و حالا به بنبست رسیده است. تنها راهی که میتواند بهوسیلهی آن اوضاع را برای خود قابل تحمل کند، کوتاه کردن زندگی است، خیلی کوتاه. او نمیخواهد صبح فردا را ببیند. میداند که آمدن خورشید و رفتن ماه قرار نیست در حال افتضاح او تأثیر مثبتی بگذارد و بهترین کار ادامه ندادن به این چرخهی باطل و غوطهور نشدن در فلاکت است. البته مثل اینکه یک مشکلی بهوجود آمده و برنامهی منظم الکساندر برای مُردن را بههم ریخته، بله! همینطور است.
گربهی همسایه گم شده و دختری که صاحب اوست برای یافتن گربهاش به خانهی الکساندر میآید. کتاب پنجره خانه روبرو (La Fenêtre d’en face) نوشتهی ژان پیر مارتینز (Jean-Pierre Martinez) نمیخواهد به خوانندگان خود امید بیهوده دهد. او بهصورت منطقی اوضاع را میسنجد و وضعیت را بررسی میکند تا خود شما به این پرسش پاسخ دهید که الکساندر تصمیم درستی گرفته و بهتر است به این تکرار هرروزهی رنج پایان دهد یا هنوز میتواند به زندگی و بهبود آن امیدوار باشد!
نمایشنامه پنجره خانه روبهرو؛ جایی که مرگ و امید به هم میرسند
نام دختری که حالا زیر مبل و پشت پرده بهدنبال گربهاش میگردد، مدیسون است. او تازه به خانهی جدید که در مجاورت خانهی الکساندر است، نقل مکان کرده. این دختر کلاً آدم شادی است. برخلاف الکساندر که هر چه تلاش میکند دلیلی برای زندگی کردن نمییابد، مدیسون علتی برای غمگین شدن پیدا نمیکند. او از آمریکا به شهر پاریس آمده تا با نویسندهی محبوبش دیدار کند؛ نویسندهای که نامش الکساندر است و مدتی است که طرفدارانش را از خود بیخبر گذاشته. البته این موضوعی است که الکساندر در نمایشنامهی پنجره خانه روبرو فعلا از آن بیخبر است. او بسیار از دست این دختر که ناگهان به خانهاش وارد شده عصبانی است و نمیخواهد کسی مزاحم خودکشی کردنش بشود؛ البته اینطور که معلوم است این دختر قصد بیرون رفتن از خانهی الکساندر را ندارد؛ بهخصوص حالا که این مرد را با طنابی در دست میبیند و میفهمد که او از زندگی کاملا بریده، مسئولیتی بزرگتر از یافتن گربه را بر گردن خود احساس میکند.
مدیسون حقایق زیادی را برای بازگو کردن با خود آورده است؛ حقایقی که اگر الکساندر را در حال خودکشی نمیدید، شاید فعلا آنها را بازگو نمیکرد، اما حالا که این پیرمرد در حال نابودی خود است، تنها کسی که میتواند او را از این وضعیت نجات دهد، مدیسون است. او دربارهی این مرد ناامید چیزهایی میداند که حتی خود او از آنها بیخبر است. مدیسون فقط همسایهی الکساندر نیست. او قرار است زندگی این مرد ناامید را دگرگون کند. ژان پیر مارتینز تا پایان نمایشنامهی کمدی پنجره خانه روبرو شما را در تعلیق و ابهام سرگردان نگه میدارد و در نهایت دربارهی زندگی الکساندر و مدیسون واقعیتی را پیش رویتان خواهد گذاشت که ناچار شوید کل کتاب را از اول بخوانید و ارتباط وقایع با یکدیگر را ملاحظه کنید.
نمایشنامهی پنجره خانه روبرو با ترجمهی بابک بهارفر در انتشارات جالیز منتشر شده است.
کتاب پنجره خانه روبرو برای شما مناسب است اگر
- به نمایشنامههای طنز فلسفی و روانشناسی علاقه دارید.
- حال روحی خوبی ندارید. به هیچچیز امیدوار نیستید. حوصلهی خواندن داستانهای طولانی، انتقادات اجتماعی و کلا هر چیزی که بخواهد شما را در جریان مشکلی فراتر از مشکلات خودتان بگذارد، ندارید.
در بخشی از کتاب پنجره خانه روبرو میخوانیم
مرد صحنه را ترک میکند. دختر جوان بلافاصله سرحال شده و از این فرصت استفاده میکند؛ او به اطراف اتاق نگاهی میاندازد؛ یک پرتره قابشده از یک زن را از روی میز برمیدارد و به آن نگاه میکند و سپس با عجله آن را سر جایش میگذارد. مرد با یک لیوان آب برمیگردد و آن را به دختر جوان میدهد.
- مدیسون: ممنونم...
دختر لیوان را میگیرد و کل آب را یک نفس مینوشد.
- الکساندر: الان بهتری؟
- مدیسون: بله، مرسی...
مرد سعی میکند کمی نرمتر رفتار کند.
- الکساندر: متاسفم که اینجوری ازت پذیرایی کردم... حقیقتش دیگه خیلی وقته که حوصله میزبانی کسی رو ندارم!
- مدیسون: پس شما هم تنها زندگی میکنید؟
- الکساندر: اینکه کاملا واضحه، نیست؟
- مدیسون: فکر کنم، بچه هم ندارین.
- الکساندر: چی باعث شد فکر کنی من بچه ندارم؟
- مدیسون: مگه دارین؟
- الکساندر: نه... البته... وقتی دنیای امروز رو میبینم، خوشحالم که بچهای به وجود نیاوردم...
- مدیسون: بله...
- الکساندر: اگر میخوایم کرهی زمین رو نجات بدیم، باید با بچهدار نشدن شروع کنیم، مگه نه؟
- مدیسون: یعنی... اگه بچهدار نشیم، داریم بشریت رو نجات میدیم؟
- الکساندر: بله، قطعاً... به همون قطعیتی که احتمالاً شما هم مثل من فکر میکنید، فرانسه بهترین کشور دنیا برای زندگیه...
- مدیسون: بله، فرانسه رو موافقم... به همین دلیل تصمیم گرفتم بیام و در کشور شما زندگی کنم...
- الکساندر: تو فرانسوی نیستی...؟!
- مدیسون: من مدیسون هستم؛ یه آمریکایی!
- الکساندر: ولی زبان ما رو روان و بدون لهجه صحبت میکنی...
- مدیسون: مادربزرگم فرانسوی بود. اون زبان فرانسه را به من یاد داد. من برای تحصیل در رشتهی ادبیات دانشگاه سوربُن، به پاریس اومدم.
- الکساندر: چه تصادفی! و امروز هم کاملاً اتفاقی جلوی من سبز شدی!
- مدیسون: اسم شما الکساندره، اینطور نیست؟
- الکساندر: از کجا میدونی؟
- مدیسون: اسمتون رو روی صندوق پست طبقهی پایین دیدم. الکساندر دِلاکروا... شما با...
- الکساندر: نقاش؟ نه اصلاً...
- مدیسون: نویسنده؟!
- الکساندر: شما آمریکایی هستید و الکساندر دلاکروا رو میشناسید؟!... اینجا تو فرانسه هم دیگه کسی اونو یادش نیست!
- مدیسون: به نظرم اغراق میکنید... الکساندر دلاکروا رو همه میشناسن، شهرت اون بسیار فراتر از مرزهای فرانسهست، دستکم بین کسانی که به ادبیات علاقه دارن، جواب من چی شد؟... بالاخره هستین یا نه؟
- الکساندر: بله... خودم هستم.
فهرست مطالب کتاب
پیشگفتار مترجم
نمایشنامه
چند تصویر برای الهام گرفتن چهره پردازی الکساندر
چند تصویر برای الهام گرفتن چهره پردازی مدیسون
ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻣﺘﺮﺟﻢ
ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب پنجره خانه روبرو |
نویسنده | ژان پیر مارتینز |
مترجم | بابک بهارفر |
ناشر چاپی | انتشارات جالیز |
سال انتشار | ۱۴۰۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 61 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-433-471-8 |
موضوع کتاب | کتابهای نمایشنامه کمدی خارجی، کتابهای نمایشنامه فلسفی خارجی |