معرفی و دانلود کتاب الاغ ناراضی

معرفی کتاب الاغ ناراضی

داستان کتاب الاغ ناراضی نوشته‌ی علیرضا ملکی سورکوهی در یک مزرعه که صاحب آن یک مرد خسیس است می‌گذرد. الاغی فکر می‌کند تنها حیوان ناراضی مزرعه است، ولی می‌فهمد همه‌ی حیوانات از دست صاحبشان خسته شده‌اند. همه‌ی حیوانات این مزرعه تصمیم می‌گیرند تا صاحبشان را متوجه اشتباهش کنند. این کتاب برای کودکان مناسب است و به‌واسطه‌ی آن می‌توانند با مفاهیمی مانند گرفتن حق و اعتراض کردن آشنا شوند و همچنین بیشتر در مورد حقوق حیوانات بدانند.

درباره‌ی کتاب الاغ ناراضی

یکی از ویژگی‌های کتاب خواندن این است که ما از دید دیگران با تجربیات خود آشنا می‌شویم و دو مساله مهم را یاد می‌گیریم. اول اینکه دیگران هم ممکن است تجربیات مشابه ما داشته باشند و ما در جهان تنها نیستیم و دوم اینکه راه‌حل‌هایی را که دیگران امتحان کرده‌اند دقیق‌تر متوجه خواهیم شد.

داستان کتاب الاغ ناراضی نوشته‌ی علیرضا ملکی سورکوهی در مورد الاغی است که باید از صبح تا شب، بدون استراحت و غذای خوب کار کند. او فکر می‌کرد در مزرعه‌ی صاحب خسیسش تنها حیوان ناراضی است. روزی از روزها الاغ قصه ناراضی و ناراحت گوشه‌ی مزرعه نشسته بود تا اینکه کم‌کم بقیه حیوانات هم به او ملحق می‌شوند و از مشکلاتشان می‌گویند. همه آن‌ها از کار زیاد و نبود غذای مناسب خسته شده‌اند. اما راه‌حل چیست؟

همه‌ی آن‌ها با هم به راه‌حلی می‌رسند! زورگویی بس است. آن‌ها نباید قدرت خود را دست کم بگیرند و باید کاری کنند که صاحب‌خانه متوجه اشتباهش شود. از فردا تصمیم می‌گیرند دیگر به صاحب‌خانه کمکی نکنند. مرد خسیس صاحب مزرعه اول متعجب می‌شود، بعد مقاومت می‌کند، ولی سپس توسط همسرش قانع می‌شود که باید با حیوانات مهربان‌تر بود.

در این کتاب علاوه بر اینکه کودک معنی اعتراض کردن و گرفتن حق خود و قدرت همکاری کردن را یاد می‌گیرد این موضوع هم در نظرش خواهد آمد که باید به موجودات زنده اعم از حیوانات احترام بگذارد و با آن‌ها مهربان باشد. این کتاب توسط انتشارات متخصصان منتشر شده است.

کتاب الاغ ناراضی برای شما مناسب است اگر

• کودک بین 6 تا 12 ساله‌ای دارید که می‌خواهید کم‌کم با مفاهیم گرفتن حق و اعتراض آشنا شود.
• می‌خواهید کودک خود را با مفاهیمی مانند حیوان دوستی آشنا کنید.

در بخشی از کتاب الاغ ناراضی می‌خوانیم

صاحب خانه اصلاً به فکر ما نیست. او بسیار خسیس است و فقط از ما کار می‌کشد.

هیچ غذای مناسبی به حیوانات این خانه نمی‌دهد.

گاو با ناراحتی گفت: «فکر می‌کردم که فقط من در این خانه گرسنه‌ام! پس شما هم گرسنه و ناراضی هستید... من یک گاو شیری هستم و برای صاحب‌خانه مفید و سودمندم. صاحب خانه از شیر من دوغ و ماست درست می‌کند و به مردم می‌فروشد اما علوفه تازه که سیرم کند برایم تهیه نمی‌کند و من مجبورم علف‌های باغچه را بخورم یا در سرمای زمستان در بیشه‌زار مشغول چرا و علف خوردن باشم. همیشه گرسنه‌ام و چند بار هم مریض شده‌ام.