نقد، بررسی و نظرات کتاب وقتی زنم را حلق آویز دیدم! - جلد دوم - مجید ادیب زاده
مرتبسازی: پیشفرض
رها rafiei
۱۴۰۴/۰۸/۱۲
00
داستان از نظر من بسیار بسیار غمگین و درعین حال بینهایت مهیج و دراماتیک بود کتابیه که باخوندنش چند نوع احساس و باهم تجربه میکنیدحتما حتما پیشنهاد میکنم بخونید نویسنده بصورت خیلی عجیب غریبی تونسته احساساتو همونطورکه هست ب تصویربکشه واقعا برای من بینظیر بود ودرعین حال فوق العاده غمگین بود... تشکر ویژه دارم از کتابراه عزیز و همینطور مخاطبین کتابهای جنایی و ترسناک عالی وبینظیر بود مرسی کتابراه عزیز... 💙💙💙
جلد دوم وقتی زنم را حلقآویز دیدم بیشتر یک اثر روانشناختی–فلسفی است تا یک داستان صرف. نقطهی قوتش در انتقال صادقانهی حس پوچی و تنهایی است، اما همین موضوع میتواند نقطهضعفش هم باشد؛ چون برای همهی مخاطبان خوشایند نیست. اگر کسی به ادبیات تلخ، خودکاوی، و نگاه فلسفی به زندگی علاقه داشته باشد، این کتاب میتواند تجربهی متفاوتی باشد.
کتاب سرگرم کننده بود ودر قسمتهای مربوط به دزدی بانگ خیلی اغراق شده بود و همینطور اینکه شخصیت داستان خیلی سریع مورد توجه مردها قرار میگیره که در نهایت به ازدواج و نامزدی میرسه دروغ چرا اصلا نفهمیدم این چه سازمانی بود که این شخص گرفتار آنها شده بود از نظر من خیلی گنگ بود با سپاس
پرداختن به شخصیت داستان با این اختصاصات جسمی به نوعی نمایانگر شرایط زیستی و دغدغههای این قشر خاص میباشد ولی پرداژش صحنهها واتفاقات بسیار غلو شده و موفقیتهای ظاهری فرد را در گرو زیرکی و هوش سرشارش نشان داده است در مجموع به عنوان یک داستان نمیتواند خواننده را به شخصیت داستان پیوند دهد.
