معرفی و دانلود کتاب جادوگر طبقه‌ی هشتم

معرفی کتاب جادوگر طبقه‌ی هشتم

اگر دلتان می‌خواهد وارد دنیایی شوید که آسمانش رنگ زردآلوست، بوس‌هایش از خجالت تبدیل به گنجشک‌های آبی می‌شوند و جادوگرها روی شاخه‌ی درخت‌ها به دنیا می‌آیند، کتاب جادوگر طبقه‌ی هشتم نوشته‌ی حدیث لزرغلامی بهترین انتخاب است. کافی‌ست یک قدم بردارید تا یک جادوگر بامزه، دوست‌داشتنی و کمی بی‌حوصله به اسم نقره سروکله‌اش پیدا شود و ببردتان جایی که خواب و خیال از درودیوار دنیایش سرازیر می‌شود.

درباره‌ی کتاب جادوگر طبقه‌ی هشتم

شنبه‌ها برای جادوگرها روزهای شلوغ و پرهیاهویی است؛ چون درست در همین روزها وقت به‌دنیا آمدن بچه‌جادوگرهاست. در دنیای کتاب جادوگر طبقه‌ی هشتم نوشته‌ی حدیث لزرغلامی، جادوگرها روحشان را نه در بیمارستان، نه در غارهای تاریک و نه در دخمه‌های بدبو و کثیف، بلکه روی شاخه‌ی درخت‌ها به دنیا می‌آورند. پیش از تولد هم همه‌شان یک‌جایی در طبقه‌ی هشتم آسمان زندگی می‌کنند؛ جایی آن بالا بالاها، کنار پنجره‌هایی که رو به زمین باز می‌شوند. آن‌ها آن‌قدر کوچک‌اند که پاهایشان به پایین پنجره نمی‌رسد، اما همین‌طور جمع‌وجور کنار هم می‌نشینند و با ذوق و شوق پایین را تماشا می‌کنند.

بعد وقتی نوبت به دنیا آمدنشان می‌رسد، باید از همان پنجره بپرند پایین! پرشی ناگهانی و با شدت از آسمان به سمت زمین. اگر هم یکی‌شان لج کند و نخواهد بپرد، یک فرشته‌ی کوچولوی نخودفرنگی سر می‌رسد؛ با لبخند مهربان و زرنگیِ مخصوصِ خودش، اول قربان صدقه‌ی بچه جادوگر سرتق می‌رود و بعد هم یک‌دفعه تالاپی پرتش می‌کند پایین! هر نوزاد جادوگری روی درخت مخصوص خودش فرود می‌آید و از همان درخت روحش یواش‌یواش جوانه می‌زند.

جادوگر درخت زردآلو

و حالا نوبت تولد نقره رسیده است… نقره‌ای که قرار است روی یک شاخه از درخت زردآلو چشم باز کند، بوسه‌هایش تبدیل به گنجشک‌های آبی شوند و قلب کوچکش از خوشحالی آن‌قدر تند بزند که انگار یک پرنده‌ی کوچک در سینه‌اش در حال بال‌زدن است. نقره از همان لحظه‌ی اول مشتاق است بفهمد روی زمین چه خبر است و همین شوقش ما را با او به دنیایی می‌برد که قهرمان کوچک و شیرینش، از شاخه‌ی یک درخت زردآلو آویزان است و از همان لحظه اول تصمیم می‌گیرد که با همه‌ی جادوگرهای اطرافش فرق داشته باشد.

نقره برخلاف خواهرش طلا که بوسه‌هایش روی لپ‌ها سیاه می‌شود و می‌افتد پایین و مادرش می‌گوید این نشانه‌ی آن است که او یک جادوگر بد است، بوسه‌هایش تبدیل به یک گنجشک آبی می‌شود و می‌رود روی شانه‌های هرکسی که دوستش دارد. و خب لابد این هم نشانه‌ی آن است که او یک جادوگر خوب و مهربان است. او دلش می‌خواهد روی زمین قدم بگذارد، آدم‌ها را بشناسد و احساساتشان را درک کند. او خیلی زود بعد از اینکه روح زردآلویی‌اش ساخته شد می‌پرد پایین و به دخترکوچولویی به نام ارغوان می‌رسد. ارغوان یک دختر معمولی با یک تنهایی معمولی است که ناگهان می‌فهمد قرار است برای هفت روز با یک جادوگرِ عجیب‌وغریب، بامزه و کمی هم کم‌حوصله زندگی کند.

هفت روز جادویی با نقره

ماجراهای این دو در طول یک هفته پر از خنده، تعجب، جادو و کمی هم بغض است. آن‌ها با گربه‌هایی مواجه می‌شوند که جادو را بو می‌کشند و از آن می‌ترسند، با کلاغ‌هایی که از مو آدم را بلند می‌کنند و می‌برند، و با ابرهای برفکی‌ای که مزه‌ی چای لیمو می‌دهند. نقره با بوسه‌هایش گنجشک‌های آبی می‌سازد و با دلش رودخانه می‌بخشد. هر روزشان شبیه یک تصویر رنگارنگ است که از لابه‌لای یک کتاب جادویی بیرون می‌پرد. اما همه چیز همینطور شاد و پرهیاهو نمی‌ماند؛ نقره فقط هفت روز فرصت دارد... هفت روز برای زندگی، یاد دادن، خندیدن، دوست‌شدن و بعد ترک‌کردن. چون‌که می‌داند بعد از این هفت‌روز عمرش تمام می‌شود و می‌میرد.

جادوگر طبقه‌ی هشتم چیزی فراتر از یک فانتزی شاد است. کتاب درباره‌ی جادوی دوستی، ارزش اندوه و معنای لمس‌کردن جهان است. نقره می‌تواند نماد آدم‌هایی باشد که با رنج کنار می‌آیند تا بتوانند دنیا را زیباتر ببینند، لمس کنند و دوست بدارند و ارغوان نشانه‌ی همه‌ی کودکانی است که هنوز باور دارند تنهایی و ناامیدی را پایانی هست.

جادوگر طبقه‌ی هشتم از آن کتاب‌هایی است که بعد از خواندنش، آدم احساس می‌کند گوشه‌ی آسمان یک طبقه‌ی تازه باز شده که برای خیالات و رویاها ساخته شده است. این کتاب از نشر هوپا، داستانی‌ست که هم می‌خنداندتان، هم اشکتان را در می‌آورد، هم قلبتان را قلقلک می‌دهد. اگر دنبال داستانی هستید که بچه‌ها عاشقش شوند و بزرگ‌ترها هم کمی خلوت کنند تا بنشینند و ادامه‌اش را بخوانند، نقره پشت یک ابر زردآلویی، با یک گنجشک آبی کوچک روی شانه‌اش منتظرتان است...

کتاب جادوگر طبقه‌ی هشتم برای شما مناسب است اگر

• در رده‌ی سنی 9 تا 13 سال به سر می‌برید.
• به داستان‌های فانتزیِ عجیب، لطیف و خیال‌انگیز علاقه دارید.
• دوست دارید وارد یک دنیای جادویی ناشناخته و عجیب‌وغریب شوید.
• بدتان نمی‌آید با یکی دوتا جادوگر بامزه رفیق شوید.
• دنبال کتابی کودکانه هستید که بزرگسال‌ها هم عاشقش می‌شوند.
• به دنبال هدیه‌ای جذاب و متفاوت برای یک کودک یا نوجوان هستید.

در بخشی از کتاب جادوگر طبقه‌ی هشتم می‌خوانیم

یک جادوگر طبقه‌ی بالای خانه‌ی ما زندگی می‌کند. همین الان دارد قدم می‌زند. صدای پاهایش مثل بقیه تق‌تق تق‌تق نیست. هر بار صدای پایش یک‌جور است: تتتق‌تتق... یا تلق‌تلوق تولوق‌لوق!

الان صدای پایش شبیه تولاق‌تلاق‌قلاقه است و حالا دیگر هیچ‌صدایی نیست. به نظرم الان دارد بالای گلدان‌های کاکتوسش پرواز می‌کند.

گلدان‌های کاکتوسش معرکه‌اند. هر کدام اندازه‌ی یک ساختمان دوطبقه‌اند. حتی یکی‌شان اندازه‌ی برج میلاد است. شاید هم بزرگ‌تر حتی. اما او با یک ورد دوازده‌ونیم‌خطی کوچکشان کرده که توی پذیرایی‌اش جا بشوند.

یک درخت زردآلو هم توی اتاقش دارد. اما چون ریشه‌هایش هی از سقف خانه‌ی ما می‌زد بیرون، درختش را تبدیل کرد به یک بشقاب زرد.

حالا بعضی وقت‌ها که من می‌روم پیشش و ناهار هم می‌مانم غذایم را توی آن بشقاب می‌ریزد. بهش می‌گویم: «نقره! هر چی می‌ریزم توش باز مزه‌ی زردآلو می‌ده!»

اما او چیزی نمی‌شنود. یعنی وقتی دارد غذا می‌خورد، گوش‌هایش را در می‌آورد و می‌گذارد روی میز تا هیچ‌صدایی نشنود و با خیال راحت غذا بخورد. من صندلی‌ام را پشت به گوش‌ها می‌گذارم. چون دیدن دو تا گوش گنده که توی یکی‌اش یک گوشواره‌ی مارپیچ بدبوی سیاه است و هر چند لحظه یک‌بار هم تکان می‌خورد، خیلی با غذایی که طعم زردآلو می‌دهد، جور در نمی‌آید! می‌فهمید که؟!