معرفی و دانلود کتاب کوارتت مرگ و دختر: مجموعه داستان

معرفی کتاب کوارتت مرگ و دختر: مجموعه داستان

مجموعه‌ای از 15 داستان کوتاه درباره‌ی روابط انسانی، بحران‌های هویتی و اجتماعی و دغدغه‌های فردی در کتاب کوارتت مرگ و دختر نوشته‌ی فتح الله بی نیاز نگاشته شده است. این اثر که در گروه داستان‌های کوتاه فارسی قرار دارد، با نگاهی واقع‌گرایانه و گاه تلخ، لایه‌های پنهان زندگی روزمره را به تصویر می‌کشد.

درباره‌ی کتاب کوارتت مرگ و دختر

راوی نفرتی عمیق نسبت به یکی از هم‌کلاسی‌هایش به نام محمود دارد. محمود پسری نابغه و بااستعداد است که موفقیت‌های زیادی در دبیرستان به دست آورده است؛ اما او بچه‌ای تنها و گوشه‌گیر است که دیگران او را زشت، دست‌وپاچلفتی و احمق خطاب می‌کنند؛ یعنی همان چیزی که محمود روی آن حساس است. بالاخره راوی با محمود روبه‌رو می‌شود و در یک مکالمه به نقطه ضعف او اشاره می‌کند. این رویارویی عواقبی دارد که محمود تا سال‌ها خاطره‌اش را فراموش نمی‌کند. این داستان یکی از پانزده داستان کوتاه از کتاب کوارتت مرگ و دختر است که فتح الله بی نیاز آن را با موضوعات اجتماعی و روان‌شناختی نگاشته است.

بازتاب لایه‌های پنهان روان‌ با زبانی ساده

فتح‌الله بی‌نیاز در مجموعه داستان کوارتت مرگ و دختر، با بهره‌گیری از تم‌های مرگ، تنهایی، بحران‌های هویتی و اجتماعی و روابط انسانی پیچیده، لایه‌های پنهان روان انسان را به تصویر می‌کشد و با نثری ساده و گزارش‌گونه، احساس تنهایی، ناامیدی و دل‌مردگی را به‌خوبی منتقل می‌کند. ویژگی‌های زبانی مانند جملات کوتاه، افعال ساده و مرکب و استفاده از کلمات معطوف و اتباع، در ایجاد این فضا مؤثر هستند.

الهام‌گیری از کوارتت «مرگ و دوشیزه» اثر فرانتس شوبرت در مجموعه داستان کوارتت مرگ و دختر

فتح الله بی نیاز در نام‌گذاری مجموعه داستان کوارتت مرگ و دختر از کوارتت «مرگ و دوشیزه» اثر فرانتس شوبرت الهام گرفته است. کوارتت فرانتس شوبرت، با استفاده از تم مرگ، به بررسی احساسات پیچیده انسانی می‌پردازد و تضاد میان زندگی و مرگ را در قالبی موسیقایی و دراماتیک به تصویر می‌کشد. فتح الله بی‌نیاز نیز، با انتخاب این نام، به‌نوعی به این تضادها و احساسات در آثار خود اشاره کرده و فضای داستان‌هایش را با لایه‌های معنایی مشابه غنی کرده است. این ارتباط معنایی، مخاطب را به تأمل در مورد مفاهیمی همچون مرگ، زندگی، تنهایی و هویت دعوت می‌کند و عمق بیشتری به تجربه خواندن این مجموعه می‌بخشد. ضمناً این نام‌گذاری ارتباطی عمیق و نمادین میان موسیقی، هنر و ادبیات برقرار می‌کند و نشان‌دهنده‌ی درک و آگاهی نویسنده از تأثیرات متقابل هنرهای مختلف بر یکدیگر است.

کتاب حاضر را نشر ققنوس منتشر کرده است.

کتاب کوارتت مرگ و دختر برای شما مناسب است اگر

• به داستان‌های کوتاه با مضامین روانشناختی و نقد اجتماعی علاقه‌مندید.
• از هواداران آثار فتح الله بی نیاز هستید.
• به داستان‌هایی درباره‌ی پیچیدگی‌های روان انسان و تأثیرات اجتماع بر فرد علاقه‌مندید.

در بخشی از کتاب کوارتت مرگ و دختر: مجموعه داستان می‌خوانیم

قسم مى‌خورم نمى‌خواستم بکشمش! تا مغز استخوان از او متنفر بودم، ولى آن‌قدر بى‌رحم نشده بودم که با دست‌هایم طناب دور گردنش بیندازم. نه! نه! هرگز تا این حد پست نشده بودم؛ خدا را شاهد مى‌گیرم. البته هیچ‌وقت فکر نمى‌کردم مى‌توان به این سادگى آدم کشت؛ هیچ‌وقت!

مى‌دانم از این کلى‌گویى‌ها خسته شده‌اید، بنابراین مى‌روم سراغ اصل مطلب. آن زمان خانواده‌ام در شهر بافت زندگى مى‌کرد که دوره دوم دبیرستان نداشت و من به‌ناچار در کرمان درس مى‌خواندم. تعطیلات به بافت مى‌رفتم و بیش‌تر وقت‌ها آن لعنتىِ منفور را مى‌دیدم و وصفش را از مادرم مى‌شنیدم: «تمام درس‌ها را بیست شده. حتى به خاطر نبودن دبیر، گذاشتنش سرِ درس جبر کلاس هشتم.»

خواهرم مى‌گفت: «اون دست و پا چلفتى احمق حالا براى خودش کلى آدم شده!»

فرق نمى‌کرد گوینده این حرف کدام‌یک از سه خواهرم بود. به هر حال محمود که از سر و صورت زشتش حماقت مى‌بارید، شده بود خوره روح من. پدرم هم مى‌گفت: «توى مسابقه داستان‌نویسى استان هم نفر اول شده. توى مسابقه هوش و اطلاعات عمومى هم اول شده.»

همان دفعه‌اى که این همه تعریفش را شنیده بودم، خواستم حسابى دستش بیندازم. وقتى دیدمش، احوالپرسى سردى کردم. به روى خودش نیاورد و گرم جواب داد. بچه‌ها که جمع شدند، بعد از حرف‌هاى معمولى از این‌ور و آن‌ور پرسیدم؛ از پایتخت چند کشور، بعد اسمِ پرآب‌ترین رودخانه‌ها و اطلاعات مربوط به سه فیلم. بدون این‌که قیافه‌اش تغییر کند، پایتخت‌ها و رودها را گفت و در کسرى از ثانیه براى آن سه فیلم، هم نام کارگردان و آهنگساز را و هم اسم هفت هشت هنرپیشه را ردیف کرد؛ در حالى که بافت سینما نداشت و آن موجود منفور فقط از روى مجله‌ها آن همه اطلاعات پیدا کرده بود. هاج و واج مانده بودم که گفت: «اگه دوست دارى باز هم بپرس.»

فهرست مطالب کتاب

کسى براى کشتن
دهلیزى با در نقره‌اى
ارتفاعات سفید
شؤون ذهن و عین
یورش تندباد در میانه سکوت
عنفوان دوشیزه لودمیلا گراسیمووا
یک داستان خسته‌کننده و تکرارى
راپسودى روى تمى از پاگانى‌نى
بچه‌ها به پدر و مادر احتیاج دارند
فرصت
جزیره‌هاى به هم پیوسته
غافلگیرى
زن‌هاى سوار بر اسب
سمت غبارآلود شهر
درسى به اسم زیست‌شناسى
همنشین آزرده