معرفی و دانلود کتاب بازگشت به خانه

معرفی کتاب بازگشت به خانه

ماتیلدا ترنر فقط چهارده سال دارد و مجبور است با کورت ازدواج کند. او می‌خواهد به سوپراستار موسیقی جاز تبدیل شود و جهان را ببیند، اما حالا مرگ را به این زندگی و بارداری ناخواسته ترجیح می‌دهد. کتاب بازگشت به خانه ما را به خانه‌ای می‌برد که به گفته‌ی اهالی آن منطقه شوم است: عمارت هالیسون. سال‌ها قبل اغلب اعضای خانواده‌ی ترنر که در این خانه ساکن بودند، به طرز فجیعی کشته شدند و حالا کیت مورتون می‌خواهد ما را با جزئیات این قتل آشنا کند تا بتوانیم بر راز این جنایت فراموش‌شده که سال‌هاست پشت ابر مانده، نور بتابانیم.

درباره‌ی کتاب بازگشت به خانه

خورشید، اشعه‌های کم جان و بی‌رمقش را بر روی خانواده‌ی ترنر گسترده است. آب درون آبگیر به‌اندازه‌ی کافی جاری است و هم می‌توان با خیال آسوده کنارش استراحت کرد و نگران طغیان نبود و هم آن‌قدر پر آب هست که یک اسب تشنه را سیراب کند. شاید همین دلیل موجب شد تا ایزابل و فرزندانش برای گذراندن یک عصر زیبا به کنار جویبار بیایند و روی پتوی کهنه‌ای به خواب فرو روند؛ البته نه خوابی معمولی، بلکه خوابی ابدی و بی‌بازگشت. این واقعیت تلخ را پرسی سامرز هنگامی که به نزدیکی جویبار آمد تا به اسبش آب بدهد متوجه شد. ایزابل، جان، ماتیلدا و نوزاد تازه متولد شده‌ی خانواده‌ی ترنر همگی مُرده‌اند. هیچ نشانه‌ای از اعمال خشونت بر روی اجساد دیده نمی‌شود و مشخص نیست چطور کشته شده‌اند. کتاب بازگشت به خانه (Homecoming) نوشته‌ی کیت مورتون (Kate Morton) زمان و مکان را درهم‌تنیده است و ما را از دهه‌ی 50 قرن بیستم، به سال 2018 می‌آورد و این رفت و آمد در زمان، مدام تکرار می‌شود و باید بتوانیم در میان این عبور و مرور زمانی سرنخ‌هایی را که علت و چگونگی مرگ ایزابل و فرزندانش را مشخص می‌کنند، پیدا کنیم.

مواد لازم: سم کشنده

دفترچه‌ی خاطرات ایزابل، گزارش‌های پلیس، شرح بازجویی‌هایی که از خانواده‌ی سامرز و متیو مک‌کنزی به دست جس، نسل جدید خانواده‌ی ترنر، رسیده، علت و چگونگی مرگ ایزابل و فرزندانش را مشخص می‌کند؛ آن‌ها به وسیله‌ی سمی مهلک و به شیوه‌ی «مرگ آرام» کشته شده‌اند. این سم همیشه در انباری خانواده‌ی ترنرها وجود داشته اما هنگامی که این خانواده به قتل رسیده‌اند، جان، پسر خانواده، آن را در ازای دوربین عکاسی به دوست خود، متیو، قرض داده بوده؛ همین موضوع متیو را به یکی از مظنونان اصلی پرونده‌ی قتل ترنرها تبدیل کرده، اما با برملا شدن مدارک و نشانه‌های بیشتر، مشخص می‌شود که در پس این قتل اتفاقات هولناک دیگری در جریان بوده که نتیجه‌ی قضاوت خواننده را به‌کلی عوض می‌کند. داستان معمایی بازگشت به خانه وقایع را از چند زاویه‌ی دید بازگو می‌کند تا بهتر بتوانیم آن‌ها را قضاوت کنیم. یکی از نکات تاریک کتاب بازگشت به خانه، شخصیت ایزابل است که ابتدا مادری مهربان و همسری وفادار به‌نظر می‌رسد، اما کیت مورتون ما را با ابعاد ناشناخته‌ای از شخصیت او مواجه می‌کند تا قاتل را بیابیم.

یک قاب دروغین

همه‌ی شهر تصور می‌کنند خانواده‌ی ترنر خوشبخت‌ترین آدم‌های دنیا هستند؛ کسانی که ظاهراً همدیگر را دوست دارند اما فقط هنگامی واقعیت آن‌ها را می‌بینیم که از اتفاقات درون خانه‌ی ترنرها با خبر شویم. یکی از افرادی که بخشی از واقعیت را دیده، نورا، خواهر توماس ترنر، است. او که در ماه‌های پایانی زندگی ایزابل و فرزندانش به‌دلیل مشکلات روحی و شخصی خود به خانه‌ی برادرش آمده، با صحنه‌ی هولناکی روبه‌رو می‌شود؛ او ایزابل را در حالی که سعی می‌کند نوزادش را با بالش خفه کند، می‌بیند؛ البته ایزابل این جنایت را انجام نمی‌دهد اما این راز سیاه فقط بخشی از ابعاد تاریک داستان معمایی بازگشت به خانه را شرح می‌دهد؛ هنگامی که یادداشت‌های ایزابل را ورق می‌زنیم بیش از پیش با حس پوچی و خشم او مواجه می‌شویم؛ البته در کنار این‌ها باید یک واقعیت را که متیو مک‌کنزی آن را فاش کرد در نظر بگیریم. ایزابل و توماس در ماه‌های پایانی زندگی مشترکشان مشاجره و اختلافات شدیدی داشتند.

توماس مدام ایزابل را به‌دلیل ارتباطش با فردی ناشناس سرزنش می‌کرد؛ این موضوع می‌تواند دلیلی برای کشتن ایزابل توسط شوهرش باشد، اما هیچ‌کدام از این حدس‌ها به‌طور قطعی درست نیستند. کیت مورتون ما را در میان خیل بی‌شماری از سرنخ‌ها و نشانه‌ها رها می‌کند و گره‌گشایی از این معضل را برعهده‌ی خود ما می‌گذارد. رمان جنایی بازگشت به خانه شما را تا یافتن قاتل اصلی همراهی می‌کند. در این مسیر باید بسیار مراقب خود باشید، زیرا واقعاً معلوم نیست در این داستان چه کسی قاتل است و چه کسی بی‌گناه!

کتاب بازگشت به خانه با ترجمه‌ی سبحان آقاجوئی منتشر شده است.

جوایز و افتخارات کتاب بازگشت به خانه

• نامزد دریافت جایزه‌ی بهترین تریلر به انتخاب کاربران گودریدز سال 2023
• نامزد دریافت جایزه‌ی CWA Gold Dagger سال 2024
• از آثار ثبت شده در فهرست Australian Book Industry Awards

نکوداشت‌های کتاب بازگشت به خانه

• کیت مورتون حماسه‌ای رازآلود و وهم‌انگیز را که با نگاهی موشکافانه و تصویرپردازی‌های دلنشین در هم‌تنیده شده‌اند، به خوانندگان این داستان ارائه می‌دهد. رمان بازگشت به خانه، تاکنون بهترین اثر کیت مورتون محسوب می‌شود. (Publisher's Weekly)
• اگر از طرفداران کیت مورتون هستید، قطعاً عاشق این کتاب خواهید شد؛ اگر هم تاکنون از او چیزی نخوانده‌اید توصیه می‌کنیم به خود لطف کنید و این کتاب را بخوانید. این اثر یک سفر پر پیچ‌وخم و فوق‌العاده است. (گراهام نورتون)
• برای خواندن یک تریلر که تا مغز استخوانتان را منجمد کند، آماده باشید. (Woman's Own)

کتاب بازگشت به خانه برای شما مناسب است اگر

• به جست‌وجو در میان صفحات کتاب و پیدا کردن سرنخ‌های کوچک و مخفیانه علاقه دارید.
• دوست دارید در جریان کل کتاب مدام شوکه شوید.
• از مطالعه‌ی داستان‌های معمایی که وقایع آن در یک مکان ثابت رخ نمی‌دهند و دائماً عقب‌گرد دارند، لذت می‌برید.

در بخشی از کتاب بازگشت به خانه می‌خوانیم

همان‌طور که آفتاب سوزان به عبور از آسمان در آن کریسمس ادامه می‌داد و هنریک درامینگ همسرش را از بخش زنان بیرون می‌برد تا میان درختان زینتی باغ‌های پرگل پارکساید بنشیند، خانم مگ سامرز در تمبیلا سفارش کریسمس خانوادۀ ترنر را آماده می‌کرد. همچنین از لحظۀ نایاب آرامش بین مشتریان استفاده کرده بود تا کیک اسفنجی‌اش را در فر بگذارد. بوی شکر کاراملی شده در هوا پخش شد و از آشپزخانه تا فروشگاه می‌رسید.

مگ یک‌بار دیگر سفارش مواد غذایی را بررسی کرد. او از این‌که تماس لحظه آخری از طرف خانم ترنر برای اضافه کردن موارد فراموش‌شده دریافت نکرده بود، شگفت‌زده شده بود. حقیقت این است که انتظار داشت خانوادۀ ترنر برای گذراندن تعطیلات، به‌ویژه با اضافه شدن خواهر آقای ترنر به جمعشان، به مقدار بیشتری مواد غذایی نیاز داشته باشند. البته شاید همین موضوع باعث شده بود که خانم ترنر سرش شلوغ باشد. او با یک نوزاد تازه متولد شده و مهمانی که باید از او پذیرایی می‌کرد، کارهای زیادی برای انجام دادن داشت.

فضای خالی کمی در بالای جعبۀ سفارش ترنرها وجود داشت و مگ چند خوراکی اضافی به آن اضافه کرد. او این کار را برای تمامی مشتریان برترش انجام داده بود: مقداری مربای توت‌فرنگی دست‌ساز، یک شیشه خمیر ماهی و یک قرص نان روگن‌بروت محبوبش. سرانجام با پر شدن جعبه، مگ کورت را صدا زد. حسی از بی‌صبری او را فراگرفته بود که بخشی از آن ناشی از سرعت زیاد کارهایی بود که در طول روز انجام داده بود. وقتی کورت ظاهر نشد، دوباره صدایش زد. به‌ندرت پیش می‌آمد که کورت وقتی کارها هنوز تمام نشده، مغازه را ترک کند.