معرفی و دانلود کتاب وقتی شانس در خانه‌ات را می‌زند

معرفی کتاب وقتی شانس در خانه‌ات را می‌زند

اما لرد، نویسنده‌ی پرفروش نیویورک تایمز، در کتاب وقتی شانس در خانه‌ات را می‌زند، به سراغ دختر نوجوان پر شر و شوری رفته که می‌خواهد به هر قیمتی به خواسته‌اش برسد. در این راه او وارد ماجراجویی‌هایی بامزه می‌شود که هم مخاطب را می‌خنداند هم میلی، دختر نوجوان داستان، را به شناخت خود واقعی‌اش نزدیک‌تر می‌کند. آیا او گمشده‌اش را پیدا کرده و پدرش را راضی می‌کند یا اتفاقات دیگری در این داستان طنازانه و عاشقانه منتظر او و شماست!

درباره‌ی کتاب وقتی شانس در خانه‌ات را می‌زند

این داستان نوجوانانه همه‌ی آنچه را که از یک داستان خوب انتظار دارید در خود دارد. دختر سرسختی که می‌خواهد به هر قیمتی به دنبال آرزوهایش برود و در این راه مانند هر نوجوان دیگری اشتباهاتی دارد. از دل همین اشتباهات مانند بسیاری از نوجوانان دیگر هویت و شخصیت خود را بازتعریف می‌کند. قصه‌ی کتاب وقتی شانس در خانه‌ات را می‌زند (When You Get the Chance) نوشته‌ی اما لرد (Emma Lord) در مورد شانسی است که به یک دختر نوجوان پرشور و هیجان رو می‌کند.

پدر میلی او را به تنهایی بزرگ کرده است و او بدون اطلاع پدر درخواست تحصیلی برای یک دانشگاه در یک شهر دیگر فرستاده و حالا خبر پذیرشش او را خوشحال می‌کند. خوشحالی او زیاد طول نمی‌کشد چون پدرش با رفتن او مخالفت می‌کند. او برای جلب نظر پدر راهی به ذهنش می‌رسد و آن راه چیزی نیست جز پیدا کردن مادر گمشده‌اش!

راه‌حل گمشده

او تصور می‌کند با پیدا کردن مادری که این همه سال نبوده و با جلب موافقت او می‌تواند به خواسته‌اش برسد. برای این کار و با استفاده از یادداشت‌های قدیمی پدر و ماجراهای بسیار او سه زن را زیر نظر می‌گیرد. استف، مسئول پذیرش در یک آژانس استعدادیابی؛ فرح، مربی رقصی پرجذبه و بث، علاقه‌مند به تئاتر که دختری نوجوان هم دارد. این جست‌وجو، میلی را وارد دنیای رنگارنگ کلاس‌های رقص و آزمون‌های بازیگری می‌کند که در پس آن‌ها با لایه‌هایی از گذشته و هویت خود هم روبه‌رو می‌شود.

در میان این ماجراها و دردسر پیدا کردن مادرش، اما لرد به‌خوبی ماجرای عاشقانه‌ی رقیب پیشین که کم‌کم به عشقی واقعی تبدیل می‌شود، گنجانده تا این داستان نوجوانانه تکمیل شود. آیا او همیشه بهترین انتخاب‌ها را می‌کند؟ معلوم است که نه؛ کدام شخصیت نوجوان در رمان‌ها این‌طور است؟ اما شیوه روایت داستان باعث می‌شود حتی عجیب‌ترین تصمیمات میلی هم درست و منطقی به نظر برسند. صدای میلی در این کتاب آن‌قدر زنده است که هر حرکت و انتخابش نه تنها توجیه منطقی دارد، بلکه کاملاً طبیعی هم هست.

یک میلی تمام عیار

داستان حول محور میلی می‌چرخد، دختری پرانرژی، اندکی خودشیفته اما پر از اعتمادبه‌نفس که بسیاری از دختران آرزویش را دارند. میلی در تمام طول داستان یک میلی تمام عیار است و همین لذت خواندن کتاب وقتی شانس در خانه‌ات را می‌زند را دوچندان می‌کند. جسارت او غیرقابل‌انکار است. دختری که برای رسیدن به خواسته‌هایش هر کاری لازم باشد انجام می‌دهد. البته همین انتخاب‌ها او را وارد ماجراها و دردسرهای فراوانی می‌کند. اما در دل همین ماجراها، میلی به درک عمیق‌تری از هویت و خود واقعی‌اش می‌رسد. دنبال کردن همین لحظه‌های درونی، تجربه‌ی خواندن این کتاب را شیرین می‌کند.

در این کتاب بامزه و دوست‌داشتنی که لبخند روی لبتان می‌آورد اما لرد به سراغ یکی از مهم‌ترین مسائل نوجوانان یعنی بزرگ شدن و پیدا کردن صدای درونی می‌رود. تئاتر موزیکال را هم نمی‌توان فراموش کرد. این کتاب پر از اشاراتی در مورد تئاتر موزیکال است و می‌توان گفت این داستان تا مغز استخوان از عشق به تئاتر موزیکال ساخته شده است. کتاب وقتی شانس در خانه‌ات را می‌زند را انتشارات کتابسرای تندیس با ترجمه‌ی سودابه تصاعدیان منتشر کرده است.

نکوداشت‌های کتاب وقتی شانس در خانه‌ات را می‌زند

• جرعه‌ای از شادی را میل کنید، این بار در قالب یک کتاب. (Marie Claire)
• این کتاب سرشار از ارجاعات به تئاتر موزیکال و طنز است. شما در این رمان با لحظات احساسی بسیار، دوستی‌ها و پیوندهای خانوادگی عمیق روبه‌رو می‌شوید. با خواندن این کتاب به سفری سرگرم‌کننده با پیچ‌وخم‌های داستانی هیجان‌انگیز خواهید رفت. (Kirkus Reviews)
• یک میلی تمام عیار در یک داستان تمام‌عیار که سرشار از شادی است. خوانندگانی که عاشق تئاترند، چه موزیکال و چه غیر آن، و هر کسی که به دنبال یک پایان خوش است، کتاب وقتی شانس در خانه‌ات را می‌زند را بارها و بارها می‌خوانند. (Booklist)
• کتاب وقتی شانس در خانه‌ات را می‌زند سرشار از انرژی، گفت‌وگوهای تندوتیز و ارجاعات عاشقانه به تئاتر است. این کتاب که می‌توان آن را بازآفرینی به‌یادماندنی از فیلم Mamma Mia دانست معنای خانواده را کاوش می‌کند. (مجله Publishers Weekly)

کتاب وقتی شانس در خانه‌ات را می‌زند برای شما مناسب است اگر

• نوجوان هستید و به تئاتر موزیکال و فضای پرشور و پرانرژی آن علاقه دارید.
• دنبال یک رمان پرهیجان، شاد و سرشار از شوخ‌طبعی هستید.
• از شخصیت‌های پرجنب‌وجوش، سرزنده و به‌یادماندنی لذت می‌برید.

در بخشی از کتاب وقتی شانس در خانه‌ات را می‌زند می‌خوانیم

چهار جفت چشم به سمت بارون لوات می‌چرخد، کسی که مطابق معمول آن‌قدر خوش‌تیپ است که حتی نوازنده‌ی پیانو هم دستانش روی کلیدها خشک شده و به آن‌ها فشار می‌آورد تا بچرخد و به او خیره شود. طوری از ناکجاآباد روی صحنه پیدایش می‌شود انگار درِ آسمان باز شده و او را در دامانمان انداخته است.

می‌گوید: «سلام میلی» و سری برایم تکان می‌دهد: «نظرت چیه؟ نمایش رو دیشب تموم کردیم ولی فکر کنم هنوز بتونم شعرها رو به یاد بیارم.»

حرفش را با چشمکی به پایان می‌برد. شک ندارم که مُرده‌ام. حتماً در آن سقوط توی مترو سرم ضربه خورده و از دنیا رفته‌ام و این‌جا جایی است که آدم بعد از این‌که در دید عادی مسافران سر ظهر قطار خط ۱ فرو می‌افتد، می‌رود.

الیور به جای من جواب می‌دهد: «اون آماده است.»

متصدی صحنه خلاصه‌ی کوتاه و سریعی از نحوه‌ی حرکتم به من می‌گوید تا مسئول نور بتواند مسیرهای ما را دنبال کند. آن کارمندی که میکروفونم را نصب کرد می‌گوید: «لازم نیست حسی بازی کنی یا توی نقش فرو بری.» اما بارون از بالای سر زنی که دارد میکروفونش را متصل می‌کند نیشخندی به سمتم می‌زند.

آنگاه پیانیست شروع به نواختن می‌کند و در عرض یک ثانیه، ما دیگر بارون و میلی نیستیم، اسکای و سوفی164 هستیم که بازیگوش و گستاخ، مثل موش و گربه‌ای در حال بازی روی صحنه بالا و پایین می‌چرخیم. اول بیت مربوط به بارون است، در حینی که روی صحنه دورم می‌چرخد لحنش را تنظیم کرده و بعد سریع می‌دود و روی زانوهایش به سمتم سُر می‌خورد و می‌خواند: «هر چیزی دریافته بودم برعکس شده، التماست می‌کنم...»