معرفی و دانلود کتاب سرزمین سایه‌ها: داستان‌هایی از کابوس‌های فراموش شده

معرفی کتاب سرزمین سایه‌ها: داستان‌هایی از کابوس‌های فراموش شده

هر خانه‌ای سایه‌ای دارد؛ هر سایه، رازی و هر راز، کابوسی زنده... کتاب سرزمین سایه‌ها نوشته‌ی گرگوری اوونز ما را به دل مکان‌هایی می‌برد که دیوارها در آن نجوا می‌کنند و اشیای خاموش، حافظه‌ای هولناک دارند. این کتاب مجموعه‌ای از شش داستان کوتاه است که هر کدامشان مثل دروازه‌ای رو به کابوس‌های فراموش‌شده‌مان عمل می‌کنند. و اگر جرئت ورق زدن را داشته باشید، خواهید دید که کابوس‌ها هیچ‌وقت تا همیشه در خواب‌ها باقی نمی‌مانند.

درباره‌ی کتاب سرزمین سایه‌ها

کتاب سرزمین سایه‌ها (Tales of the Mysterious and Macabre: Short Stories and Terrifying Tales) مجموعه‌ای است از شش داستان مستقل، که همگی با رشته‌های وهم، نفرین و راز به هم پیوند خورده‌اند. گرگوری اوونز (Gregory Owens) با زبانی که یادآور سنت سیاه ادگار آلن پو و میراث گوتیک اروپا است، قصه‌هایی می‌آفریند که پر از نفرین‌های قدیمی، اشباح سرگردان و لحظاتی‌اند که جان را به لرزه می‌اندازند.

در اولین داستان، مخاطب با مراسمی روبه‌رو می‌شود که بیشتر شبیه ضیافت مرگ است؛ جشنی که در آن نقاب‌ها می‌افتند و حقیقت هولناک مرگ، همچون مهمان ناخوانده‌ای، همه چیز را به تسخیر درمی‌آورد. در داستان «میراث ساعت‌ساز» به شهر مه‌گرفته‌ای پا می‌گذاریم که تیک‌تاک ساعتی نفرین‌شده، سرنوشت مردمانش را به گذشته‌ای تاریک گره می‌زند. در «نجوا در دیوارها» خانه‌ای فراموش‌شده پرده از خیانتی قدیمی و عشقی نافرجام برمی‌دارد، و در «پرترۀ النورا» روح زنی غمگین در خطوط نقاشی زنده می‌شود تا بی‌عدالتی مرگش را فاش کند. و شاید اوج وحشت را در «راز عروسک‌ساز» تجربه کنید؛ جایی که عروسک‌ها زندان‌هایی برای روح‌های به اسارت گرفته‌شده هستند...

رازِ عروسک‌ساز

در این داستان، دختری به نام امیلی وارد خانه‌ای متروکه می‌شود که زمانی محل زندگی یک عروسک‌ساز غم‌زده بوده؛ مردی که پس از مرگ دخترش، با جادوهای تاریک معامله کرده تا روح‌ها را در قالب عروسک‌ها زندانی کند. امیلی در کارگاه مخفی او، دفترچه‌ای پیدا می‌کند که رازهای هولناک گذشته را در آن فاش کرده است. در این بین، عروسک‌ها با چشم‌هایی که در نور مهتاب برق می‌زنند و انگار در حال رصد کردن اطرافشان هستند، او را زیر نظر دارند. یکی‌شان با صورت ترک‌خورده و لب‌های نیمه‌باز که بی‌شباهت به لبخندی شیطانی نیست، بی‌صدا به امیلی زل زده. از دیوارهای پوسیده، زمزمه‌هایی می‌آید که مثل نفس‌های بریده، گاهی نزدیک و گاهی دور می‌شوند. و روح‌هایی که در بدن‌های پارچه‌ای و دکمه‌دار زندانی شده‌اند، با نگاه‌هایی خیره و لرزان، از امیلی کمک می‌خواهند. حالا او باید تصمیم بگیرد که فرار کند یا راهی برای آزاد کردن این اشباحِ محبوس بیابد.

آیینه‌ای رودرروی تاریکی

گرگوری اوونز به دنبال کاوش در ژرف‌ترین بخش‌های ترس‌های انسانی است: ترس از فراموشی، ترس از گناه‌های ناگفته و ترس از گذشته‌ای که هرگز آرام نمی‌گیرد... هر داستان مثل آینه‌ای شکسته، تکه‌ای از این هراس‌ها را به تصویر می‌کشد و خواننده را وادار می‌کند به تاریکی‌های درونی خود نیز بنگرد. مکان‌های متروکه، اشیای قدیمی و چهره‌های فراموش‌شده در این کتاب می‌توانند نماد همان بخش‌هایی از ذهن ما باشند که دوست داریم نادیده‌شان بگیریم، اما هر بار با قدرتی تازه بازمی‌گردند.

اگر می‌خواهید شبی را در دل هراس‌های ناگزیر بگذرانید، اگر می‌خواهید با کابوس‌هایی روبه‌رو شوید که از اعماق روان انسانی برمی‌خیزند، کتاب سرزمین سایه‌ها با ترجمه‌ی ام. درخشش از انتشارات آمه انتخابی است که هم شما را می‌ترساند و مسحور می‌کند.

کتاب سرزمین سایه‌ها برای شما مناسب است اگر

• عاشق داستان‌های ترسناک، گوتیک و وهم‌آلود هستید.
• دوست دارید ترسیدن همراه با لایه‌های روان‌شناختی و فلسفی را تجربه کنید.
• به آثار نویسنده‌ای چون ادگار آلن پو علاقه دارید.
• به دنبال داستان‌هایی هستید که هم سرگرم‌کننده باشند و هم ذهن را به چالش بکشند.
• می‌خواهید در شبی تاریک و آرام، کتابی بخوانید که شما را در دنیایی دیگر غرق کند.

در بخشی از کتاب سرزمین سایه‌ها: داستان‌هایی از کابوس‌های فراموش شده می‌خوانیم

آدریان سنگینی فضا رو حس می‌کرد، فشاری که انگار هر ساعت بیشتر می‌شد. تو اتاق کار خصوصیش رفت، یه پناهگاه تو پناهگاه. اینجا، دوروبرش پر از کتاب‌های قدیمی بود و بوی خوب چرم و چوب می‌اومد. امیدوار بود اینجا یه‌کم آرامش پیدا کنه.

ولی آرامش فراری بود. اتاق کار، که معمولاً جای امنش بود، امشب حس خفگی می‌داد. کتاب‌ها، با اون داستان‌های ترسناک و دیوونه‌کننده‌شون، انگار داشتن باهاش حرف می‌زدن و صداشون با صدای موسیقی و خنده‌ای که از سالن رقص می‌اومد قاطی می‌شد.

یه لیوان نوشیدنی واسه خودش ریخت، دست‌هاش یه‌کم می‌لرزید. وقتی از پنجره بیرون رو نگاه کرد، جنگلی که دور خونه‌ش بود انگار داشت نزدیک‌تر می‌شد، درخت‌ها مثل نگهبان‌های ساکت داشتن تماشا می‌کردن، انگار منتظر بودن. احساس گیر افتادن، هم بین دیوارهای خونه‌ش و هم اون وحشت نامرئی بیرون، خیلی قوی بود.

یهو، موسیقی قطع شد. سکوتی که دنبالش اومد، درست برعکس اون همه سروصدای چند لحظۀ قبل، کرکننده بود. قلب آدریان تندتند می‌زد. یه چیزی درست نبود و آدریان تا ته وجودش می‌تونست حسش کنه.

باعجله به سالن رقص برگشت و دید مهمون‌هاش سر جاشون خشک شدن، چشم‌هاشون به وسط اتاق خیره شده بود. اونجا، وسط اون همه آدم نقاب‌دار، یه نفر وایساده بود که آدریان نمی‌شناخت. این تازه‌وارد یه شنل پوشیده بود که انگار نور اطرافش رو می‌بلعید، نقابش یه خلأ بود، جایی که باید صورت می‌بود.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه مترجم
پیشگفتار
داستان اول: آخرین بالماسکه
فصل اول: پناهگاه
فصل دوم: رقص انکار
فصل سوم: ضیافت در سایه
فصل چهارم: ازهم‌پاشیدگی
فصل پنجم: تسویه‌حساب
فصل ششم: طنین پایان
‌داستان دوم: میراث ساعت‌ساز
‌فصل اول: ارثیۀ مرموز
‌فصل دوم: زمزمه‌های گذشته
‌فصل سوم: شمارش معکوس
‌فصل چهارم: بازکردن گرۀ نفرین
‌فصل پنجم: ساعات پایانی
‌فصل ششم: پس از ماجرا و حل مشکل
داستان سوم: نجوا در دیوارها
‌فصل اول: خانۀ قدیمی
‌فصل دوم: پژواک گذشته
‌فصل سوم: صداها در سایه‌ها
‌فصل چهارم: آشکار شدن رازها
‌فصل پنجم: قلب تاریکی
‌فصل ششم: پس از ماجرا و شروع‌های تازه
داستان چهارم: پرترۀ النورا
فصل اول: شیفتگی هنرمند
‌فصل دوم: زمزمه‌ها و تغییرات
‌فصل سوم: صداهای در سایه‌ها
‌فصل چهارم: کاوش عمیق‌تر
فصل پنجم: کشف نهایی
‌فصل ششم: میراث هنرمند
داستان پنجم: خانۀ عروسک‌ساز
فصل اول: ورود
فصل دوم: زمزمه‌ها در دیوارها
فصل سوم: راز عروسک‌ساز
فصل چهارم: گرفتار گذشته
فصل پنجم: شکستن نفرین
فصل ششم: نگهبان ابدی
داستان ششم: آینۀ دیار دیگر
فصل اول: میراث اسرارآمیز
فصل دوم: پژواک گذشته
فصل سوم: نفرین آینه
فصل چهارم: گم‌شده در دیار دیگر
فصل پنجم: کلید آینه
فصل ششم: بازتاب‌های سرنوشت