معرفی و دانلود کتاب تمام رنگ‌های تاریکی

معرفی کتاب تمام رنگ‌های تاریکی

دزدهای دریایی چطور عاشق می‌شوند؟ کریس ویتاکر با نثری شاعرانه، شخصیت‌های فراموش‌نشدنی و روایتی چندلایه، کتاب تمام رنگ‌های تاریکی را به رشته‌ی تحریر درآورده است. یک داستان رازآلود که در فهرست پرفروش‌ترین‌های ساندی تایمز قرار گرفته و علاقه‌مندان تمام ژانرهای ادبی را مجذوب می‌کند. پَچ مَکالی، یک دزد دریایی کوچولو، ربوده شده و تمام اهالی شهر برای پیدا کردن این پسربچه‌ی شجاع بسیج شده‌اند. تنها دوست پچ، دختربچه‌ای به نام سِینْت، بعد از پیدا کردن چشم‌بندش در جنگل، راهی سفری مخاطره‌آمیز می‌شود؛ سفری برای نجات عشق و روبه‌رو شدن با تاریکی‌های درون.

درباره‌ی کتاب تمام رنگ‌های تاریکی

روایتی تاریک، رازآلود و حماسی با شخصیت‌هایی پیچیده و چندلایه! داستان معمایی تمام رنگ‌های تاریکی (All the Colors of the Dark)، حول محور دو شخصیت می‌چرخد. اولی جوزف «پَچ» مَکالی است، پسربچه‌ای پُرشوروشَر که با یک چشم نابینا به دنیا آمده و به همین دلیل همیشه چشمش را با چشم‌بندی می‌بندد. اما پچ غیر از چشم‌بندها و جسارت کودکانه‌اش هیچ شباهت دیگری با دزدهای دریایی ندارد؛ او تنهاست، پدرش را از دست داده، مادرش توان مراقبت از خانه و خانواده‌شان را ندارد، و خبری از هیچ صندوق طلا و نقشه‌ی گنجی نیست که این دزد بیچاره را از مصیبت‌هایش نجات بدهد. در کنار او سِینْت براوْن قرار دارد؛ دختری احساساتی با قلبی گشوده و وفادار. کریس ویتاکر (Chris Whitaker)، نه تنها یک معمای جنایی را طرح می‌کند، بلکه خوانندگان را به سفری احساسی و عمیق می‌کشاند و در این راه او را با شخصیت‌های مختلفی آشنا می‌کند که هر کدام زخم‌هایی بر تن دارند و آرزوی رهایی را در سینه حمل می‌کنند.

پچ شاید از مال و منال دنیا بهره‌ی چندانی نبرده باشد، اما در عوض از شجاعت و جسارت هیچ کم ندارد و این را وقتی به همه ثابت می‌کند که صدای جیغ دختری را از وسط جنگل می‌شنود. شاید هر کس دیگری می‌دید دختربچه‌ای در دستان قاتلی مسلح اسیر شده فرار را بر قرار ترجیح می‌داد، اما پچ برای نجات آن دختر جان خود را به خطر می‌اندازد.

بلافاصله خبر ناپدید شدن پچ مکالی در شهر کوچکشان می‌پیچد و جست‌وجوهای طولانی جز ناامیدی نتیجه‌ای ندارند. پچ پس از ناپدید شدن، در اتاقی تاریک اسیر می‌شود؛ در آن چهاردیواری تاریک هیچ نوری نیست اما صدای یک دختر توجه او را به خود جلب می‌کند. آن‌ها هرگز همدیگر را نمی‌بینند، اما با کلماتشان دنیای هم را روشن می‌کنند. رابطه‌ی پچ و این دختر بی‌چهره در دل سیاهی رنگ می‌گیرد و پچ عاشق دختری می‌شود که فقط صدایش را می‌شناسد و در کنار او تمام رنگ‌های تاریکی را لمس می‌کند. این اوج زیبایی این داستان معمایی است و به آن حالتی نمادین و حماسی می‌بخشد. کریس ویتاکر استاد خلق چنین موقعیت‌های چندلایه‌ای است.

عاشقانه‌ای حماسی برای یافتن تمام رنگ‌های تاریکی

پچ راه خود را رو به نور پیدا می‌کند، اما دختر در ظلمات اسیر می‌ماند. این بار پچ با بار خاطراتی بر دوش و صدایی در دل، راهی سفری به سوی همدمش می‌شود؛ او تمام زندگی، کودکی و جوانی خود را در تعقیب صدایی که در آن تاریکی مطلق به گوشش می‌رسید طی می‌کند و ایمان دارد هیچ مانعی سد راهش نخواهد شد. از طرف دیگر، سینت در سفر مخاطره‌آمیزش برای یافتن پچ، با چهره‌های مرموزی روبه‌رو می‌شود؛ از پزشک محلی تا عکاسی که پشت لنز دوربینش، جنایاتی هولناک را پنهان کرده است. کریس ویتاکر با مهارتی بی‌نظیر، رمان معمایی تمام رنگ‌های تاریکی را خلق کرده است.

تمام رنگ‌های تاریکی داستانی است پر از تعلیق‌های به‌جا و تصاویر مسحورکننده. کریس ویتاکر با تألیف این رمان ماجراجویانه، جهانی را خلق می‌کند که در آن، تاریکی نه تنها تهدیدکننده نیست، بلکه بستری است برای کشف نور، عشق و حقیقت. در این رمان حماسی، تمام جزئیات با ظرافت روایت شده است؛ از سکوت‌های سنگین اتاق تاریک گرفته تا زمزمه‌های امید در دل ناامیدی. شخصیت‌ها، با پیچیدگی‌های درونی و انتخاب‌های دشوارشان، خواننده را به سفری احساسی می‌برند که گاه نفس‌گیر و گاه آرام‌بخش است.

کریس ویتاکر در این اثر با مهارت بسیار، تمام ژانرهای ادبی را در هم آمیخته؛ کتاب او فراتر از یک داستان جنایی یا عاشقانه است. رمان تمام رنگ‌های تاریکی، تجربه‌ای است از زیستن در مرز میان نور و سایه، در مرز حقیقت و خیال؛ و میان عشق و جنون. پریسا رجوند، این رمان احساسی را به فارسی برگردانده و انتشارات کتابراه آن را منتشر کرده است.

جوایز و افتخارات کتاب تمام رنگ‌های تاریکی

• فینالیست جایزه‌ی کتاب منتخب کاربران گودریدز (Goodreads Choice Award) در بخش داستان‌های معمایی و هیجانی
• کتاب پرفروش ساندی‌تایمز
• کتاب پرفروش نیویورک‌تایمز
• نامزد نهایی جوایز کتاب بریتانیا (British Book Awards) در بخش داستانی
• انتخاب‌شده توسط باشگاه کتاب (BBC Between the Covers) که یکی از معتبرترین برنامه‌های معرفی کتاب در بریتانیا است.
• نامزد نهایی جایزه‌ی رمان جنایی (Theakston Old Peculier) در سال 2025
• انتخاب‌شده به‌عنوان کتاب سال توسط پلتفرم‌های معتبر Amazon، Audible، Waterstones، Apple Books و Google Play

نکوداشت‌های کتاب تمام رنگ‌های تاریکی

• رمانی خیره‌کننده و افسون‌گر با شخصیت‌هایی فراموش‌نشدنی، نثری دردناک و زیبا و داستانی پرکشش که صفحه به صفحه خواننده را با خود همراه می‌کند؛ تمام رنگ‌های تاریکی یک شاهکار است و بی‌تردید یکی از کتاب‌های محبوب امسال من. (آندریا مارا، نویسنده‌ی ایرلندی)
• روایتی منسجم، فریبنده و پرتعلیق؛ رمان معمایی تمام رنگ‌های تاریکی، عمق اندوه یک شهر را به تصویر می‌کشد؛ پس از ناپدید شدن پسربچه‌ای سرکش اما دوست‌داشتنی. (نیتا پروز، نویسنده‌ی کانادایی)
• کریس ویتاکر نویسنده‌ای خلاق است که به ساختن شخصیت‌های درخشان شناخته می‌شود. پچ و سینت از جذاب‌ترین و به‌یادماندنی‌ترین زوج‌های داستانی او هستند. نمی‌خواستم این داستان هیجان‌انگیز و پرپیچ‌و‌خم به پایان برسد و مطمئنم تا مدت‌ها در ذهنم باقی خواهد ماند. این کتاب جنایی معرکه را باید بخوانید. (جو اسپین، نویسنده‌ی ایرلندی)
• کریس ویتاکر در داستان رازآلود تمام رنگ‌های تاریکی، با مهارت تمام، تأثیر یک جنایت وحشیانه را بر یک جامعه‌ی کوچک به تصویر می‌کشد. طنز و انسانیت در دل تاریکی داستان او، بارقه‌ای از نور را پدیدار کرده است. در این داستان غم‌انگیز اما زندگی‌بخش، از امید و فقدان، نیکی و شر، فساد و رستگاری و تمام سایه‌های میان آن‌ها سخن گفته می‌شود. ترکیبی از ژوئل دیکر (نویسنده‌ی سوئیسی) و باربارا کینگ سالور (نویسنده‌ی آمریکایی). این کتاب را باید به هر طریقی به دست آورید. قرض بگیرید، بخرید یا حتی بدزدید! (شارلوت فیلبی، نویسنده‌ی بریتانیایی)

کتاب تمام رنگ‌های تاریکی برای شما مناسب است اگر

• به داستان‌های جنایی و رازآلود با روایت‌های متفاوت و هیجان‌انگیز علاقه‌مند هستید.
• می‌خواهید یک کتاب عاشقانه را در دست بگیرید که آغاز و پایان آن بسیار شوکه‌کننده است.
• مخاطب و پیگیر ادبیات بریتانیا هستید و نویسنده‌های معاصر بریتانیایی را دنبال می‌کنید.
• به دنبال یک داستان ماجراجویانه با درون‌مایه‌ی عشق، فقدان، هیجان و امید هستید.

در بخشی از کتاب تمام رنگ‌های تاریکی می‌خوانیم

چهارزانو روی ایوان جلویی نشست. کف پاهایش از خاک سیاه شده بود. وقتی چراغ‌های کم‌نور ماشین پلیس از مقابلشان گذشتند، مادربزرگش همان‌طور ایستاده بود. نورما نه او را تسلی می‌داد و نه حرف‌های دلگرم‌کننده می‌زد. سینت تا حالا زنی سرسخت‌تر از مادربزرگش ندیده بود که هم‌زمان مایۀ ترس و الگویش بود.

بوی دود کباب را حس نمی‌کرد، چراغ‌های کلیسا را نمی‌دید، حتی زیبایی مونتا کلیر هم از چشمش دور مانده بود؛ شهری که زیبایی دلنشینش تا مدت‌ها پس از ترک آن در ذهن باقی می‌ماند. گرد سنگین مرگ پچ بر فراز شهر کوچک، مثل دود شهرهای بزرگ، سایه انداخته بود. مادرها بچه‌هایشان را به داخل خانه می‌بردند و مطمئن می‌شدند که خبرها پشت درهای قفل‌شده باقی بمانند. سینت گذر لحظات را احساس می‌کرد، لحظاتی که پلیس‌های شهرهای پکات و لنارد کریک یکی پس از دیگری از راه می‌رسیدند. رئیس نیکس آن‌ها را با عکسی به مأموریت فرستاده بود؛ عکسی از دوستش با چهره‌ای خندان و یک چشم‌بند روی چشمش.

ساعت نُه شب، مادربزرگش از پله‌ها بالا رفت و به او گفت نباید تا دیروقت بیدار بماند چون آن پسر به‌زودی برمی‌گردد و باید انرژی کافی برای استقبال از او را داشته باشد.

ساعت ده، سینت دوچرخۀ زنگ‌زده‌اش را برداشت و درحالی‌که مقررات منع رفت‌وآمد مادربزرگش را زیر پا می‌گذاشت، به‌سمت خیابان اصلی رکاب زد.

جمعی از اهالی محل جلوی رستوران لیسی جمع شده بودند و با حضور آن‌ها خیابان اصلی رونق گرفته بود. دوچرخه‌اش را جلوی سالن تدفین آلداون گذاشت و به مکالماتی گوش داد که دربارۀ تماس‌های تلفنی از جفرسون سیتی و سیدر راپیدز و حتی یکی از کولونی‌های آمانا بود. بعدتر همان شب، چندین پونز روی نقشه‌ای زد که بالای قفسۀ کتاب‌هایش آویزان بود.

فهرست مطالب کتاب

دزد دریایی و زنبوردار
عشاق و رؤیاپردازان
نقاش
قلب‌های شکسته
پلیس‌ها و دزدان
شکار
سرنوشت
شکست
زندانی
اسطوره‌ها و افسانه‌ها
تقدیر و تشکر
دربارۀ نویسنده